اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا تو جان عزیزی و یار محترمی
به هر چه حکم کنی بر وجود من حکمی
هوش مصنوعی: تو برای من عزیز و محترم هستی و هرگونه تصمیمی که بگیری، من به آن احترام میگذارم و آن را میپذیرم.
غمت مباد و گزندت مباد و درد مباد
که مونس دل و آرام جان و دفع غمی
هوش مصنوعی: نگران غمت نباش و آسیب نبین و دردی احساس نکن؛ زیرا تو همدم دل و مایه آرامش جان هستی و باعث میشوی که غمها کنار بروند.
هزار تندی و سختی بکن که سهل بود
جفای مثل تو بردن که سابق کرمی
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که در زندگی با مشکلات و سختیها روبرو شوی، تحمل بیمهری و سختیهای کسی مثل تو آسانتر از آن است که زمانی که از او محبت و مهربانی میدیدم.
ندانم از سر و پایت کدام خوبتر است
چه جای فرق که زیبا ز فرق تا قدمی
هوش مصنوعی: نمیدانم که از نظر زیبایی، کدام یک از سر و پاهایت بهتر است. چه اهمیتی دارد، وقتی زیبایی از فرق سر تا انگشت پا در تو وجود دارد.
اگر هزار الم دارم از تو بر دل ریش
هنوز مرهم ریشی و داروی المی
هوش مصنوعی: اگرچه هزار درد و رنج از تو بر دل دارم، اما هنوز هم توانایی تسکین و درمان این دردها را از تو دارم.
چنین که میگذری کافر و مسلمان را
نگه به توست که هم قبلهای و هم صنمی
هوش مصنوعی: زمانی که تو از کنار دیگران میگذری، فرقی نمیکند که آنها کافر باشند یا مسلمان، توجه به توست؛ زیرا هم جهت قبلهات هستند و هم همنشین تو.
چنین جمال نشاید که هر نظر بیند
مگر که نام خدا گرد خویشتن بدمی
هوش مصنوعی: این زیبایی را نمیتوان با هر نگاه مشاهده کرد، مگر اینکه نام خدا را همیشه در دل داشته باشی.
نگویمت که گلی بر فراز سرو روان
که آفتاب جهانتاب بر سر علمی
هوش مصنوعی: نگو که تنها گل روی درختی است که در بالای سرو قرار دارد و آفتاب درخشان بر سر آن سایه افکنده است.
تو مشکبوی سیه چشم را که دریابد
که همچو آهوی مشکین از آدمی برمی
هوش مصنوعی: شخصی با چشمان سیاه و بوی خوش مانند مشک، اگر متوجه شود که مانند یک آهو از انسان دور میشود.
کمند سعدی اگر شیر شرزه صید کند
تو در کمند نیایی که آهوی حرمی
هوش مصنوعی: اگر سعدی با کمندش بتواند شیر وحشی را شکار کند، تو هرگز در این دام نخواهی افتاد، چون تو آهو و گلهای از حرمت هستی.
حاشیه ها
شرزه به معنی خشمگین میباشد و صفتیست در مخصوص حیوان و ددان مانند شیر شرزه و پلنگ شرزه
وزن این غزل زیبا کرشمه است .. و با گوشه های منطبق بسیار زیبا قابل اجراست .. مثل درآمد سوم دستگاه شور ردیف میرزاعبداله .. یا ردآمد دوم دستگاه ماهور
سلام در بعضی از کتب قدیمی مثلا قرن نهم در بیت اول بجای (یار) (شاه ) آمده
1398/12/02 20:03
مصیب مهرآشیان مسکنی
در بیت اول همانگونه که دوست عزیزمان فرموده
مرا تو جان عزیزی و شاه محترمی
به هرچه حکم کنی بر وجود من حَکَمی
این بیت را میخواهند دستخوش تحریف کنند فردا شاید در دانشگاه بگویند منظور بازی حکم بوده ...نه جانم با واژه حَکَم که در گذشته در جنگ های قبیله ای حکم سازمان ملل را داشت سعدی می فرماید تو مثل جان عزیرزی و مثل شاه حکم می باشی با واژه یار حکم سخیف و خار میشود چون یار بدون گفتگو حکم است واحتیاج به فلسفه بافی نیست در این بیت من شاعر لذت می برم که از مبدا شاه نموده عسقش را تا در مقصد یار شود
این غزل را استاد نکیسای تفرشی در مایۀ ماهور به همراه تار استاد شهنازی اجرا کردهاند.
درود . کمال خجندی هم غزلی با همین مضمون دارد .غزل ۱۰۴۴
1401/05/28 13:07
احسان چراغی
دردم از یار است و درمان نیز هم
1403/10/06 09:01
جلال ارغوانی
جهان ندید چو ماهم طبیب خوش قدمی
جهان ندید چوسعدی خطیب خوش قلمی