غزل شمارهٔ ۵۹۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۵۹۴ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۹۴ به خوانش حجت الله عباسی
غزل ۵۹۴ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۹۴ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۹۴ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۵۹۴ به خوانش نازنین بازیان
حاشیه ها
دلت سختست و پیمان اندکی سست
دگر در هر چه گویم بر کمالی
فقط سعدی میتونه اینقدر هنرمندانه همزمان معشوقش را ذم و مدح کنه :)
ترجمه بیت های عربی منبع کتاب شرح غزلیات سعدی فرح نیاز کار
1.خطایم را ببخش ای صاحب بلند مرتبگی ها و به من بپیوند حالا که مرا آشفته ساخته ای
2. ای آنکه چشمانت مست خواب است از شب زنده داران در باره شبهای طولانی سوال کن.
4. نهایت حسن در جهان محفوظ است مانند بدر که در نهایت کمال است.
6. خواب چیست گویند خواب آسایش است، اما برای من در طول شبها خوابی وجود ندارد.
8.آیا چشم ها و اشک هایم را نمیبینی، در دریای چشمانم صدف اشکهایم را نمیبینی.
10. مرا وادار کردی به تحمل آن چه در توانم نبود و من جز تحمل چاره ای نداشتم.
12. ای که مرا از یاد برده ای درنگ کن زیرا قلب رنجیده ام تو را فراموش نکرده است.
14. مردم را از طلب باران منع کردم زیرا که اشکی چون مروارید از دیدگانم فروریختم.
16. بیش از آنچه در وصف آید به تو ارادتمندم اما تو به من میلی نداری چاره چیست؟
18. یاد تو از چشمانم سیل جاری کرده است، از همسایگان بپرس که چه بر مو گذشته است.
20. تا زمانی که زنده ام به عهد خود پایبندم حتی اگر تو از وصال من ملول شده باشی.
22. از آن جا که رسوایی من در عشق تو شیرین است، پس بگو ملامتگران را چه میشود و ملامت آنها بر من چه تاثیری دارد.
24.مرا میبینی که از شدت شوق بیتی به نظم میکشم و چشمم رشته های مروارید را می پراکند.
سلام که برخورداری از صاحب جمالی، که بر خود بالی از صاحب جمالی؟ کدام؟
باید به زبان عربی مسلط باشی که بدانی این شعر چقدر زیباست،از کم بودن نظرات عزیزان در مورد این شعر تعجب کردم،ملمعات سعدی واقعا محشر هستن
سلام بله حق باشماست دراین باره آقای عباسی مهارت والایی دارند ماشاءالله تسلطشون برعربی و همچنین اعراب گذاری وتجزیه وتحلیل
فماذا النوم قیل النوم راحه
و ما لی النوم فی طول اللیالی
ترجمه بیت مانده به آخر
اگر از طولانی شدن اقامت من به تنگ آمده اید بدانید که زمان هجرت من فرا رسیده است
ترجمه ابیات و مصاریع عربی:
در تصحیح و ترجمه متون عربی، از راهنمایی و تذکرات سرور ارجمندم استاد دکتر عباچی عزیز بهره برده ام.
تَرَحَّمْ ذِلَّتی یا ذَا المعالی
وَ واصِلْنی إِذا شَوَّشْتَ حالی
ای که دارای مقام والا هستی به خواری و ذلت من ترحم کن و مرا رها نکن (پیوسته با من باش) آنگاه که حال مرا آشفته ساختهای.
أَلا یا ناعِسَ الطَّرْفَینِ سکری
سَلِ السَّهْرانَ عَنْ طولِ اللَّیالی
ای مستی که چشمانت را با ناز باز و بسته میکنی از کسی که در شب بیخوابی کشیده است در باره طول شب بپرس.
کَمالُ الحُسْنِ فِی الدُّنْیا مَصونٌ
کَمِثْلِ البَدْرِ فی حَدِّ الکَمالِ
کمال زیبایی در دنیا محفوظ است مانند ماه شب چهارده که در حد کمال است.
فَماذَا النَّوْمُ؟ قیلَ النَّوْمُ راحَه
وَ ما لِی النَّوْمُ فی طولِ اللَّیالی
خواب چیست؟ گفته شده است که خواب راحتی است در حالی که من در طول شبها خواب ندارم.
أَلَمْ تَنْظُرْ إِلی عَیْنی وَ دَمْعی؟
تَرَی فِی البَحْرِ أَصْدافَ اللَّآلی
آیا به چشم و اشکم نگاه نکردی؟ (که اگر نگاه کنی) در دریا (دریای چشمم) صدفهای مروارید میبینی.
لَقَدْ کَلَّفْتَ ما لَمْ أَقْوَ حَمْلاً
وَ ما لی حیلَةٌ غَیْرُ احْتِمالی
البته مرا به چیزی تکلیف کردی که تحمل آن را ندارم (توان برداشتن آن تکلیف را ندارم) در عین حال چارهای جز تحمل ندارم.
أَلا یا سالیاً عَنّی تَوَقَّفْ
فَما قَلْبُ المُعَنّیٰ عَنْکَ سالٍ
ای که مرا فراموش کردهای درنگ کن! دلِ کسی که از تو آزرده شده است تو را فراموش نمیکند.
مَنَعْتُ النّاسَ یَسْتَسْقون غَیْثاً
أَنِ اسْتَرْسَلْتُ دَمْعاً کَاللَّآلی
مردمی که از ابرها به دنبال باران هستند را منع کردم به خاطر اینکه اشکی چون مروارید از چشمانم روان است.
وَ لی فیکَ الإِرادَه فَوْقَ وَصْفٍ
وَ لَکِنْ لَمْ تُرِدْنی؛ مَا احتیالی؟
نسبت به تو و برای تو خواست و اراده ای فراتر از توصیف دارم ولی تو مرا نمیخواهی. چه چارهای دارم؟
جَرَتْ عَیْنایَ مِنْ ذِکْراکَ سَیْلاً
سَلِ الجیرانَ عَنّی ما جَرَی لی
از دو چشمم به یاد تو سیل روان شده است از همسایگان در باره من بپرس که چه بر سرم آمده است. (چه بر من رفته است.)
حِفاظی لَمْ یَزَلْ ما دُمْتُ حَیّاً
وَ لَوْ اَنْتُمْ ضَجِرْتُمْ مِنْ وِصالی
مراقبت من (از عشق تو) تا زندهام پابرجاست هرچند شما از وصال من روی گردان هستید.
إِذا کانَ افْتِضاحی فیکَ حُلْواً
فَقُلْ لی ما لِعذّالی وَ ما لی
آنگاه که رسوایی من در باره تو شیرین است به من بگو سرزنش کنندهام کجا و من کجا؟ (اصطلاحا)
تَرانی ناظِماً فِی الوجْدِ بَیْتاً
وَ طَرْفی ناثِرٌ عِقْدَ اللَّآلی
مرا میبینی که از روی عشق بیتی را به نظم میکشم در حالی که چشمانم رشته مروارید (کنایه از اشک) میپراکند. (تضاد در به نظم کشیدن و پراکندن)
وَ اِنْ کُنْتُمْ سَئِمْتُمْ طولَ مکْثی
حوالیکُمْ، فَقَدْ حانَ ارْتِحالی
و اگر از طولانی بودنِ ماندنِ من خسته شُدید بدانید که زمان کوچ من فرا رسیده است.
سلام ودرودبرشمابزرگواران وصدآفرین برجناب عباسی حقاکه همشهری سیبویه هستیدوحقش رااداکردین.
راستی خانم مشکوری خیلی طنین زیبایی داشتند دربین خوانش های عزیزولی این غزل راخوانش نکرده اند!!!
انشاءالله در سلامت کامل باشند.اگربه گنجورنظری انداختیدحتماخواهربزرگواربه آیدی تلگرام بنده پیغام بذارید.
DaLamajnoon@
ارادتمندشماخانم میر.کوهشاهی
چو سعدی در جهان آید سخنگو؟
چه می پرسی چنین امر محالی؟