غزل شمارهٔ ۵۸۰
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۵۸۰ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۸۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۸۰ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۸۰ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۵۸۰ به خوانش نازنین بازیان
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
اجرای خصوصی استاد شجریان و حبیب الله بدیعی
تا به امروز مرا در سخن این سوز نبود
که گرفتار نبودم به کمند هوسی
بلای عشق را جز عاشق شیدا نمیداند
به دریا رفته میداند مصیبتهای توفان را
در بیت آخر قلم را باید وارونه تصور کرد: مرکب همان دود هست که از سرِ(=نوکِ) قلم بیرون می آید. بسیار زیباست و بار دومی هست که این تشبیه رو در کلیات سعدی میبینم.
دامن دوست به دنیا نتوان داد از دست
حیف باشد که دهی دامن گوهر به خسی
کلمه دامن در اینجا با دو معنا به کار رفته است کاری که سعدی زیاد با کلمات انجام می دهد
در مصرع اول دامن از دست دادن و رها کردن دامن دوست منظور است یعنی دامن دوست را نمی توان رها کرد حتی اگر دنیا را در مقابل آن بدهند.
در مصرع دوم دامن به معنی دیگری است. جلوی لباس که آن را از چیزی مانند گل یا گوهر یا ... پر کنند
حیف باشد که یک دامن پر از گوهر و جواهر را به خسی بدهی یعنی با یک چیز بی ارزش مثل دنیا معامله کنی
(دوست گوهر است و دنیا خس)
برای روشن تر شدن معنای دامن در مصرع دوم این سخن دیباچه سعدی راهنمای خوبی است:
بامدادان که خاطر باز آمدن بر رای نشستن غالب آمد دیدمش دامنی گل و ریحان و سنبل و ضیمران فراهم آورده
چقدر قشنگه بیت آخر
درودتان باد.باسپاس ازگردآوری این مجموعه.وزن این غزل سعدی فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن است.لطفا اصلاح بفرمایید.
اینجا را بخوانید.
سعدی از خوش نفسان است به هجرش مپسند
اینچنین بلبل خوش خوان که نهد در قفسی