گنجور

غزل شمارهٔ ۵۷۷

امیدوارم اگر صد رهم بیندازی
که بار دیگرم از روی لطف بنوازی
چو روزگار نسازد ستیزه نتوان برد
ضرورت است که با روزگار در سازی
جفای عشق تو بر عقل من همان مثل است
که سرگزیت به کافر همی‌دهد غازی
دریغ بازوی تقوا که دست رنگینت
به عقل من به سرانگشت می‌کند بازی
بسی مطالعه کردیم نقش عالم را
ز هر که در نظر آید به حسن ممتازی
هزار چون من اگر محنت و بلا بیند
تو را از آن چه که در نعمتی و در نازی
حدیث عشق تو پیدا نکردمی بر خلق
گر آب دیده نکردی به گریه غمازی
زهی سوار که صد دل به غمزه‌ای ببری
هزار صید به یک تاختن بیندازی
تو را چو سعدی اگر بنده‌ای بود چه شود
که در رکاب تو باشد غلام شیرازی
گرش به قهر برانی به لطف بازآید
که زر همان بود ار چند بار بگدازی
چو آب می‌رود این پارسی به قوت طبع
نه مرکبیست که از وی سبق برد تازی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امیدوارم اگر صد رهم بیندازی
که بار دیگرم از روی لطف بنوازی
هوش مصنوعی: امیدوارم حتی اگر صد بار هم به من آسیب برسانی، باز هم با مهربانی به من لطف کنی و مرا نوازش کنی.
چو روزگار نسازد ستیزه نتوان برد
ضرورت است که با روزگار در سازی
هوش مصنوعی: وقتی روزگار با ما دشمنی می‌کند و شرایط سخت می‌شود، نمی‌توان با آن جنگید. بنابراین بهتر است که با شرایط و وضعیت موجود سازگار شویم و راهی برای coexist با آن پیدا کنیم.
جفای عشق تو بر عقل من همان مثل است
که سرگزیت به کافر همی‌دهد غازی
هوش مصنوعی: رنجی که عشق تو به عقل من می‌دهد، مثل عذابی است که یک جنگجو به کافر می‌دهد.
دریغ بازوی تقوا که دست رنگینت
به عقل من به سرانگشت می‌کند بازی
هوش مصنوعی: دوست دارم که بازوی تقوا به کمکم بیاید، اما افسوس که عقل من تحت تأثیر دستان رنگین تو بازیچه شده است.
بسی مطالعه کردیم نقش عالم را
ز هر که در نظر آید به حسن ممتازی
هوش مصنوعی: ما به دقت و با حوصله مطالعه کرده‌ایم که چگونه هر کسی در نظر دیگران به زیبایی و ویژگی‌های خاص خود شناخته می‌شود.
هزار چون من اگر محنت و بلا بیند
تو را از آن چه که در نعمتی و در نازی
هوش مصنوعی: اگر هزار نفر مثل من هم درد و رنج ببینند، تو از آنچه در نعمت و خوشی داری، هیچ عذاب نمی‌کشی.
حدیث عشق تو پیدا نکردمی بر خلق
گر آب دیده نکردی به گریه غمازی
هوش مصنوعی: من نتوانستم از عشق تو با دیگران صحبت کنم، مگر اینکه تو با اشک‌های خود، غم و درد مرا به تصویر کشیده باشی.
زهی سوار که صد دل به غمزه‌ای ببری
هزار صید به یک تاختن بیندازی
هوش مصنوعی: چه سوار دلخراشی که با یک نگاه نازش، دل‌های بسیاری را به درد می‌آورد و با یک حرکت، صدها شکار را به دام می‌اندازد.
تو را چو سعدی اگر بنده‌ای بود چه شود
که در رکاب تو باشد غلام شیرازی
هوش مصنوعی: اگر تو را مانند سعدی بنده‌ای می‌داشتند، چه بر سر می‌آید اگر غلامی از شیراز در کنار تو باشد؟
گرش به قهر برانی به لطف بازآید
که زر همان بود ار چند بار بگدازی
هوش مصنوعی: اگر کسی را با خشم طرد کنی، باز هم او با مهربانی به نزد تو برمی‌گردد، زیرا ارزش طلا همیشه ثابت است حتی اگر چندین بار به آتش بیافتد.
چو آب می‌رود این پارسی به قوت طبع
نه مرکبیست که از وی سبق برد تازی
هوش مصنوعی: وقتی که زبان فارسی به سمت ناپدید شدن می‌رود، این به خاطر ذات و طبیعت خود آن است و نه به این دلیل که زبانی مانند عربی بتواند از آن پیشی بگیرد.

خوانش ها

غزل ۵۷۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۷۷ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۷۷ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۷۷ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۷۷ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب

حاشیه ها

1395/01/16 00:04
حمید زارعی مرودشت

هزار چون من اگر محنت و بلا بیند
تو را از آن چه؟ که در نعمتی و در نازی!
تو را از آن چه باک؟
یعنی اگر هزارنفر مثل من در بلا باشند برای تو که در ناز و نعمتی، چه اهمیتی دارد؟

1395/01/16 00:04
حمید زارعی مرودشت

..
چو آب می‌رود این پارسی به قوت طبع
نه مرکبیست که از وی سبق برد تازی
..
در کلمه‌ی (تازی) ایهامی زیباست
..
تازی به معنی اسبِ عربی و پرسرعت است که سعدی میگه شعر من چنان با سرعت دست به دست میشه که اسب تازی هم به گردش نمیرسه.
ولی در کنار کلمه‌ی (پارسی) ایهامی به زبان عربی هم داره و ادعای سعدی در زورآزمایی با شاعران مقتدر عرب.
..
ممنون از فاطمه احمدیان بابت معرفی این غزل زیبا

1397/04/01 21:07
حسین

جفای عشق تو بر من همان مثلست
که سرگزیت بکافر همی دهد غازی
دوستان معنی این بیت لطف می کنید

1397/04/02 00:07
حسین،۱

حسین جان
جفای عشق تو بر عقل من همان مثل است
که سرگزیت به کافر همی‌دهد غازی
غازی همان جنگجوست که معمولاً از مغلوب که در اسلام همان کافر است جزیه می گیرد ، می گوید به جای انکه عقل من جلوی عشق ترا بگیرد ، عشق تو عقل مرا گرفته ، واین مثل آن است که کافر از جنگجو غرامت بگیرد.
زنده باشی

1398/08/30 13:10
مارال

میشه معنی بیت 7 رو لطف کنید.

1399/04/10 14:07
حیران

سلام به شما خانم مارال
بیت هفتم میگه که اگر اشکم راز مرا فاش نمیکرد من داستان عشق تو رو بر کسی آشکار نمیکردم

1403/10/07 00:01
جلال ارغوانی

به آدمیان کس سخن نگفت چون سعدی

توشریک فرشته ای یا با پری توانبازی؟!