غزل شمارهٔ ۵۷۲
این چه رفتار است کآرامیدن از من میبری؟
هوشم از دل میربایی عقلم از تن میبری
باغ و لالستان چه باشد آستینی برفشان
باغبان را گو بیا گر گل به دامن میبری
روز و شب میباشد آن ساعت که همچون آفتاب
مینمایی روی و دیگر باز روزن میبری
مویت از پس تا کمرگه خوشهای بر خرمن است
زینهار آن خوشه پنهان کن که خرمن میبری
دل به عیاری ببردی ناگهان از دست من
دزد شب گردد تو فارغ روز روشن میبری
گر تو برگردیدی از من بیگناه و بیسبب
تا مگر من نیز برگردم غلط ظن میبری
چون نیاید دود از آن خرمن که آتش میزنی
یا ببندد خون از این موضع که سوزن میبری
این طریق دشمنی باشد نه راه دوستی
کآبروی دوستان در پیش دشمن میبری
عیب مسکینی مکن افتان و خیزان در پیات
کآن نمیآید تو زنجیرش به گردن میبری
سعدیا گفتار شیرین پیشِ آن کام و دهان
دُر به دریا میفرستی زر به معدن میبری
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این چه رفتار است کآرامیدن از من میبری؟
هوشم از دل میربایی عقلم از تن میبری
هوش مصنوعی: این چه نوع رفتاری است که باعث میشود آرامشم را از من بگیری؟ تو با هوش و ذکاوتت از دل من میکاهی و عقل و درک من را از بدنم جدا میکنی.
باغ و لالستان چه باشد آستینی برفشان
باغبان را گو بیا گر گل به دامن میبری
هوش مصنوعی: باغ و گلستان چه ارزشی دارد اگر باغبان در سرمای برف، آستینش را بالا نزند و بیخیال گلها باشد؟ یعنی اگر میخواهی گلها را بچینی و با خود ببری، باید ابتدا کار و زحمت باغبان را در نظر بگیری و به او توجه کنی.
روز و شب میباشد آن ساعت که همچون آفتاب
مینمایی روی و دیگر باز روزن میبری
هوش مصنوعی: هر زمان که تو چون آفتاب به من گرما و روشنی میبخشی، آن لحظهای است که روز و شب برایم معنا پیدا میکند و دیگر نیازی به هیچ پنجرهای برای دیدن روشنی ندارم.
مویت از پس تا کمرگه خوشهای بر خرمن است
زینهار آن خوشه پنهان کن که خرمن میبری
هوش مصنوعی: موهای تو به اندازهای زیبا و جذاب است که مانند خوشهای در میان خرمن غلات به نظر میرسد. اما باید مراقب باشی و آن را پنهان کنی، زیرا ممکن است مورد توجه دیگران قرار گیرد و خطراتی برای تو ایجاد کند.
دل به عیاری ببردی ناگهان از دست من
دزد شب گردد تو فارغ روز روشن میبری
هوش مصنوعی: دل ناگهان از دستم رفت و دزدی شبانه شد، در حالی که تو در روز روشن با خیال راحت میروی.
گر تو برگردیدی از من بیگناه و بیسبب
تا مگر من نیز برگردم غلط ظن میبری
هوش مصنوعی: اگر تو بدون هیچ دلیلی از من برگشتی، اینگونه فکر میکنی که من هم باید برگردم، اشتباه میکنی.
چون نیاید دود از آن خرمن که آتش میزنی
یا ببندد خون از این موضع که سوزن میبری
هوش مصنوعی: اگر از آتش زدن خرمن دود بلند نشود، یا اگر خون از جایی که سوزن را فرو میبرد، بیرون نیاید، به چه دلیل انتظار داری که نتیجهای بگیری؟
این طریق دشمنی باشد نه راه دوستی
کآبروی دوستان در پیش دشمن میبری
هوش مصنوعی: این روش، دشمنی است و نه دوستی، زیرا با این کار آبرو و اعتبار دوستان را در مقابل دشمن به خطر میاندازی.
عیب مسکینی مکن افتان و خیزان در پیات
کآن نمیآید تو زنجیرش به گردن میبری
هوش مصنوعی: عیب و نقص زخمهای فقر و تنگدستی را، در حالتی ناپایدار و متزلزل، به خود نگیر. زیرا این ضعف به تو تعلق ندارد و تو خود در حالتی هستی که این زنجیر را به گردن خود میکشی.
سعدیا گفتار شیرین پیشِ آن کام و دهان
دُر به دریا میفرستی زر به معدن میبری
هوش مصنوعی: دوست من، وقتی با کسی که اهل علم و ادب است صحبت میکنی، نباید از کلمات و بیان زیبا و شیرین غافل شوی؛ زیرا گفتار دلنشین و عشق به کلمات، ارزشمندتر از هر چیز دیگری است. مثل این است که داری جواهرات را به دریا میفرستی یا طلا را از معدن خارج میکنی، در حالی که باید آنها را در جاهای مناسب و ارزشمند سرمایهگذاری کنی.
خوانش ها
غزل ۵۷۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۷۲ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۷۲ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۷۲ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۷۲ به خوانش سعیده تهرانینسب
حاشیه ها
1391/12/20 17:03
ال
در مصرع دوم از بیت هشتم اشتباه تایپی هست،
درستش
«"کابروی" دوستان در پیش دشمن میبری»
است.
1397/01/11 02:04
۷
نیم بیت نخست بیت چهارم خرمن اشاره دارد به کپل و در نیم ببت دوم مراد هست و نیست است
1397/01/11 02:04
۷
بیت سوم:
آن ساعت که روزن میگشایی و روی مینمایی و دگربار روزن میبندی مانند برآمدن و فرو رفتن خورشید است/روز و شب
1403/10/07 00:01
جلال ارغوانی
تا سخن چون آب گویی سعدی از عشق نگار
آبروی عشق باشی آب گلشن می بری