گنجور

غزل شمارهٔ ۵۷۱

تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری
که جمال سرو بستان و کمال ماه داری
در کس نمی‌گشایم که به خاطرم درآید
تو به اندرون جان آی که جایگاه داری
ملکی مهی ندانم به چه کنیتت بخوانم
به کدام جنس گویم که تو اشتباه داری
بر کس نمی‌توانم به شکایت از تو رفتن
که قبول و قوتت هست و جمال و جاه داری
گل بوستان رویت چو شقایق است لیکن
چه کنم به سرخ رویی که دلی سیاه داری
چه خطای بنده دیدی که خلاف عهد کردی
مگر آن که ما ضعیفیم و تو دستگاه داری
نه کمال حسن باشد ترشی و روی شیرین
همه بد مکن که مردم همه نیکخواه داری
تو جفا کنی و صولت دگران دعای دولت
چه کنند از این لطافت که تو پادشاه داری
به یکی لطیفه گفتی ببرم هزار دل را
نه چنان لطیف باشد که دلی نگاه داری
به خدای اگر چو سعدی برود دلت به راهی
همه شب چنو نخسبی و نظر به راه داری

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری
که جمال سرو بستان و کمال ماه داری
هوش مصنوعی: اگر تو از زیبایی خود سخن بگویی، این را تأیید می‌کند که زیبایی درختان باغ و کمال ماه را داری.
در کس نمی‌گشایم که به خاطرم درآید
تو به اندرون جان آی که جایگاه داری
هوش مصنوعی: من به هیچ کس نمی‌گویم که به یاد تو به دل من راه یابد. تو در عمق وجودم جای داری.
ملکی مهی ندانم به چه کنیتت بخوانم
به کدام جنس گویم که تو اشتباه داری
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چگونه تو را صدا بزنم یا به چه شکلی تو را معرفی کنم، چون احساس می‌کنم که در درک تو اشتباه می‌کنم.
بر کس نمی‌توانم به شکایت از تو رفتن
که قبول و قوتت هست و جمال و جاه داری
هوش مصنوعی: نمی‌توانم از تو شکایت کنم به هیچ‌کس، زیرا تو قدرت و زیبایی و مقام والایی داری که همه را مجذوب می‌کند.
گل بوستان رویت چو شقایق است لیکن
چه کنم به سرخ رویی که دلی سیاه داری
هوش مصنوعی: روی زیبا و دلنشین تو مانند گل شقایق است، اما چه کنم که این زیبایی با دل سیاه و پنهانت سازگار نیست.
چه خطای بنده دیدی که خلاف عهد کردی
مگر آن که ما ضعیفیم و تو دستگاه داری
هوش مصنوعی: آیا من چه اشتباهی کرده‌ام که به عهد و پیمان خود وفا نکردی؟ مگر اینکه من ضعیف هستم و تو قدرت و اقتدار داری؟
نه کمال حسن باشد ترشی و روی شیرین
همه بد مکن که مردم همه نیکخواه داری
هوش مصنوعی: زیبایی کامل فقط به دلنشینی و لطافت نیست، بلکه اگر با ترشی و سختی همراه باشد، همه چیز را خراب می‌کند. پس نباید همه کارهای بدت را توجیه کنی، چون مردم همیشه نیکخواه و خیرخواه هستند.
تو جفا کنی و صولت دگران دعای دولت
چه کنند از این لطافت که تو پادشاه داری
هوش مصنوعی: اگر تو به دیگران بی‌رحمی کنی و قدرت آن‌ها را زیر پا بگذاری، دعا و آرزوی خوشبختی آن‌ها چه فایده‌ای دارد؟ چرا که تو خود حاکم و صاحب مقام هستی و در موقعیت بالایی قرار داری.
به یکی لطیفه گفتی ببرم هزار دل را
نه چنان لطیف باشد که دلی نگاه داری
هوش مصنوعی: به یکی شوخی کردی و گفتی که می‌توانی هزار دل را ببرم، اما هیچ چیز به اندازه‌ی لطافت خودت برای نگه‌داشتن دل‌ها کافی نیست.
به خدای اگر چو سعدی برود دلت به راهی
همه شب چنو نخسبی و نظر به راه داری
هوش مصنوعی: اگر جلب محبت خداوند همچون سعدی در دل تو باشد، هرگز نمی‌توانی در آسایش بخوابی و همیشه در انتظار چیزی خواهی بود.

خوانش ها

غزل ۵۷۱ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۷۱ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۷۱ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۷۱ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۷۱ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب

حاشیه ها

1392/10/07 21:01
دوستدار

مصرع دوم مطلع غزل را این کمترین این گونه به یاد می آورد: که کمال سرو بستان و جمال ماه داری، و البته جمال است که همواره به ماه تشبیه شده است و شاید هنوز هم میشود!

1396/10/18 19:01

«اشتباه» در بیت سوم یعنی شبیه بودن

1397/02/20 14:05
فرزاد شهزاد

ز دریچه های چشمم نظری به ماه داری
چه بلند بختی ای دل که به دوست راه داری
به شب سیاه عاشق چکند پری که شمعی است
تو فروغ ماه من شو که فروغ ماه داری
بگشای روی زیبا ز گناه آن میندیش
به خدا که کافرم من تو اگر گناه داری
من از آن سیاه دارم به غم تو روز روشن
که تو ماهی و تعلق به شب سیاه داری
««تو اگر به هر نگاهی ببری هزارها دل
نرسد بدان نگارا که دلی نگاهداری»»
دگران روند تنها به مثل به قاضی اما
«««تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری»»»
به چمن گلی که خواهد به تو ماند از وجاهت
تو اگر بخواهی ای گل کمش از گیاه داری
به سر تو شهریارا گذرد قیامت و باز
چه قیامتست حالی که تو گاه گاه داری

شهریار

1403/10/04 00:01
جلال ارغوانی

نظری نکردی آخر تو به سعدی سخنور

زنگاه او چه ترسی؟ چه غم از گناه داری