گنجور

غزل شمارهٔ ۵۶۹

حدیث یا شکر است آن که در دهان داری
دوم به لطف نگویم که در جهان داری
گناه عاشق بیچاره نیست در پی تو
گناه توست که رخسار دلستان داری
جمال عارض خورشید و حسن قامت سرو
تو را رسد که چو دعوی کنی بیان داری
ندانم ای کمر این سلطنت چه لایق توست
که با چنین صنمی دست در میان داری
بسیست تا دل گم کرده باز می‌جستم
در ابروان تو بشناختم که آن داری
تو را که زلف و بناگوش و خد و قد اینست
مرو به باغ که در خانه بوستان داری
بدین صفت که تویی دل چه جای خدمت توست
فراتر آی که ره در میان جان داری
گر این روش که تو طاووس می‌کنی رفتار
نه برج من که همه عالم آشیان داری
قدم ز خانه چو بیرون نهی به عزت نه
که خون دیده سعدی بر آستان داری

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حدیث یا شکر است آن که در دهان داری
دوم به لطف نگویم که در جهان داری
هوش مصنوعی: سخن یا نعمت است آنچه بر زبان داری، اما به لطف و مهربانی نمی‌توانم بگویم که در زندگی‌ات چه چیزهایی را داری.
گناه عاشق بیچاره نیست در پی تو
گناه توست که رخسار دلستان داری
هوش مصنوعی: عاشق بیچاره تقصیری ندارد؛ این تویی که با چهره زیبا دل او را به خود جلب کرده‌ای و باعث شده‌ای در پی تو بیفتد.
جمال عارض خورشید و حسن قامت سرو
تو را رسد که چو دعوی کنی بیان داری
هوش مصنوعی: زیبایی چهره‌ات مانند زیبایی خورشید و قامت تو مانند سرو است، می‌توانی به راحتی از خود دفاع کنی و زیبایی‌ات را در کلام بیان کنی.
ندانم ای کمر این سلطنت چه لایق توست
که با چنین صنمی دست در میان داری
هوش مصنوعی: نمی‌دانم ای کسی که زیبایی و جذبه‌ات بر این سلطنت می‌چربد، چه شایستگی‌ای برای توست که با این نوع ظاهر و حالت در میان دیگران قرار داری.
بسیست تا دل گم کرده باز می‌جستم
در ابروان تو بشناختم که آن داری
هوش مصنوعی: من مدت‌ها دل گم‌کرده‌ام و در چهره‌ات به دنبال آرامش می‌گردم و حالا فهمیده‌ام که واقعیاتی را در تو دارم که باعث شناخت من از خودم می‌شود.
تو را که زلف و بناگوش و خد و قد اینست
مرو به باغ که در خانه بوستان داری
هوش مصنوعی: تو با این زیبایی و ویژگی‌های ظاهری، نیازی به رفتن به باغ نیست؛ زیرا در درون خودت زیبایی و جاذبه‌ای داری که حتی در خانه‌ات هم می‌توانی از آن لذت ببری.
بدین صفت که تویی دل چه جای خدمت توست
فراتر آی که ره در میان جان داری
هوش مصنوعی: با توجه به ویژگی‌هایی که تو داری، دل و جان من چه جایگاهی برای خدمت به تو دارد؟ فراتر از این بیایید، چون تو راهی به عمق جانم داری.
گر این روش که تو طاووس می‌کنی رفتار
نه برج من که همه عالم آشیان داری
هوش مصنوعی: اگر این رفتار تو شبیه طاووس باشد، به نظر می‌رسد که من فقط در کنار تو ایستاده‌ام و تو همه جا را در بر گرفته‌ای.
قدم ز خانه چو بیرون نهی به عزت نه
که خون دیده سعدی بر آستان داری
هوش مصنوعی: وقتی از در خانه بیرون می‌روی، با احتیاط و با احترام رفتار کن؛ زیرا ممکن است لطمه‌ای به دیگران بزنید یا باعث ناراحتی آن‌ها شوید.

خوانش ها

غزل ۵۶۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۶۹ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۶۹ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۶۹ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۶۹ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب

حاشیه ها

1403/10/07 01:01
جلال ارغوانی

روان خلق زگفته سعدی در آرامش

که لفظ دلکش وپاک وروان داری