غزل شمارهٔ ۵۶۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۵۶۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۶۸ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۶۸ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۶۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۶۸ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۵۶۸ به خوانش سهیل قاسمی
حاشیه ها
روحت شاد
واقعا با این اشعار اشک به چشم ادم میاد
نه من اوفتاده تنها به کمند آرزویت
همه کس سر تو دارد تو سر کدام داری
فکر کنم (دارند) به جای (دارد) به زبان سعدی نزدیکتر است.
نظر از تو برنگیرم همه عمر تا بمیرم
که تو در دلم نشستی و سر مقام داری
سر مقام داری:قصد داری جا خوش کنی
نظری به لشکری کن که هزار خون بریزی
به خلاف تیغ هندی که تو در نیام داری
تو که بر خلاف تیغ هندی با یک نگاه میتوانی لشکری را هلاک کنی چرا یک نگاه به من نمی افکنی.تیغ هندی تا جایی که میدانم تیغی است که به برندگی شهره است و شمشیر بران و آبدیده باشد و شاید در اینجا منظور زبان تیز و تند و پرخاش معشوق یا غلام یا ... باشد
خلاصه جرا با من خوش زبان و مهربان نیستی
من مطمئن نیستم این معنی درست باشد اگر کسی میداند بنویسد و حس میکنم اشکال دارد.
در جواب دوست عزیز باید بگویم که از نظر من معنی چنین است:
بر خلاف آن که تیغ هندی تو در غلاف است و تیغ در غلاف آسیبی نمیرساند تو می توانی با نگاه خود لشکری را از بین ببری با اینکه تیغت در غلاف است
@7:
شمشیر هندی تو( که فولاد دمشقی ست=wootz steel) هم نمیتونه در یک لحظه دشمن رو قتل عام کنه. ولی بر عکس، تیغ نگاه تو می توانه در یک لحظه همه عشاق رو بکشه.
همه کس سر تو دارد، تو سر کدام داری؟...
این بیت رو هم دیدم، نمیدونم برای این شعر میتونه باشه یا نه:
چه خطا ز بنده دیدی که خلاف عهد کردی
مگر آن که ما ضعیفیم و تو دستگاه داری
این غزل را آقای بهرام باجلان در آلبوم «سروش بهار»، قطعه ی «ساز و آواز دلکش و عراق» در دستگاه ماهور با همراهی تار استاد هوشنگ ظریف اجرا کرده اند. این آواز حاوی ابیاتی از این غزل و غزل حافظ با مطلع “قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود/ ورنه هیچ از دل بی رحم تو تقصیر نبود” است.
آلبوم "سروش بهار" با آهنگسازی و سرپرستی مرحوم استاد فرامرز پایور و اجرای اساتید نام آشنای موسیقی ایران نظیر هوشنگ ظریف و محمد اسماعیلی صورت گرفته است.
تو اگر تیغ هندیت را هم ازغلاف بیرون بکشی نمی توانی دریک لحظه خون لشکری را بریزی ولی بیا و نگاه به لشکر عشاقت کن که بایک نظر هزار خون ریزی
این غزل در وصف چه کسی است؟
البته که بهتره مخاطب عاشقانه های سعدی بزرگ رو تفسیرش نکنیم
هر کسی از ظن خودش تفسیری میکنه
مهم اینه که خطاب به محبوب و معشوقشه
بقول خودش حضرت "دوست" ...
حضرت معشوق
بزرگان شعر عاشق خداوند و خالق هستی و عشق بوده اند
از جمله جناب سعدی ، مولانا و حافظ که بارها در اشعارشون به صراحت و آشکار این عشق رو بیان کردند، ولی بی تردید از عشق زمینی از جمله عشق به وزیران و پادشاهان وقت و بعضا جنس مخالف هم سروده اند ، در خیلی از غزلیات این سلاطین بخصوص سعدی و حافظ فراز و فرود زیاد بوده یعنی از عشق آسمانی و حقیقی به عشق زمینی و بلعکس در برخی از غزل ها
در حاشیه خودم به اون اشاره کردم
صفتیست خاص سعدی سر سروران گفتار
که به کس چنین نزیبد توچنین مقام داری
با درود
با اطمینان میشه گفت که مقصود حضرت سعدی، معشوق و محبوبی مذکر بوده
چراکه هم رواج این موضوع در اون ادوار مبرهن هستش و هم در دو بیت میتونیم به این موضوع پی ببریم
اولین بیت که بطور آشکار از واژه «غلام» استفاده میکنه و در بیت چهار هم میتونیم سپاهی بودن معشوق رو متوجه بشیم که قطعا مرد/پسر هستش(به خلاف تیغ هندی که تو در نیام داری)(و لشکر؛ که در اینجا هم معنی سربازان سپاه رو میده و هم افرادی که عشاق اون فرد محسوب میشن)
برای مشاهده بیشتر این دست اشعار میتونید به کتاب «شاهدبازی در ادبیات فارسی» نوشته دکتر شمیسا مراجعه بفرمایید.
سعدی عزیز تر از جانم تو فوق العاده هستی
بینظیره این غزل..