غزل شمارهٔ ۵۵۳
سرو بستانی تو یا مه یا پری
یا ملک یا دفتر صورتگری
رفتنی داری و سحری میکنی
کاندر آن عاجز بماند سامری
هر که یک بارش گذشتی در نظر
در دلش صد بار دیگر بگذری
میروی و اندر پیت دل میرود
باز میآیی و جان میپروری
گر تو شاهد با میان آیی چو شمع
مبلغی پروانهها گرد آوری
چند خواهی روی پنهان داشتن
پرده میپوشی و بر ما میدری
روزی آخر در میان مردم آی
تا ببیند هر که میبیند پری
آفتاب از منظر افتد در رواق
چون تو را بیند بدین خوش منظری
جان و خاطر با تو دارم روز و شب
نقش بر دل نام بر انگشتری
سعدی از گرمی بخواهد سوختن
بس که تو شیرینی از حد میبری
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرو بستانی تو یا مه یا پری
یا ملک یا دفتر صورتگری
هوش مصنوعی: تو مانند درخت سرو در باغ یا مانند ماه، یا پری، یا فرشته، یا تصویری از یک نقاشی هستی.
رفتنی داری و سحری میکنی
کاندر آن عاجز بماند سامری
هوش مصنوعی: تو در حال رفتن هستی و در دل شب (سحر) کارهایی انجام میدهی که باعث میشود سامری در آنجا ناتوان بماند.
هر که یک بارش گذشتی در نظر
در دلش صد بار دیگر بگذری
هوش مصنوعی: هر کسی که یک بار بر او بگذری، در دلش احساس میکند که بارها و بارها تو را در ذهن خود میبیند.
میروی و اندر پیت دل میرود
باز میآیی و جان میپروری
هوش مصنوعی: تو میروی و دل من در غم تو میسوزد، سپس وقتی برمیگردی، جانم دوباره زنده میشود و شاداب میگردد.
گر تو شاهد با میان آیی چو شمع
مبلغی پروانهها گرد آوری
هوش مصنوعی: اگر تو به میانه بیایی، مانند شمعی که پروانهها را دور خود جمع میکند، بسیاری را جذب خواهی کرد.
چند خواهی روی پنهان داشتن
پرده میپوشی و بر ما میدری
هوش مصنوعی: چند بار میخواهی چهرهات را پنهان کنی؟ با پوشاندن پرده، تنها خود را فریب میدهی و در واقع رویت را به ما نشان میدهی.
روزی آخر در میان مردم آی
تا ببیند هر که میبیند پری
هوش مصنوعی: روزی خواهی آمد و در میان مردم ظاهر خواهی شد تا هر کسی که تو را ببیند، زیبایی و جذابیت تو را مشاهده کند.
آفتاب از منظر افتد در رواق
چون تو را بیند بدین خوش منظری
هوش مصنوعی: وقتی آفتاب به سمت پایین میآید و در فضای دلنشینی قرار میگیرد، چون تو را با این زیباییات میبیند، به تماشای تو مشغول میشود.
جان و خاطر با تو دارم روز و شب
نقش بر دل نام بر انگشتری
هوش مصنوعی: من در هر روز و شب، تمام وجودم و احساسم را به تو تقدیم کردهام و عشق تو بر دل من نقش بسته و نام تو بر انگشتری که به دست دارم حک شده است.
سعدی از گرمی بخواهد سوختن
بس که تو شیرینی از حد میبری
هوش مصنوعی: سعدی از شدت احساسات و عشق میسوزد، چون تو بهقدری لذتبخش و شیرینی که او را از حد معمول فراتر میبرد.
خوانش ها
غزل ۵۵۳ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۵۵۳ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۵۳ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۵۳ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۵۳ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۵۵۳ به خوانش سهیل قاسمی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"عاشقانه ی سوم (ویس)"
با صدای مظفر شفیعی (آلبوم سعدی خوانی (وشتن))
"کمانچه و آواز"
با صدای حسین علیشاپور (آلبوم تنها)
"ساز و آواز ۲"
با صدای غلامحسین بنان (آلبوم ترانه های بنان - نامه های گمشده)
حاشیه ها
1396/11/28 16:01
نادر..
میروی واندر پی ات دل میرود
باز میآیی و جان میپروری...
1398/04/10 17:07
سیّد فخرالدّین حسینی
شاهکار ساز و آواز این غزل با اجرای بینظیرِ استاد بنان در آلبوم «نامههای گمشده»(هرچی گوش بدی کمه!)
1399/02/12 13:05
امین
تصنیف عشق پنهانی مصطفی جلالی پور
1403/10/06 11:01
جلال ارغوانی
سعدی از گفتار خوب بی نظیر
آب حیوانی چنین جان پرور ی