گنجور

غزل شمارهٔ ۵۵۲

روی گشاده ای صنم طاقت خلق می‌بری
چون پس پرده می‌روی پرده صبر می‌دری
حور بهشت خوانمت ماه تمام گویمت
کآدمیی ندیده‌ام چون تو پری به دلبری
آینه را تو داده‌ای پرتو روی خویشتن
ور نه چه زهره داشتی در نظرت برابری
نسخه چشم و ابرویت پیش نگارگر برم
گویمش این چنین بکن صورت قوس و مشتری
چون تو درخت دل نشان تازه بهار و گلفشان
حیف بود که سایه‌ای بر سر ما نگستری
دیده به روی هر کسی برنکنم ز مهر تو
در ز عوام بسته به چون تو به خانه اندری
من نه مخیرم که چشم از تو به خویشتن کنم
گر تو نظر به ما کنی ور نکنی مخیری
پند حکیم بیش از این در من اثر نمی‌کند
کیست که برکند یکی زمزمه قلندری
عشق و دوام عافیت مختلفند سعدیا
هر که سفر نمی‌کند دل ندهد به لشکری

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روی گشاده ای صنم طاقت خلق می‌بری
چون پس پرده می‌روی پرده صبر می‌دری
هوش مصنوعی: تو با زیبایی چهره‌ات تحمل مردم را می‌شکنی، همان‌طور که وقتی پشت پرده می‌روی، صبر را هم می‌شکنی.
حور بهشت خوانمت ماه تمام گویمت
کآدمیی ندیده‌ام چون تو پری به دلبری
هوش مصنوعی: تو را به زیبایی و ویژگی‌های خاصی که داری، همانند حوری بهشتی می‌دانم. تو همچون ماه کامل درخشان و بی‌نظیری هستی و هیچ‌کس به زیبایی و دلربایی تو نیست.
آینه را تو داده‌ای پرتو روی خویشتن
ور نه چه زهره داشتی در نظرت برابری
هوش مصنوعی: تو به آینه نوری از چهره خود بخشیده‌ای، وگرنه چگونه این جسارت را داشتی که خود را در برابر آن ببینی؟
نسخه چشم و ابرویت پیش نگارگر برم
گویمش این چنین بکن صورت قوس و مشتری
هوش مصنوعی: چشم و ابرو تو را به یک هنرمند می‌سپارم و از او می‌خواهم که جمال تو را به شکل زیبای قوس و مشتری نقش بزند.
چون تو درخت دل نشان تازه بهار و گلفشان
حیف بود که سایه‌ای بر سر ما نگستری
هوش مصنوعی: تو همچون درختی هستی که در بهار تازه گل می‌دهد و دل‌ها را شاد می‌کند. جایز نیست که سایه‌ات بر سر ما بیفتد و مانع نور و شادی تو شود.
دیده به روی هر کسی برنکنم ز مهر تو
در ز عوام بسته به چون تو به خانه اندری
هوش مصنوعی: من نگاه خود را به هیچ کس نمی‌افکنم، زیرا عشق تو در قلبم جا دارد و چشمانم فقط به تو تعلق دارد.
من نه مخیرم که چشم از تو به خویشتن کنم
گر تو نظر به ما کنی ور نکنی مخیری
هوش مصنوعی: من قادر نیستم که از تو چشم بردارم و به خودم توجه کنم. اگر تو به ما نگاه کنی یا نוני کنی، این انتخاب برای من نیست.
پند حکیم بیش از این در من اثر نمی‌کند
کیست که برکند یکی زمزمه قلندری
هوش مصنوعی: نصیحت‌های حکیم دیگر در من تأثیری ندارد. چه کسی می‌تواند صدای یک زاهد آزاد را خاموش کند؟
عشق و دوام عافیت مختلفند سعدیا
هر که سفر نمی‌کند دل ندهد به لشکری
هوش مصنوعی: عشق و آرامش زندگی با یکدیگر تفاوت دارند، سعدی جان. هر کس که در سفر نیست، نباید دلش را به دشمنان و جنگجویان بسپارد.

خوانش ها

غزل ۵۵۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۵۵۲ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۵۲ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۵۲ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۵۲ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۵۵۲ به خوانش سهیل قاسمی

حاشیه ها

1394/04/30 22:06
بی لب

این شعر در برنامه گلهای تازه شماره 38 دردستگاه ماهور با آواز حسین قوامی و همکاری جواد معروفی ، اسدالله ملک ، منصور صارمی، جهانگیر ملک اجرا شده است.
لینک دانلود :
پیوند به وبگاه بیرونی

1394/11/10 23:02
امید رهایی

با جازه اساتید آیا وزن شعر میتواند مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن هم باشد؟

1394/11/11 00:02
سمانه ، م

عباس خان
من هم همیشه درین موارد عروض مشکل دارم به همین جهت از سایت ها برای اطمینان کمک میگیرم
پیرو فرمایش شما ، جستجو کردم ، گویا وزن عروض پیشنهادی شما نیز صدق می کند
هر چند که وزن آمده در گنجور نیز درست است
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
مجتث مثمن محذوف
شاد باشید

1395/04/28 12:06
محسن حیدرزاده جزی

با سلام ، دوستان عزیز وزن شعر همان مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن است وزنی که شما فرموده اید درست نیست برای تشخیص نادرستی آن کافیست هجای اول یک مصراع را با وزن مقایسه کنید ؛ چنان که می بینید هجای اول تمام ابیات یا بلند است یا کشیده که در هر دو حالت وزن باید با هجای بلند آغاز شود درصورتی مفاعلن با هجای کوتاه آغاز می شود .

1395/04/09 03:07
۷

نسخه چشم و ابرویت پیش نگارگر برم
گویمش این چنین بکن صورت قوس و مشتری
سیاره مشتری=زاوش=زئوس=هورمزد
مشتری پس از زهره از درخشانترین ترین سیاره ها در نگاه به آسمان است و اینجا به چشم درخشان و بخت بلند معشوق اشاره دارد
قوس=کمان=یکی از دو برج مشتری به همراه حوت یا ماهی
در فرهنگ نجومی مشهور به سعد اکبر و نشان خوشبختی و جایگاه بلند بوده
اگر خود سپهر روان زان تست
سر مشتری زیر فرمان تست
فردوسی
نحس کیوان یا که سعد مشتری
ناید اندر حصر گرچه بشمری
مولوی

1395/07/06 23:10
۷

پند حکیم بیش از این در من اثر نمی‌کند
کیست که برکند یکی زمزمه قلندری
آیا کسی پیدا شود که قلندری بخواند
قلندر خوانی=شوریده خوانی و لاابالیگری بدون پرده پوشی بی توجه به این و آن

1399/08/03 00:11
سیاووش

این شعر در تصنیفی به نام ماه تمام توسط خانم سپیده رئیس‌سادات در آلبوم چهارده قطعه برای بازپریدن خوانده شده است.

1400/10/12 14:01
مهریار mohsen.۲۹۸@gmail.com

عشق و دوام عافیت مختلفند سعدیا ، هر که سفر نمیکند دل ندهد به لشگری

= به دیا رفته می داند مصیبت های طوفان را

= شبی تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل، کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها

= جگر شیر نداری سفر عشق مرو

= چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود ، ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد 

= ....

mk.mehryar

1403/10/06 11:01
جلال ارغوانی

 

سعدی پاک خوش سخن تاکه همی زند نفس

سر ننهد به کوی  کس دل ننهد به دیگری