گنجور

غزل شمارهٔ ۵۴۹

دانمت آستین چرا پیش جمال می‌بری
رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری
معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر
کبر رها نمی‌کند کز پس و پیش بنگری
آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم
سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظری
غایت کام و دولت است آن که به خدمتت رسید
بنده میان بندگان بسته میان به چاکری
روی به خاک می‌نهم گر تو هلاک می‌کنی
دست به بند می‌دهم گر تو اسیر می‌بری
هر چه کنی تو برحقی حاکم و دست مطلقی
پیش که داوری برند از تو که خصم و داوری
بنده اگر به سر رود در طلبت کجا رسد
گر نرسد عنایتی در حق بنده آن سری
گفتم اگر نبینمت مهر فرامشم شود
می‌روی و مقابلی غایب و در تصوری
جان بدهند و در زمان زنده شوند عاشقان
گر بکشی و بعد از آن بر سر کشته بگذری
سعدی اگر هلاک شد عمر تو باد و دوستان
ملک یمین خویش را گر بکشی چه غم خوری

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دانمت آستین چرا پیش جمال می‌بری
رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری
هوش مصنوعی: می‌دانم که چرا آستین خود را به سمت زیبایی می‌بری؛ این رسم است که آدمی چهره‌اش را پنهان کند و زیبایی را در نظر دیگران نمایان سازد.
معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر
کبر رها نمی‌کند کز پس و پیش بنگری
هوش مصنوعی: دوستان و کسانی که به شما ایمان دارند، از هر طرف در انتظار شما هستند و هیچگاه غرور شما را ترک نخواهد کرد، حتی اگر به اطراف نگاه کنید.
آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم
سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظری
هوش مصنوعی: به دیدن تو آمده‌ام تا دوباره به خودم نگاهی بیندازم، اما هر بار که نگاه می‌کنم، سیر و سیر نمی‌شوم از زیبایی‌ات.
غایت کام و دولت است آن که به خدمتت رسید
بنده میان بندگان بسته میان به چاکری
هوش مصنوعی: هدف نهایی خوشبختی و سعادت، آن کسی است که در خدمت تو قرار گرفته است. او مانند بنده‌ای است که با بخشش و خضوع کامل به خدمت تو آمده است.
روی به خاک می‌نهم گر تو هلاک می‌کنی
دست به بند می‌دهم گر تو اسیر می‌بری
هوش مصنوعی: اگر تو مرا نابود کنی، سرم را به خاک می‌گذارم و اگر تو مرا به اسارت ببری، دست و پایم را به بند می‌بندم.
هر چه کنی تو برحقی حاکم و دست مطلقی
پیش که داوری برند از تو که خصم و داوری
هوش مصنوعی: هر عملی که انجام دهی، تو قدرت مطلقی بر حق داری و تصمیم‌گیری‌ها کاملاً در دستان توست؛ زیرا که تنها تو می‌توانی در مورد دشمن و قضاوت‌ها حکم صادر کنی.
بنده اگر به سر رود در طلبت کجا رسد
گر نرسد عنایتی در حق بنده آن سری
هوش مصنوعی: اگر بنده در جستجوی تو جانش را هم از دست بدهد، کجا می‌تواند به تو برسد؟ اگر تو به او لطفی نرسی، آن وقت چه امیدی از زندگی برای او باقی خواهد ماند؟
گفتم اگر نبینمت مهر فرامشم شود
می‌روی و مقابلی غایب و در تصوری
هوش مصنوعی: گفتم اگر تو را نبینم، عشق و محبت فراموشم می‌شود. تو می‌روی و من به یاد تو هستم، حتی وقتی که دوری.
جان بدهند و در زمان زنده شوند عاشقان
گر بکشی و بعد از آن بر سر کشته بگذری
هوش مصنوعی: عاشقان حاضرند جانشان را فدای عشق کنند و حتی اگر بمیرند، در دل زمان زنده می‌شوند. اگر تو آنها را بکشی و بعد بر سر قبرشان بگذری، باز هم عشقشان زنده خواهد بود.
سعدی اگر هلاک شد عمر تو باد و دوستان
ملک یمین خویش را گر بکشی چه غم خوری
هوش مصنوعی: اگر سعدی بمیرد، تو همچنان عمرت باقی است و اگر دوستانت را بکشید، چه جای نگرانی است؟

خوانش ها

غزل ۵۴۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۴۹ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۴۹ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۵۴۹ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۵۴۹ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۴۹ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۴۹ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۵۴۹ به خوانش سحر حاتم وند

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"(همایون) (۳۶:۴۹ - ۳۸:۰۴) نوازندگان: ارکستر گل‌ها به رهبری جواد معروفیترانه سرا: سعدی شیرازی خواننده ترانه: پروین آهنگساز: شیدا تنظیم آهنگ: جواد معروفی مطلع شعر ترانه: دانمت تا آستین چرا پیش جمال می بری"
(آلبوم گلهای رنگارنگ » شمارهٔ ۳ مخصوص)
"(همایون) (۰۲:۰۷ - ۰۸:۵۲) ترانه سرا: سعدی شیرازی خواننده ترانه: پروین آهنگساز: شیدا تنظیم آهنگ: جواد معروفی مطلع شعر ترانه: دانمت تا آستین چرا پیش جمال می بری"
(آلبوم گلهای رنگارنگ » شمارهٔ ۲۷۰)
"(همایون) (۰۱:۱۳ - ۰۱:۵۶) نوازندگان: ارکستر گل‌هاترانه سرا: سعدی شیرازی خواننده ترانه: پروین آهنگساز: شیدا مطلع شعر ترانه: دانمت تا آستین چرا پیش جمال می بری"
(آلبوم گلهای رنگارنگ » شمارهٔ ب۲۷۰)
"(همایون) (۲۷:۰۶ - ۲۸:۰۷) نوازندگان: ارکستر گل‌هاترانه سرا: شیدا خواننده ترانه: هایده آهنگساز: شیدا"
(آلبوم گلهای رنگارنگ » شمارهٔ ۵۰۶)
"(ماهور) (۱۸:۱۷ - ۲۱:۱۹) نوازندگان: جواد معروفی (‎پیانو) خواننده آواز: قوامی (فاخته‌ای)، حسین سراینده شعر آواز: سعدی شیرازی (غزل) مطلع شعر آواز: روی گشاده ای صنم، طاقت خلق می بری"
(آلبوم گلهای تازه » شمارهٔ ۳۸)

حاشیه ها

1392/03/06 23:06
ادروک

مطلق به فارسی اوند می شود با آوند اشتباه نشود اوند از الف بعلاوه وند یعنی بند درست شده است و می دانیم الف بر سر کلمات انها را وارون می کند یا منفی می سازد پس اوند یعنی رها ازاد و مطلق

1392/03/06 23:06
ادروک

رسمی می شود آیینمند و غیر رسمی نا آیینمند

1396/03/14 10:06
گشتاسب

مُلکِ یمین= یمین الملک، فرد دست راست پادشاه.

1401/05/16 19:08
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

آن که معنی پادشاه می دهد مَلِک است اما اینجا مُلْک آمده است

مُلْک یمین یعنی بنده

اگر بنده خویش را بکشی غم نداری چون اختیارش را داری

قاعده ای است فقهی که می گوید العبد و ما فی یده کان لمولاه

بنده و آنچه دارد مال ارباب و صاحبش است

 

 

1396/10/05 13:01

طبق شرح کتاب «بدین شیرین سخن گفتن گزیدهٔ غزلیات سعدی به انتخاب و توضیح دکتر یوسفی و دکتر یاحقی» مِلک یمین در بیت آخر معنی زرخرید و بنده می‌دهد. ضمناً «آن سری» در انتهای بیت 7 به معنی غیبی و آسمانی است.

1396/10/05 17:01
۷

بنده اگر به سر رود در طلبت کجا رسد
چاکر اگر چه مشتاق رسیدن به تو است چگونه رسد؟
گر نرسد عنایتی در حق بنده آن سری
اگر بنده نوازی آن سری(سرورم)در میان نباشد.
از این سر از من به سر دویدن (باشد که) از آن سر از تو به یک اشاره

1398/04/18 13:07
علمی(د.ب!)

در توضیح مِلک یمین:
ملک یمین (به عربی: مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ) اصطلاحی قرآنی است که به بردگان اشاره دارد. با ضمیر مؤنث در «ملکت» به کنیز یا برده زن گفته می‌شد. در اصطلاح قرآن ملک یمین به معنای آنچه مالک آنید یا کنیزی که از آن شماست یا برده زن است.
آیه «ملک یمین» به آیه 3 سوره نساء و آیه 6 سوره مؤمنون و آیه 30 سوره معارج اطلاق می‌شود.
ملک یمین؛ (اصطلاح فقه) به معنی کنیز و غلام؛ چه یمین در لغت به معنی غلبه است و غلام و کنیز از غلبهٔ اسلام می‌آیند.
مجازاً غلام و کنیز زرخرید را نیز ملک یمین گویند.

1398/11/12 13:02
جانان

شاهکاره ، شاهکاره

1399/05/09 21:08
یک نفر

دوستان میشه یکی بگه بیت سه مصرع اول یعنی چی دقیقا
ممنون

1401/05/16 19:08
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

دانمت آستین چرا پیش جمال می‌بری

رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری

می دانم چرا با آستین، زیبایی رویت را پنهان می کنی چون رسم بر این است که پری، از آدم روی بپوشاند

 

معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر

کبر رها نمی‌کند کز پس و پیش بنگری

دوستانت و کسانی که به تو و زیبایی ات باور دارند از چپ و راست منتظر دیدنت هستند اما بزرگی و غرور مانع می شود که به جلو و عقب نگاه کنی

حافظ:

غلامِ نرگسِ جَمّاشِ آن سَهی سَروم

که از شرابِ غرورش به کس نگاهی نیست

 

آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم

سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظری

گمان کردم بیایم یک دم ببینمت و سپس به خودم نظر کنم یعنی خواستم یک لحظه تو را ببینم و سپس پی کارم و خودخواهیم بروم ولی این قدر لطیف و زیبا هستی که از دیدنت سیر نمی شوم یعنی خودم را فراموش می کنم

بدار یک نفس ای قائد این زمام جمال

که دیده سیر نمی‌گردد از نظر به جمال

1399/05/09 23:08
nabavar

گرامی یک نفر
آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم
سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظری
گویا می گوید: آمدم که روی زیبای ترا ببینم، ولی در خود که می نگرم { وقتی به خود می آیم } می بینم از دیدنت سیر نمی شوم { از دیدنت نمی توانم دست بردارم } از بسیاری لطف و زیبایی چهره ات

1402/06/01 12:09
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

در بیت

غایت کام و دولت است آن که به خدمتت رسید

بنده میان بندگان بسته میان به چاکری

در پایان مصرع اول فعل رسید از نظر آهنگ مشکل داره . به نظر می رسد باید فعل «رَسَد» باشد. در یکی از تصاویری که گذاشته اید نیز از فعل رسد استفاده شده است.

از نظر معنا فعل رسید، ماضی است و تمام شده است اما فعل رسد مضارع التزامی است و در طول زمان جاری است

1403/10/06 11:01
جلال ارغوانی

سعدی خوش سخن از تو غرور می کند

همچو بهار دل کشی همچو نگار دل بری