گنجور

غزل شمارهٔ ۵۴۷

خانه صاحب نظران می‌بری
پرده پرهیزکنان می‌دری
گر تو پری چهره نپوشی نقاب
توبه صوفی به زیان آوری
این چه وجود است نمی‌دانمت
آدمیی یا ملکی یا پری
گر همه سرمایه زیان می‌کند
سود بود دیدن آن مشتری
نسخه این روی به نقاش بر
تا بکند توبه ز صورتگری
با تترت حاجت شمشیر نیست
حمله همی‌آری و دل می‌بری
گر تو در آیینه تأمل کنی
صورت خود باز به ما ننگری
خسرو اگر عهد تو دریافتی
دل به تو دادی که تو شیرین‌تری
گر دری از خلق ببندم به روی
بر تو نبندم که به خاطر دری
سعدی اگر کشته شود در فراق
زنده شود چون به سرش بگذری

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خانه صاحب نظران می‌بری
پرده پرهیزکنان می‌دری
هوش مصنوعی: به خانه کسانی که اهل علم و نظر هستند، وارد می‌شوی و آن را به تماشا می‌گذاری، ولی با این حال به کسانی که از گناه و پلیدی دوری می‌کنند بی‌احترامی می‌کنی.
گر تو پری چهره نپوشی نقاب
توبه صوفی به زیان آوری
هوش مصنوعی: اگر تو زیبایی چهره‌ات را با نقاب پنهان ن‌کنی، در این صورت زاهدان با توبه‌واری خود به زحمت می‌افتند.
این چه وجود است نمی‌دانمت
آدمیی یا ملکی یا پری
هوش مصنوعی: این وجودی که تو داری، برای من قابل درک نیست؛ نمی‌دانم تو انسانی، فرشته‌ای یا پری.
گر همه سرمایه زیان می‌کند
سود بود دیدن آن مشتری
هوش مصنوعی: اگرچه همه سرمایه در خطر است، اما دیدن آن خریدار می‌تواند سودمند باشد.
نسخه این روی به نقاش بر
تا بکند توبه ز صورتگری
هوش مصنوعی: نسخه‌ای از چهره‌ات را به نقاش بده تا از کار هنری خود دست بکشد و از دنیای تصویرگری فاصله بگیرد.
با تترت حاجت شمشیر نیست
حمله همی‌آری و دل می‌بری
هوش مصنوعی: تو با طلا و زیبایی‌ات نیازی به سلاح نداری، زیرا با حضور و جذابیتت قلب‌ها را می‌ربایی و به دل‌ها حمله می‌کنی.
گر تو در آیینه تأمل کنی
صورت خود باز به ما ننگری
هوش مصنوعی: اگر لحظاتی در آیینه به خودت نگاه کنی، فهم خواهی کرد که نیازی به دیگران نداری و به آنها نخواهی اندیشید.
خسرو اگر عهد تو دریافتی
دل به تو دادی که تو شیرین‌تری
هوش مصنوعی: اگر خسرو به پیمان تو اعتنا کند، دلش را به تو خواهد سپرد زیرا تو از هر چیز دیگر شیرین‌تر هستی.
گر دری از خلق ببندم به روی
بر تو نبندم که به خاطر دری
هوش مصنوعی: اگر درهای دوستی به روی دیگران را بستم، هرگز به روی تو نخواهم بست، زیرا به خاطر تو هر دری برایم باز است.
سعدی اگر کشته شود در فراق
زنده شود چون به سرش بگذری
هوش مصنوعی: اگر سعدی در غم دوری بمیرد، زمانی که به یادش بیفتی دوباره زنده می‌شود.

خوانش ها

غزل ۵۴۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۴۷ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۴۷ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۵۴۷ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۵۴۷ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۴۷ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۴۷ به خوانش سهیل قاسمی

حاشیه ها

1393/10/08 00:01
farb

توبه صوفی به زبان آوری
فکر میکنم به جای زبان کلمه زیان نوشته شده است

1395/06/09 15:09
هیوا

کاش کسی برای من بیت هفت رو معنی کنه. پیشاپیش از اون کسی ممنونم

1395/06/09 16:09
گمنام-۱

از گمنام-1
به:
بی نام و نشان
در باره: مانای بیت هفتم ازغزل 547 شیخ شیراز
می فرماید ؛ اگر چهره خویش را نیک در آیینه بنگری
دیگر به ما نیم نگاهی نخواهی افکند، و چنین باید خواند:
گر تو در آیینه تامل کنی صورت خود، بازبه ما ننگری
به قول مهناز گرامی ، مانا باشی

1396/03/14 09:06
گشتاسب

آقای بینام و نشان
این کلمه "مانا" رو هم داشته باش که بدردبخوره. جای دیگه ای هم پیداش نمی کنی.مثلا مانای این کلمه این هست که...
انصافا ابوالفضل بیهقی باید بیاد یاد بگیره.

1396/03/14 23:06
nabavar

گشتاسب جان
گویا این لفظ مانا شما را خیلی اذیت میکند .
مانا مساوی ست با مانند ، نظیر ، مثل ، و همانند
وقتی شما لغتی را معنا میکنید ، همانند آنرا می آورید ،
مثلاً : معنای عقل ، خرد است ، خرد ، همانند عقل عربی در فارسی است ،
پس مانای عقل خرد است .
آنهمه معادل ناهنجار ساختند ، دم بر نمی آورید ، فقط این یکی را چسبیده اید؟
مانا بسیار زیباست هرچند تا بحال به کار نبرده ام

1396/03/15 15:06
نادر..

گشتاسب عزیز
کلمه "مانا" که برخی دوستان ارجمند از آن استفاده می کنند معادل کلمه "مانند" است. البته در برخی موارد دوستان آنرا عینا به جای کلمه "معنا" و "مفهوم" به کار برده اند که نادرست به نظر می رسد..
اگر قرار است به هر دلیل واژه جدیدی جایگزین واژگان موجود نمائیم، البته نیکوتر آن است که واژه جدید، پیشتر در مفهوم دیگری به کار برده نشده باشد و به راستی نو باشد..

به نظر می آید برای بیت ششم کلمه تبرت ( تبر ) به جای کلمه تترت معنادار و صحیح تر است آنچنان که در بعضی نسخ هم به همین صورت آمده. تبرت معنی تمام این یک بیت را تکمیل می کند. منظور شاعر بزرگوار احتمالا تبری جنگی بوده است که از شمیر سنگین تر بران تر است.

1396/06/16 00:09
۷

با تترت حاجت شمشیر نیست
حمله همی‌آری و دل می‌بری
فرض که تبر به جای تبر:
با تبرت حاجت شمشیر نیست: با تبر که به جنگ بروی شمشیر نیاز نداری(تبارک الله از این فتنه ها که در سر ماست)
با تترت حاجت شمشیر نیست
تتر=تاتار=مغول|| تیره ای از مغولان خشن و بیباک و سنگدل که امروزه در جمهوریهای شوروی پیشین پراکنده اند و جنگهای آنان با روسها زبانزد است.
آنچنان تو دل برو هستی که تاتارهای خونریز هم در برابرت دل از دست میدهند.

1398/06/27 23:08
گویان

جناب 7
دقیقا به این معنی است که با خوی تتری
که داری نیاز به شمشیر نیست

1403/09/21 17:11
جلال ارغوانی

سعدی شیرین سخن اندر جهان

جلوه گر وعشوه گر ودلبری