گنجور

غزل شمارهٔ ۵۴۴

ای که بر دوستان همی‌گذری
تا به هر غمزه‌ای دلی ببری
دردمندی تمام خواهی کشت
یا به رحمت به کشته می‌نگری
ما خود از کوی عشقبازانیم
نه تماشاکنان رهگذری
هیچم اندر نظر نمی‌آید
تا تو خورشیدروی در نظری
گفته بودم که دل به کس ندهم
حذر از عاشقی و بی‌خبری
حلقه‌ای گرد خویشتن بکشم
تا نیاید درون حلقه پری
وین پری پیکران حلقه به گوش
شاهدی می‌کنند و جلوه گری
صبر بلبل شنیده‌ای هرگز
چون بخندد شکوفه سحری
پرده‌داری بر آستانه عشق
می‌کند عقل و گریه پرده‌دری
چو خوری دانی ای پسر غم عشق
تا غم هیچ در جهان نخوری
رایگان است یک نفس با دوست
گر به دنیا و آخرت بخری
قلم است این به دست سعدی در
یا هزار آستین در دری
این نبات از کدام شهر آرند
تو قلم نیستی که نیشکری

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که بر دوستان همی‌گذری
تا به هر غمزه‌ای دلی ببری
هوش مصنوعی: ای کسی که با زیبایی‌ها و نازهایت به راحتی از کنار دوستان می‌گذری و دل‌ها را با هر نگاه یا حرکتی که می‌کنی، می‌ربایی.
دردمندی تمام خواهی کشت
یا به رحمت به کشته می‌نگری
هوش مصنوعی: آیا می‌خواهی دردی را که به تو رسیده از بین ببری یا با مهربانی به آن نگاه کنی؟
ما خود از کوی عشقبازانیم
نه تماشاکنان رهگذری
هوش مصنوعی: ما خود از عاشقان و دلدادگان هستیم و فقط ناظرین بی‌تفاوت این مسیر نیستیم.
هیچم اندر نظر نمی‌آید
تا تو خورشیدروی در نظری
هوش مصنوعی: هیچ‌کس و هیچ‌چیزی برای من قابل مشاهده نیست، تا زمانی که تو با چهره‌ی تابناک خود در نظر بیایی.
گفته بودم که دل به کس ندهم
حذر از عاشقی و بی‌خبری
هوش مصنوعی: من گفته بودم که به کسی دل نخواهم بست و از عشق و بی‌خبری خود را محافظت کنم.
حلقه‌ای گرد خویشتن بکشم
تا نیاید درون حلقه پری
هوش مصنوعی: حلقه‌ای دور خودم می‌زنم تا کسی نتواند به درون آن وارد شود.
وین پری پیکران حلقه به گوش
شاهدی می‌کنند و جلوه گری
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن زیبایی و شگفتی زنی اشاره دارد که مانند پریان است و با تزییناتی همچون حلقه‌های گوش، توجه‌ها را جلب می‌کند و درخششی خاص دارد. آن‌ها به نمایش زیبایی و جذابیت خود می‌پردازند.
صبر بلبل شنیده‌ای هرگز
چون بخندد شکوفه سحری
هوش مصنوعی: بلبل را دیده‌ای که چگونه با صبر و حوصله منتظر می‌ماند تا شکوفه‌های صبحگاهی باز شوند و به زندگی دوباره رنگ و بویی تازه ببخشند.
پرده‌داری بر آستانه عشق
می‌کند عقل و گریه پرده‌دری
هوش مصنوعی: عقل با احتیاط و احتیاط در عشق حضور دارد و مراقب است، اما احساسات و گریه بر تمام این ملاحظات غلبه می‌کنند و پرده‌ها را کنار می‌زنند.
چو خوری دانی ای پسر غم عشق
تا غم هیچ در جهان نخوری
هوش مصنوعی: وقتی که عشق را تجربه کنی، پسرم، دیگر هیچ غمی در دنیا برایت باقی نخواهد ماند.
رایگان است یک نفس با دوست
گر به دنیا و آخرت بخری
هوش مصنوعی: یک نفس بودن با دوست بی‌قیمت و رایگان است، حتی اگر بتوانی برای آن در دنیا و آخرت هزینه کنی.
قلم است این به دست سعدی در
یا هزار آستین در دری
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که سعدی با قلم خود، چیزی را خلق می‌کند که به اندازه‌ی هزار آستین از آب دریا گران‌بهاتر و پرمحتواتر است. به عبارت دیگر، اثر او بسیار غنی و باارزش است و می‌تواند دنیایی از معنا و زیبایی را در خود جای دهد.
این نبات از کدام شهر آرند
تو قلم نیستی که نیشکری
هوش مصنوعی: این گیاه از کدام منطقه می‌آید؟ تو مانند نیشکر نیستی که طعم شیرین داشته باشی.

خوانش ها

غزل ۵۴۴ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۴۴ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۴۴ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۵۴۴ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۵۴۴ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۴۴ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۴۴ به خوانش سهیل قاسمی

حاشیه ها

1387/07/16 22:10

در بیت سوم «رهگذریم» با «رهگذری» جایگزین شد.

1403/10/08 01:01
جلال ارغوانی

سعدی از عجایب  دهر است

میکند به حسن جلوه گری

سخنش چون بهار می ماند

که به هر شاخ آن بود هنری