اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یاد میداری که با من جنگ در سر داشتی
رای رای توست خواهی جنگ خواهی آشتی
هوش مصنوعی: یادته که با من درگیر بودی؟ حالا تصمیم با تو هست؛ اگر میخواهی میتوانی دوباره جنگ کنیم یا آشتی کنی.
نیک بد کردی شکستن عهد یار مهربان
این بتر کردی که بد کردی و نیک انگاشتی
هوش مصنوعی: تو با شکستن وعدهها و پیمانها به دوستی مهربان آسیب زدی و این کار تو بدتر است از آنچه که فکر میکنی چون گمان میکنی که کار خوبی کردهای.
دوستان دشمن گرفتن هرگزت عادت نبود
جز در این نوبت که دشمن دوست میپنداشتی
هوش مصنوعی: تو هیچگاه عادت نداشتی که دوستانت را دشمن بدانی، جز در این بار که تصور کردی دشمنان به جای دوستان هستند.
خاطرم نگذاشت یک ساعت که بدمهری کنم
گرچه دانستم که پاک از خاطرم بگذاشتی
هوش مصنوعی: ذهنم اجازه نداد که حتی برای یک ساعت هم با تو بدرفتاری کنم، با اینکه میدانستم که تو به راحتی از یادم رفتهای.
همچنانت ناخن رنگین گواهی میدهد
بر سرانگشتان که در خون عزیزان داشتی
هوش مصنوعی: ناخنهای رنگی تو هنوز نشان میدهد که بر روی انگشتانت، نشانی از خون عزیزانت داری.
تا تو برگشتی نیامد هیچ خلق اندر نظر
کز خیالت شحنهای بر ناظرم بگماشتی
هوش مصنوعی: وقتی تو برگشتی، هیچکس در نظر نمیآمد که از خیال تو کسی را برای مراقبت بر من بگمارد.
هر چه خواهی کن که ما را با تو روی جنگ نیست
سر نهادن به در آن موضع که تیغ افراشتی
هوش مصنوعی: هر کاری که میخواهی انجام بده، زیرا ما هیچ خصومتی با تو نداریم. ما در جایی که شمشیرت را بلند کردهای، تسلیم نمیشویم.
هر دم از شاخ زبانم میوهای تر میرسد
بوستانها رست از آن تخمم که در دل کاشتی
هوش مصنوعی: هر لحظه از کلام من اندیشهای تازه و دلنشین به وجود میآید. باغهای سرسبز زندگی نتیجهی آن امید و زحمتی هستند که در دل کاشتم.
سعدی از عقبی و دنیا روی در دیوار کرد
تا تو در دیوار فکرش نقش خود بنگاشتی
هوش مصنوعی: سعدی از گذشت زمان و دنیای فانی یادآوری میکند که تو باید در دیوار فکر و اندیشهات، تصویر خود را بر جای بگذاری.
حاشیه ها
در یکی از نسخ چاپ سنگی قدیمی چنین دیدم :
یاد می داری که با ما جنگ در سر داشتی
رای رای توست خواهی قهر خواهی آشتی
نیک بد کردی شکستن عهد یار مهربان
آن بتر کردی که بد کردی و نیک انگاشتی
دوستان دشمن گرفتن هرگزت عادت نبود
جز در این مدت که دشمن دوست می پنداشتی
آنگهت خاطر به بد عهدی گواهی می دهد
بر سرانگشتان که در خون عزیزان داشتی
هرچه خواهی کن که ما را با تو روی جنگ نیست
سرنهادن به در آن موضع که تیغ افراشتی
خاطرم نگذاشت یک ساعت که بی مهری کنم
گرچه دانستم که پاک از خاطرم بگذاشتی
تا تو برگشتی نبامد هیچ خلقم در نظر
کز خیالت شحنه ای بر خاطرم بگماشتی
هردم از شاخ زبانم میوه ای تر می رسد
بوستانها رسته زان تخمم که در دل کاشتی
سعدی از دنیا و عقبا روی در دیوار کرد
تا تو در دیوار فکرش نقش خود بنگاشتی
که البته فکر میکنم هردو مورد درست و صحیح باشد و پیشنهاد من اینست که همه نسخه های صحیح از هر شعر و نثر را در این سایت بگنجانید تا این گنجینه هرچه پربارتر و غنی تر شود............
شحنه ای به چه معناس؟
1400/08/07 23:11
محمد بخارایی
نگهبان و داروغه
1403/10/09 01:01
جلال ارغوانی
سعدیا بذری زعشقت در جهان پا شیده ای
پرچم مهر ووفا را در جهان افراشتی