غزل شمارهٔ ۵۲۷
ای باد که بر خاک در دوست گذشتی
پندارمت از روضه بستان بهشتی
دور از سببی نیست که شوریده سودا
هر لحظه چو دیوانه دوان بر در و دشتی
باری مگرت بر رخ جانان نظر افتاد
سرگشته چو من در همه آفاق بگشتی
از کف ندهم دامن معشوقه زیبا
هل تا برود نام من ای یار به زشتی
جز یاد تو بر خاطر من نگذرد ای جان
با آن که به یک بارهام از یاد بهشتی
با طبع ملولت چه کند دل که نسازد
شرطه همه وقتی نبود لایق کشتی
بسیار گذشتی که نکردی سوی ما چشم
یک دم ننشستم که به خاطر نگذشتی
شوخی شکرالفاظ و مهی لاله بناگوش
سروی سمن اندام و بتی حورسرشتی
قلاب تو در کس نفکندی که نبردی
شمشیر تو بر کس نکشیدی که نکشتی
سیلاب قضا نسترد از دفتر ایام
اینها که تو بر خاطر سعدی بنوشتی
غزل شمارهٔ ۵۲۶: تعالی الله چه روی است آن که گویی آفتابستیغزل شمارهٔ ۵۲۸: یاد میداری که با من جنگ در سر داشتی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای باد که بر خاک در دوست گذشتی
پندارمت از روضه بستان بهشتی
هوش مصنوعی: ای باد، تو که از کنار خاکِ دوست عبور کردی، گویی از باغ بهشتی میگذری.
دور از سببی نیست که شوریده سودا
هر لحظه چو دیوانه دوان بر در و دشتی
هوش مصنوعی: هیچ چیزی نمیتواند مانع از این شود که آدمی عاشق و دیوانه هر لحظه با شوق و اشتیاق بر در و دشت بگردد.
باری مگرت بر رخ جانان نظر افتاد
سرگشته چو من در همه آفاق بگشتی
هوش مصنوعی: اگر تو به چهره معشوق نگری و به عشق او دچار شوی، همچون من در همه جا به دنبال او خواهی گشت.
از کف ندهم دامن معشوقه زیبا
هل تا برود نام من ای یار به زشتی
هوش مصنوعی: نمیخواهم دامن زیبای معشوقهام را از دست بدهم تا نام من به زشتی برود، ای یار.
جز یاد تو بر خاطر من نگذرد ای جان
با آن که به یک بارهام از یاد بهشتی
هوش مصنوعی: جز یاد تو چیزی در دل و ذهن من نمیماند، ای جان، با این حال که در یک لحظه از یاد بهشت هم فراموشم میشود.
با طبع ملولت چه کند دل که نسازد
شرطه همه وقتی نبود لایق کشتی
هوش مصنوعی: دل تو چگونه میتواند با حال دلگیر تو کنار بیاید، در حالی که هر لحظهی زندگی مناسب و شایستهی آرامش نیست.
بسیار گذشتی که نکردی سوی ما چشم
یک دم ننشستم که به خاطر نگذشتی
هوش مصنوعی: تو به راحتی از کنار من عبور کردی و حتی یک بار هم به من نگاه نکردی. من لحظهای آرام نگرفتم چون تو به یاد من نبودی.
شوخی شکرالفاظ و مهی لاله بناگوش
سروی سمن اندام و بتی حورسرشتی
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و جذابیت افرادی اشاره دارد که هم در کلام و هم در ظاهر دارای ویژگیهای دلپذیر و جذاب هستند. صحبتهای شیرین و لطیف آنها مانند شکر است و زیباییهای ظاهریشان همانند گلها و درختان دلربا است. به طوری که این افراد به خاطر ویژگیهای جذابشان میتوانند توجه دیگران را به خود جلب کنند.
قلاب تو در کس نفکندی که نبردی
شمشیر تو بر کس نکشیدی که نکشتی
هوش مصنوعی: تو هیچکس را در دام خود نینداختی و هیچکس را با شمشیر خود مجروح نکردی.
سیلاب قضا نسترد از دفتر ایام
اینها که تو بر خاطر سعدی بنوشتی
هوش مصنوعی: سرنوشت و تقدیر انسانها مانند سیلابی است که از دفتری به نام روزگار جاری میشود و آنچه را که تو در ذهن من نوشتهای، همانند یادهایی است که بر دل سعدی باقی مانده است.
خوانش ها
غزل ۵۲۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۲۷ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۲۷ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۵۲۷ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۵۲۷ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۲۷ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۲۷ به خوانش سهیل قاسمی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"بسیط دشتی"
با صدای احسان ذبیحی فر (آلبوم سَرخانه ۱)
حاشیه ها
1389/08/09 23:11
کامران
ای باد ای باد ای باد دیوانه گذشتی
1391/11/07 03:02
سید احمد مجاب
قلاب تو در کس نفکندی که نبردی
شمشیر تو بر کس نکشیدی که نکشتی
به نظر درستتر می آید.
1400/08/21 09:11
محمد بخارایی
بسیار دلنشین
1403/10/09 01:01
جلال ارغوانی
سعدی سخن عشق بیان کرد وبه خوبی
در دیده واندر دل وجانها بنشستی