گنجور

غزل شمارهٔ ۵۲۶

تعالی الله چه روی است آن که گویی آفتابستی
و گر مه را حیا بودی ز شرمش در نقابستی
اگر گل را نظر بودی چو نرگس تا جهان بیند
ز شرم رنگ رخسارش چو نیلوفر در آبستی
شبان خوابم نمی‌گیرد نه روز آرام و آسایش
ز چشم مست میگونش که پنداری به خوابستی
گر آن شاهد که من دانم به هر کس روی بنماید
فقیر از رقص در حالت خطیب از می خرابستی
چنان مستم که پنداری نماند امید هشیاری
به هش بازآمدی مجنون اگر مست شرابستی
گر آن ساعد که او دارد بدی با رستم دستان
به یک ساعت بیفکندی اگر افراسیابستی
بیار ای لعبت ساقی اگر تلخ است و گر شیرین
که از دستت شکر باشد و گر خود زهر نابستی
کمال حسن رویت را مخالف نیست جز خویت
دریغا آن لب شیرین اگر شیرین جوابستی
اگر دانی که تا هستم نظر با جز تو پیوستم
پس آنگه بر من مسکین جفا کردن صوابستی
زمین تشنه را باران نبودی بعد از این حاجت
اگر چندان که در چشمم سرشک اندر سحابستی
ز خاکم رشک می‌آید که بر سر می‌نهی پایش
که سعدی زیر نعلینت چه بودی گر ترابستی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تعالی الله چه روی است آن که گویی آفتابستی
و گر مه را حیا بودی ز شرمش در نقابستی
هوش مصنوعی: عظمت خداوند را چه صورت زیبایی دارد، مانند آفتاب می‌درخشد و اگر ماه هم حیا داشت، به خاطر شرمش خود را در پرده‌ای پنهان می‌کرد.
اگر گل را نظر بودی چو نرگس تا جهان بیند
ز شرم رنگ رخسارش چو نیلوفر در آبستی
هوش مصنوعی: اگر گل می‌توانست ببیند، مانند نرگس، زیبایی‌اش را به جهان نشان می‌داد و رنگ رخسار آن به قدری شرمگین و زیبا بود که مانند نیلوفر در آب جلوه‌گر می‌شد.
شبان خوابم نمی‌گیرد نه روز آرام و آسایش
ز چشم مست میگونش که پنداری به خوابستی
هوش مصنوعی: شب‌ها خوابم نمی‌برد و در روز هم آرامش ندارم، چون چشمان مست و زیبا او به قدری جذاب است که انگار در خواب فرو رفته‌ام.
گر آن شاهد که من دانم به هر کس روی بنماید
فقیر از رقص در حالت خطیب از می خرابستی
هوش مصنوعی: اگر آن معشوقی که من می‌شناسم به هر کسی نظر کند، آن‌قدر مست و شادنما می‌شود که فقیر هم در حالت رقص، به مانند یک خطیب پرشور ظاهر می‌شود.
چنان مستم که پنداری نماند امید هشیاری
به هش بازآمدی مجنون اگر مست شرابستی
هوش مصنوعی: چنان غرق در شادمانی و نشئگی هستم که گویی دیگر امیدی به بهبود حال و بیداری ندارم. اگر مجنون دوباره به حالتی منطقی و هوشیار برگردد، من هم اگر از شراب بنوشم، به همین حالت باقی می‌مانم.
گر آن ساعد که او دارد بدی با رستم دستان
به یک ساعت بیفکندی اگر افراسیابستی
هوش مصنوعی: اگر آن بازوی قوی که او دارد، با رستم دستان روبه‌رو می‌شد، می‌توانست در یک لحظه او را به زمین بیندازد، اگر افراسیاب هم در کار بود.
بیار ای لعبت ساقی اگر تلخ است و گر شیرین
که از دستت شکر باشد و گر خود زهر نابستی
هوش مصنوعی: ای ساقی، خواه نوشیدنی‌ات تلخ باشد و خواه شیرین را بیاور. چون طعم آن را از دست تو می‌چشم، به هر حال لذتش برای من شیرین و خوشایند است، حتی اگر خود زهر باشد.
کمال حسن رویت را مخالف نیست جز خویت
دریغا آن لب شیرین اگر شیرین جوابستی
هوش مصنوعی: زیبایی و کمال چهره‌ات هیچ مانعی ندارد جز آن خُلق و خوی تو. ای کاش این لب‌های شیرین هم این‌قدر شیرین بودند که به زیبایی‌ات پاسخ دهند.
اگر دانی که تا هستم نظر با جز تو پیوستم
پس آنگه بر من مسکین جفا کردن صوابستی
هوش مصنوعی: اگر می‌دانی که من تا زمانی که وجود دارم، حتی به غیر از تو هیچ توجهی ندارم، پس اگر بر من بی‌رحمی کنی، کار درستی است؟
زمین تشنه را باران نبودی بعد از این حاجت
اگر چندان که در چشمم سرشک اندر سحابستی
هوش مصنوعی: اگر زمین تشنه باران نبارد، دیگر نیازی نیست، حتی اگر در چشمانم اشک به اندازه ابرها باشد.
ز خاکم رشک می‌آید که بر سر می‌نهی پایش
که سعدی زیر نعلینت چه بودی گر ترابستی
هوش مصنوعی: از خاکی که من از آن ساخته شده‌ام حسادت می‌کنم که تو آن را زیر پا می‌گذاری. سعدی در زیر نعلینت چه جایگاهی داشت اگر فقط کمی به آن خاک احترام می‌گذاشتی؟

خوانش ها

غزل ۵۲۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۲۶ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۲۶ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۵۲۶ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۵۲۶ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۲۶ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۲۶ به خوانش سهیل قاسمی

حاشیه ها

1389/01/26 18:03
عباس مشرف رضوی

برخی تفاوتهای جزئی در ضبط:
تعالی الله چه رویست آن که گویی آفتابستی
به
تعالی الله چه رویست این که گویی آفتابستی
شبان خوابم نمی‌گیرد نه روز آرام و آسایش
به
شبان خوابم نمی‌گیرد، به روز آرام و آسایش
اگر دانی که تا هستم نظر با جز تو پیوستم
به
اگر دانی که تا هستم نظر جز با تو پیوستم
درضمن من این بیت را ندیده بودم، به سوق سخنان شیخ نمی نماید:
گر آن شاهد که من دانم به هر کس روی بنماید
فقیر از رقص در حالت خطیب از می خرابستی
سپاسگزارم.

1396/03/03 10:06
مصطفی داغمه چی

با سپاس از گنجور. احتمالا در بیت چهارم نباید "فقیه از رقص در حالت" باشه؟
---
پاسخ: با متن چاپی مقایسه شد: «فقیر» آمده.

1401/03/17 00:06
ابوالفضل

بسیار زیبا

1403/06/12 17:09
Zahra

ممکنه بیت آخر رو برام معنا کنید؟

که برسر می‌نهی پایش؟ش جهش ضمیر داره؟یعنی پا بر سر خاک می‌نهی؟

 

1403/10/09 01:01
جلال ارغوانی

رخ خور چون نمایان شد ستاره کی اثر دارد

که در ملک سخن سعدی مثال آفتابستی