غزل شمارهٔ ۵۲۰
که دست تشنه میگیرد به آبی
خداوندان فضل آخر ثوابی
توقع دارم از شیرینزبانت
اگر تلخ است و گر شیرینجوابی
تو خود نایی و گر آیی بر من
بدان ماند که گنجی در خرابی
به چشمانت که گر زهرم فرستی
چنان نوشم که شیرینتر شرابی
اگر سروی به بالای تو باشد
نباشد بر سر سرو آفتابی
پریروی از نظر غایب نگردد
اگر صد بار بربندد نقابی
بدان تا یک نفس رویت ببینم
شب و روز آرزومندم به خوابی
امیدم هست اگر عطشان نمیرد
که باز آید به جوی رفته آبی
هلاک خویشتن میخواهد آن مور
که خواهد پنجه کردن با عقابی
شبی دانم که در زندان هجران
سحرگاهم به گوش آید خطابی
که سعدی چون فراق ما کشیدی
نخواهی دید در دوزخ عذابی
غزل شمارهٔ ۵۱۹: سر آن ندارد امشب که برآید آفتابیغزل شمارهٔ ۵۲۱: سَلِ المَصانِعَ رَکباً تَهیمُ في الفَلَواتِ
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
که دست تشنه میگیرد به آبی
خداوندان فضل آخر ثوابی
چه کسی به دست نیازمند محبت مت جرعه آب مهربانی میبخشد خداوندان(مالکان )حُسن مگر فکر اندک ثوابی نیستید
توقع دارم از شیرینزبانت
اگر تلخ است و گر شیرینجوابی
از زبان شیرین تو انتظار دارم که اگر تلخ یا شیرین پاسخی بدهی.
تو خود نایی و گر آیی بر من
بدان ماند که گنجی در خرابی
هوش مصنوعی: تو خود به تنهایی ارزش زیادی داری و اگر به من نزدیک شوی، مانند گنجی خواهی بود که در میان ویرانی ها پیدا میشود.
به چشمانت که گر زهرم فرستی
چنان نوشم که شیرینتر شرابی
به چشمانت سوگند میخورم که اگر زهر هم به من بدهی، جوری آنرامینوشم که گویی بهترین شرابست.
اگر سروی به بالای تو باشد
نباشد بر سر سرو آفتابی
هوش مصنوعی: اگر درختی به بلندی تو باشد، دیگر بر بالای آن درخت تابش آفتاب وجود نخواهد داشت.
پریروی از نظر غایب نگردد
اگر صد بار بربندد نقابی
اگرچه چهرهی زیبا ممکن است با پوشیدن نقاب پنهان شود، اما زیبایی و جذابیت آن از نظر دور نخواهد بود، حتی اگر بارها نقاب زده شود.
بدان تا یک نفس رویت ببینم
شب و روز آرزومندم به خوابی
هوش مصنوعی: بدان که هر لحظه دیدن چهرهات برایم اهمیت دارد و شب و روز به خاطر این آرزو در خواب و خیال هستم.
امیدم هست اگر عطشان نمیرد
که باز آید به جوی رفته آبی
هوش مصنوعی: امیدوارم اگر کسی تشنه باشد، نمیمیرد و دوباره به جوی آب برمیگردد تا آب بخورد.
هلاک خویشتن میخواهد آن مور
که خواهد پنجه کردن با عقابی
هوش مصنوعی: مورچگی که میخواهد با عقاب مبارزه کند، در واقع خود را به نابودی میکشاند.
شبی دانم که در زندان هجران
سحرگاهم به گوش آید خطابی
هوش مصنوعی: روزی را میدانم که در زندان دوری از محبوبم، صبحگاهی صدایی به گوشم میرسد.
که سعدی چون فراق ما کشیدی
نخواهی دید در دوزخ عذابی
هوش مصنوعی: سعدی میگوید که اگر ما را ترک کنی و به جدایی تن دهی، به عذابی در دوزخ دچار نخواهی شد.
خوانش ها
غزل ۵۲۰ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۲۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۲۰ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۵۲۰ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۵۲۰ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۲۰ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۲۰ به خوانش سهیل قاسمی
حاشیه ها
1400/08/02 21:11
محمد بخارایی
بسیار زیبا
1403/09/17 02:12
جلال ارغوانی
گل اشعار سعدی را گل اندام
زبرکن نه به بر عطر وگلابی
( بر اول حفظ کن
بر دوم پهلو)