گنجور

غزل شمارهٔ ۵۱۸

تو خون خلق بریزی و روی درتابی
ندانمت چه مکافاتِ این گنه یابی
تَصُدُّ عَنّی فِی الجَوْرِ وَ النّویٰ لٰکِن
إِلَیْکَ قَلْبی یا غایَةَ المُنَیٰ صابِ
چو عندلیب چه فریادها که می‌دارم
تو از غرور جوانی همیشه در خوابی
إِلَی الْعُداةِ وَصَلْتُمْ وَ تَصْحَبونَهُمُ
وَ فی وِدادِکُمُ قَدْ هَجَرْتُ أَحْبابی
نه هر که صاحب حسن است جور پیشه کند
تو را چه شد که خود اندر کمین اصحابی؟
أَحِبَّتی أَمَرونی بِتَرْکِ ذِکْراهُ
لَقَدْ أَطَعْتُ وَ لٰکِنَّ حُبَّهُ آبِ
غمت چگونه بپوشم؟ که دیده بر رویت
همی گواهیِ بر من دهد به کذّابی
مرا تو بر سر آتش نشانده‌ای عجب آنک
منم در آتش و از حال من تو در تابی
من از تو سیر نگردم که صاحب استسقا
نه ممکن است که هرگز رسد به سیرابی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو خون خلق بریزی و روی درتابی
ندانمت چه مکافاتِ این گنه یابی
هوش مصنوعی: اگر تو به ظلم و ستم به مردم آسیب بزنی و بعد هم خود را بی‌خبر نشان دهی، نمی‌دانی که عواقب این کار نادرست چه خواهد بود.
تَصُدُّ عَنّی فِی الجَوْرِ وَ النّویٰ لٰکِن
إِلَیْکَ قَلْبی یا غایَةَ المُنَیٰ صابِ
هوش مصنوعی: تو در سختی‌ها و مشکلات، مرا از خود دور می‌کنی، اما قلبم تنها به سمت توست، ای هدف آرزوهایم.
چو عندلیب چه فریادها که می‌دارم
تو از غرور جوانی همیشه در خوابی
هوش مصنوعی: مانند بلبل چقدر ناله و فریاد دارم، اما تو به خاطر غرور جوانی‌ات همیشه در خواب و غفلت هستی.
إِلَی الْعُداةِ وَصَلْتُمْ وَ تَصْحَبونَهُمُ
وَ فی وِدادِکُمُ قَدْ هَجَرْتُ أَحْبابی
هوش مصنوعی: شما به دشمنان خود رسیده‌اید و با آنها همراه هستید، در حالی که من به خاطر محبت شما، دوستانم را ترک کرده‌ام.
نه هر که صاحب حسن است جور پیشه کند
تو را چه شد که خود اندر کمین اصحابی؟
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی دارد، لزوماً به ظلم و ستم روی نمی‌آورد. تو چرا به دوستانت چنین نگاه کرده‌ای و آنها را در تنگنا قرار داده‌ای؟
أَحِبَّتی أَمَرونی بِتَرْکِ ذِکْراهُ
لَقَدْ أَطَعْتُ وَ لٰکِنَّ حُبَّهُ آبِ
هوش مصنوعی: ای دوستان، به من گفتید که یاد او را فراموش کنم؛ من هم اطاعت کردم، اما عشق او در وجودم باقی مانده است.
غمت چگونه بپوشم؟ که دیده بر رویت
همی گواهیِ بر من دهد به کذّابی
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم غم تو را پنهان کنم؟ در حالی که چشمم به تو نگاه می‌کند و گواهی بر احساساتم می‌دهد و دروغی بر این موضوع نخواهد بود.
مرا تو بر سر آتش نشانده‌ای عجب آنک
منم در آتش و از حال من تو در تابی
هوش مصنوعی: تو مرا در آتش قرار داده‌ای، اما جالب اینجاست که من درگیر آتش هستم و تو از حال من بی‌خبر و نگران نیستی.
من از تو سیر نگردم که صاحب استسقا
نه ممکن است که هرگز رسد به سیرابی
هوش مصنوعی: من هرگز از تو سیر یا خسته نمی‌شوم؛ زیرا تو منبعی هستی که هرگز نمی‌توان به تمام نیازها و عطش‌ها رسید.

خوانش ها

غزل ۵۱۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۱۸ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۱۸ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۱۸ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۵۱۸ به خوانش حجت الله عباسی
غزل شمارهٔ ۵۱۸ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۵۱۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۱۸ به خوانش سهیل قاسمی

حاشیه ها

سلام
در مصرع «لقد اطعت ولکن حبه آبی» کلمه آب باید به صورت آب نوشته شود و چون در پایانش کسره است به صورت آبی خوانده می شود طبق دستور زبان عربی
درست مانند
سل المصانع رکبا تهیم فی الفلواتِ
توقدر آب چه دانی که در کنار فراتی
کلمه «الفلواتِ» به صورت الفلواتی خوانده می شود
متشکرم

1394/02/09 11:05
behzad

سلام
ببخشید اگر برای اساتید مقدوره ترجمه کنن لطفا سپاس گذارم

1396/10/16 00:01
پریسا

درود فراوان
دوستان عزیز "سپاس گزار" صحیح است

1398/04/03 18:07
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

تَصُدُّ عَنّی فِی الجَوْرِ وَ النّوی لٰکِن

إاِلَیْکَ قَلْبی یا غایَةَ المَنَیٰ صابِ

صابٍ در واقع اسم فاعل از فعل ناقص «صبو= میل کرد، گرایش داشت، اظهار عشق کرد» می باشد مثل «هادی» که در حالت رفع و جر به شکل «صابٍ هادٍ» نوشته می شوند. چون در شعر واقع شده به صورت صابِ نوشته می شود و به صورت صابی خوانده می شود.
ترجمه: با ستم و دوری گزیدن از من روی می گردانی/اما ای منتهای آرزویم، دلم هوای تو را دارد.

إِلَی العُداةِ وَصَلْتُمْ وَ تَصْحُبونَهُمُ

وَ فی وِدادِکُمُ قَدْ هَجَرْتُ أَحْبابی

ترجمه: به دشمنان پیوستید (رسیدید) و با آنان همنشین و دوست شدید / در حالی که من در دوستی شما، دوست‌دارانم را رها کردم


أَحِبَّتی أَمَرونی بِتَرْکِ ذِکْراهُ

لَقَدْ أَطَعْتُ وَ لٰکِنَّ حُبَّهُ آبِ

أَبی یأبی (سر باززد، امتناع کرد) و اسم فاعل آن آبی است اما در حالت رفع و جر، حرف یاء ساقط می شود و به جای آن تنوین جر می آید: آبٍ در شعر به صورت آبِ نوشته می شود و آبی خوانده می شود.
ترجمه: دوستانم مرا به ترک یاد او امر کردند و من تبعیت کردم ولی دوستی او از این اطاعت، امتناع می کند.


روزگار شادیتان پیوسته باد

1398/11/25 06:01
مسعود رستگاری

تمام مواردی که جناب عباسی نوشتند صحیح است به غیر از یک مورد و آن نگارش «تَصُدُّ عَنّی» است که در متن درست و با فاصله تایپ شده است. «تَصُدُّ» یعنی برگشتی و روی برگرداندی و «عَنّی» یعنی از من.
معنای مصرع می‌شود: «برگشتی و روی گرداندی از من با ستم و جدایی اما»
آن صورتی که جناب عباسی نوشتند، وزن بیت را که در بحر مجتث مثمن مخبون محذوف است مختل می‌کند

1403/01/07 02:04
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

درود بر دوست ناشناخته جناب آقای رستگاری

فرمایش شما صحیح بود و متن را ویرایش کردم

کما اینکه ابیات را هم اندکی ویرایش کردم

 

1403/10/07 20:01
جلال ارغوانی

تو تاب دهی سر زلف گفته راسعدی

ولی زتاب  زلف  مهی  تودر تابی