غزل شمارهٔ ۵۱۷
ای حسن خط از دفتر اخلاق تو بابی
شیرینی از اوصاف تو حرفی ز کتابی
از بوی تو در تاب شود آهوی مشکین
گر باز کنند از شکن زلف تو تابی
بر دیده صاحب نظران خواب ببستی
ترسی که ببینند خیال تو به خوابی
از خنده شیرین نمکدان دهانت
خون میرود از دل چو نمک خورده کبابی
تا عذر زلیخا بنهد منکر عشاق
یوسف صفت از چهره برانداز نقابی
بی روی توام جنت فردوس نباید
کاین تشنگی از من نبرد هیچ شرابی
مشغول تو را گر بگذارند به دوزخ
با یاد تو دردش نکند هیچ عذابی
باری به طریق کرمم بنده خود خوان
تا بشنوی از هر بن موییم جوابی
در من منگر تا دگران چشم ندارند
کز دست گدایان نتوان کرد ثوابی
آب سخنم میرود از طبع چو آتش
چون آتش رویت که از او میچکد آبی
یاران همه با یار و من خسته طلبکار
هر کس به سر آبی و سعدی به سرابی
غزل شمارهٔ ۵۱۶: کدام کس به تو ماند که گویمت که چون اویی؟غزل شمارهٔ ۵۱۸: تو خون خلق بریزی و روی درتابی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای حسن خط از دفتر اخلاق تو بابی
شیرینی از اوصاف تو حرفی ز کتابی
هوش مصنوعی: ای حسن خط، به دلیل ویژگیهای والای اخلاقیات، گویی از دفتری که تو را توصیف کرده، شیرینی و زیبایی خاصی به وجود آمده است. این ویژگیها مانند مطالب یک کتاب، نشاندهندهی صفات نیکوی تو هستند.
از بوی تو در تاب شود آهوی مشکین
گر باز کنند از شکن زلف تو تابی
هوش مصنوعی: اگر بوی تو را احساس کند، آهوی سیاه و زیبا به شدت شگفتزده و مسحور خواهد شد. اگر زلفهای تو را باز کنند، آن وقت ویران میشود و تاب و توانش از دست میرود.
بر دیده صاحب نظران خواب ببستی
ترسی که ببینند خیال تو به خوابی
هوش مصنوعی: بر چشم کسانی که صاحب نظر هستند، خواب غلیظی نشسته است، زیرا میترسند که خیال تو را در خواب ببینند.
از خنده شیرین نمکدان دهانت
خون میرود از دل چو نمک خورده کبابی
هوش مصنوعی: از خندیدن شیرین و جذاب دهان تو، دل آدم به درد میآید، مثل اینکه از نمک خوردن به کباب، خون برود.
تا عذر زلیخا بنهد منکر عشاق
یوسف صفت از چهره برانداز نقابی
هوش مصنوعی: تا بهانه زلیخا از بین برود، عاشقان یوسفگونه که از چهره خود نقابی برمیدارند، منکر عشق نخواهند بود.
بی روی توام جنت فردوس نباید
کاین تشنگی از من نبرد هیچ شرابی
هوش مصنوعی: بدون وجود تو، بهشت برای من معنی ندارد؛ زیرا این تشنگی و کمبود تو هیچ نوشیدنیای نمیتواند برطرف کند.
مشغول تو را گر بگذارند به دوزخ
با یاد تو دردش نکند هیچ عذابی
هوش مصنوعی: اگر کسی را به عذاب یا در جایی سخت بیندازند، اما به یاد تو باشد و تو را در ذهنش مرور کند، آن عذاب برایش سخت نخواهد بود و از دردش کاسته میشود.
باری به طریق کرمم بنده خود خوان
تا بشنوی از هر بن موییم جوابی
هوش مصنوعی: اینجا از راه مهربانی و لطف، که من بندۀ تو هستم، از تو درخواست میکنم که به من گوش کنی تا از عمق وجودم و از هر جزئیات کوچکی که دارم، پاسخ و اطلاعاتی را بشنوی.
در من منگر تا دگران چشم ندارند
کز دست گدایان نتوان کرد ثوابی
هوش مصنوعی: به درون من نگاه نکن، زیرا دیگران توانایی دیدن ندارند و کار نیک از دست فقرا برنمیآید.
آب سخنم میرود از طبع چو آتش
چون آتش رویت که از او میچکد آبی
هوش مصنوعی: سخنانم به اندازه آتش شعلهور و داغ هستند، مانند آتش زیبایی تو که از آن، قطرههای آب میچکد.
یاران همه با یار و من خسته طلبکار
هر کس به سر آبی و سعدی به سرابی
هوش مصنوعی: دوستان همه با عشق و یار خود هستند، اما من تنها و خسته به دیگران تکیه کردهام. هر کس در جستجوی یک منبع واقعی و پایدار است، ولی من به دنبال چیزی هستم که فقط در خیال وجود دارد.
خوانش ها
غزل ۵۱۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۵۱۷ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۱۷ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۵۱۷ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۵۱۷ به خوانش افسر آریا
غزل شمارهٔ ۵۱۷ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۵۱۷ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۱۷ به خوانش سهیل قاسمی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"عاشقانه ی دوم (شیرین)"
با صدای محسن کرامتی (آلبوم سعدی خوانی (وشتن))
حاشیه ها
1400/09/10 15:12
محمد بخارایی
یاران همه با یار و من خسته طلبکار...
1403/10/07 20:01
جلال ارغوانی
ب
از چشم حسودان تونقابی به رخت زن
وز گفته سعدی به دلت زن تو گلابی