اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مشتاق توام با همه جوری و جفایی
محبوب منی با همه جرمی و خطایی
هوش مصنوعی: من به تو خیلی علاقهمند هستم، با تمام دردها و مشکلاتی که داری. تو برای من عزیز هستی، حتی با تمام اشتباهات و گناهانت.
من خود به چه ارزم که تمنای تو ورزم
در حضرت سلطان که برد نام گدایی
هوش مصنوعی: من چه ارزشی دارم که در پیشگاه سلطان بخواهم به تو درخواست کنم، وقتی که نام من به عنوان یک گدا برده میشود.
صاحب نظران لاف محبت نپسندند
وان گه سپر انداختن از تیر بلایی
هوش مصنوعی: افراد آگاه و با تجربه، دروغین بودن عشق و محبت را نمیپذیرند و در شرایط سخت، کسانی که ادعای عشق میکنند، از مشکلات فرار میکنند.
باید که سری در نظرش هیچ نیرزد
آن کس که نهد در طلب وصل تو پایی
هوش مصنوعی: کسی که برای رسیدن به تو قدم برمیدارد، باید ارجی والا در نظرش داشته باشد وگرنه ارزش ندارد که حتی به یادش بیفتی.
بیداد تو عدلست و جفای تو کرامت
دشنام تو خوشتر که ز بیگانه دعایی
هوش مصنوعی: ستم تو، به نوعی عدالت به نظر میرسد و بیمحلیات، به نوعی بزرگمنشی است. حتی ناسزاهایی که به من میگویی، بیشتر از دعاهایی که از دیگران دریافت میکنم، خوشایند است.
جز عهد و وفای تو که محلول نگردد
هر عهد که بستم هوسی بود و هوایی
هوش مصنوعی: تنها وفاداری و صداقت توست که هیچ گاه تغییر نمیکند؛ سایر قراردادهام فقط وابسته به هوس و تمایلات زودگذر بودند.
گر دست دهد دولت آنم که سر خویش
در پای سمند تو کنم نعل بهایی
هوش مصنوعی: اگر زندگی اجازه دهد، به قدری فدای تو میشوم که برای تو جان خود را نیز قربانی کنم و سرم را در زیر پای اسب تو بگذارم.
شاید که به خون بر سر خاکم بنویسند
این بود که با دوست به سر برد وفایی
هوش مصنوعی: شاید بر روی خاکم با خون نوشته شود که من در دوستی با دیگران وفادار بودم و زندگی کردم.
خون در دل آزرده نهان چند بماند
شک نیست که سر برکند این درد به جایی
هوش مصنوعی: دل غمگین و آزرده مدت زیادی نمیتواند خون گریه کند؛ تردیدی نیست که این درد روزی میتواند به سرانجامی برسد.
شرط کرم آنست که با درد بمیری
سعدی و نخواهی ز در خلق دوایی
هوش مصنوعی: در صورتی که بخواهی از لطف و بخشش دیگران بهرهمند شوی، باید با رنج و درد زندگی کنی و هیچ وقت از دیگران انتظار کمک و درمان نداشته باشی.
حاشیه ها
سلام
بیت 2 تا مونده به آخر منو یاد این بیت از خود جناب سعدی انداخت
همی میگفت و میرفت دودش ز سر// که این است پایان عشق ای پسر
گر دست دهد دولت آنم که سر خویش
در پای سمند تو کنم نعل بهایی
اگر بخت یارم شود تا جانم را در راه نعل بهای اسب سمندت تو فدا کنم
شاید که به خون بر سر خاکم بنویسند
این بود که با دوست به سر برد وفایی
نعل بها= نقدی که پادشاه غالب از مغلوب ستاند. مالی که سلطان و امیر مغلوب برای مراجعت و صلح به پادشاهی غالب دهد.
مالی که پادشاه در وقت مرور از موضعی از صاحب آن می گیرد به بهای نعل اسب خود که از آنجا عبور کرده است
1398/02/21 16:05
علیرضاشجاعزاده
خدایا تورا شکر که در ملک سخن پارسیان حضرت سعدی را آفریدی
سلطان سخن سعدی
این شعر رو آقای مهرشاد حاجیلو به زیبایی خواندند.
.
1400/12/16 21:03
محمد ریاضی
محسن چاوشی این شعر رو به زیبایی خوندن. آهنگ گنجشک پریده. پیشنهاد میکنم گوش کنید و لذت ببرید
1401/12/24 00:02
فاطمه یاوری
جز عهد و وفای تو که محلول نگردد
هر عهد که بستم هوسی بود و هوایی
1403/10/07 15:01
جلال ارغوانی
سعدی سخنانت به جهان جمله رسولند
زیرا به جهان سخن اکنون تو خدایی