غزل شمارهٔ ۴۹۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۴۹۴ به خوانش ارژنگ آقاجری
غزل ۴۹۴ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۴۹۴ به خوانش علیرضا حسیننیا
غزل ۴۹۴ به خوانش الیاس بهرامی
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش فاطمه نیکو ایجادی
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش مصطفی حسینی کومله
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش نازنین بازیان
حاشیه ها
گر پای بدر می نهم از مرکز شیراز
ره نیست تو پیرامن من حلقه کشیده
(تضمین ر در "بدر"، "مرکز" و "شیراز")
---
پاسخ: با تشکر از زحمت شما، از آنجا که روایت حاضر مغلوط نیست و احتمالاً با تصحیح فروغی تطابق دارد (به جهت جلوگیری از ایجاد ملغمهای از نسخههای مختلف) به متن دست نزدیم. دوستان اگر در تصحیح شادروان فروغی تفاوتی مشاهده کردند گزارش دهند تا تصحیح شود.
بیت 7 به این صورت هم در نسخ آمده که به نظرم زیباتر است :
رفتن به چه ماند؟ به خرامیدن طاووس
برگشتن و دیدن به چه ؟ آهوی رمیده
ملیحه خانم زهی از بازنگاری شما
گنجشک را ونج می گویند
اول یه قدردانی و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار آقای امین کیخا که با حاشیه نویسی های با ارزششون جای جای دفتر گنجور رو رنگین تر و پربارتر کردند...
و درود به روان پادشاه مُلک سخن سعدی علیه الرحمه که به این کیفیت روح و روان رو متلاطم می کنه...
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده
وحید جان خاک راهت هستم
من به این صورت هم دیدم که به نظرم جالب میاد
گر پای به در می کشم از خطه شیراز
ره نیست تو پیرامن من حلقه کشده
شگفت آور است که در قرن هفتم سعدی با زبانی حرف بزند که ما امروز دلمان برای گرگ به عنوان یکی از نمادهای پلیدی و زشتی دلمان بسوزد
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده ..
خلاقیت در شعر یعنی این
به درستی! 3>
کسی میتونه معنی و شرح این بیت رو بنویسه؟؟ "مرغ دل صاحبنظران صید نکردی--الا به کمان مهره ابروی خمیده"
با تشکر
دلِ صاحب نظران را که مانند پرنده است جز با تیرِ ابروی مانندِ کمانت (اشاره به تیر و کمان دارد) بدست نیاوردی.
عرض سلام و ادب
به نظر بنده معنی واژهی مُهره در عبارت کمان مهره، اشاره به گوی دارد که بهرام گور بجای تیر، از گوی برای شکار گورخر استفاده میکرده است، و بنظر این حقیر، حضرت سعدی علیهالرحمة ابرو را کمان و چشم را مهره در نظر گرفته است و با اشاره به داستان بهرام گور، به یک شکار فوقالعاده و خارج از توان دیگران اشاره دارد.
همچنین در نسخه قدیم، «بدیده» در بیت نخست به جای لغت «ندیده» آمده است.
توی دکلمه شعر خَرامیدن تلفظ شده که خُرامیدن درسته
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده،
زیبا و غم انگیز
این شعر با صدای چاوشی آدم رو از خود بی خود میکنه واقعا دیوانه وار زیبا خوند
چه زیباست این شعر با صدای محسن چاوشی_آلبوم قمار باز
مرغ دل صاحب نظران الا به کمان مهره ابروی خمیده صید نکردی.
نهایت غم و شیدایی سعدیجان رو میشه در این بیت دید که میفرماید:
«در خواب گزیده لب شیرینگلاندام، از خواب نباشد مگر انگشتگزیده...»
که در خواب و رویا لب لعل معشوق را(از شدت عشق و محبت) گاز میگیره(در خواب گزیده)!
ولی این فقط یه رویا بیش نبوده و در واقع انگشت خودش را گاز گرفته و لبی در کار نبوده(انگشتگزیده)!
"از خواب نباشد به جز انگشت گزیده"
از خوابِ خوش به جز حسرت (انگشت گزیدن) چیزی حاصل نمی شه.
این ابیات با صدای محسن چاوش زیباست. چقدر خوب بود امکانی در سایت تعبیه میشد کسانی که شعر ها رو بصورت ترانه خواندند نشان و پخش کند.
معنی این بیت رو لطف میکنید بگید:
در خواب گزیده لب شیرین گل اندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده
شاعر در خوابی شیرین، لبِ یار را میبوسد ولی حاصلِ خوابِ خوش، چیزی جز حسرت کشیدن (انگشت گزیدن) در بیداری نیست.
Hi
I am an Iranian student in New Zealand, and would like to share our Iranian culture with local people here. I would be grateful if you could help we find a good translation of Saadi and Hafez poems. Does Ganjoor translate the poetries in other languages?
اول از آقای چاووشی قدر دانی می کنم که این غزل را به زیبایی هرچه تمامتر خوانده اند به نظر من علت زیبایی وصف ناپذیر آن بیان احساس وحالات روحی شاعر در زمان سرودن شعر است ،مشتاقان زیادی منتظر کارهای مشابه از این خواننده محبوب هستند.
کاش دوستان بیش از همه کوشش نمایند معنی گویای شعر ها را بنویسند تا شعر برای همگان گویاتر شود
گاهی همه کار فرهیختگان میکنند جز آنکه باید در نخست شدنی نمایند
تنها سعی میکنم در مورد بیت هایی که دشواری دارند شرحی هرچند غلط بنویسم.
در خواب گزیده لب شیرین گل اندام از خواب نباشد مگر انگشت گزیده (عاشق در خواب به گمان لب معشوق زیبای خود را گزیده در حالی که این تنها خوابی بوده است و او در حسرت این خواب انگشت خود را گاز می گیرد)
مرغ دل صاحب نظران صید نکردی الا به کمان مهره ابروی خمیده (کمان مهره یا همان کمان گروهه برای پرتاب گلوله های مدور استفاده میشده. حضرت سعدی اشاره میکنه شما به کمک کمان ابرو و تیری که در واقع همان دایره مردمک چشم شماست؛ مرغ دل ما صاحب نظران را صید کردی)
روی تو مبیناد دگر دیده سعدی گر دیده به کس باز کند روی تو دیده (اگر در حالی که سعدی یک بار چهره تو را دیده است، به چهره کس دیگری نگاه کند، (دعا میکنم که) چشمانش دیگر روی تو را نبیند.)
(معنای دور اما زیبای دیگری که به ذهن من میرسه اینه که حضرت سعدی می فرماید ای دیده (ای نور دیده من، سومین دیده در بیت)! اگر روی تو دیده ی (چشم خود را که همان تیر تو است، دومین دیده در بیت) خود را بر کسی عیان کند دیگر نمیخواهم دیده (چشم، اولین دیده در بیت) من تو را ببیند.)
دامی به گرفتاری خلقی بنهادی
چندان که هیچش صیاد ننهاده
سلام و عرض ادب و احترام خدمت دوستان و اساتید ارجمند
روی تو مبیناد دگر دیده سعدی
گر دیده به کس باز کند روی تو دیده
منظور حضرت اجل به نظر اینجانب اینگونه باید باشد
چشمان سعدی کور شود و نتواند روی تورا ببیند اگر بعد از دیدن تو باز هم هوس دیدن کس دیگر کند
امیدوارم باعث رنجش دوستان و اساتید ارجمند نشده باشم
اگر خطایی بود عفو کنید و اصلاح بفرمایید
درود
"ندیده" توی مصرع دوم دقیقا یعنی چی؟
برخی این کلمه را "به دیده" میخوانند که معنی زیر را به کنایه به مصراع میدهد: به چشم خود وفاداری تو را دیدم!
از خواب نباشد مگر انگشت ِ گزیده ...
سعدی جانم دورررت بگردم
همیشه همیشه همیشه شعراتو که می خونم آروم می گیرم
حتی نظامی هم که عمر خودشو در عاشقانه سرایی صرف کرد ، تو کیفیت کار به گرد پات نمیرسه
می خواستم توصیفی برای این شعر بنویسم
و توصیف من این است :
گمانه زنی حقیر بر شعر سعدی عزیزم ، استاد سخن
در آخر مصرع دوم بیت نخست کلمه (بدیده) صحیح است که جناب فروغی مرحوم هم در پاورقی اشاره نموده ، که معنای این مصرع را ازمجهول بودن خارج میسازد
بدین گونه که: این بود وفاداری و عهده تو بدیده؟ ، یعنی از نظر تو عهد و و وفاداری اینگونه است؟
در بیت : در خواب گزیده لب شیرین گل اندام ، از خواب نباشد مگر انگشت گزیده
خانم سمایی عزیز بدرستی بیان نمودند ، بنده نیز بر تکمیل فرمایشات ایشان عرض میکنم ، در ابتدای مصرع دوم قطعا واژه ( از) درست است ، که معنای صحیح را ملزوم است ، در خصوص گزیدن به معنای بوسه ، بدین مفهوم است که وقتی صورتی از اندام لطیف بشوق فراوان بوسیده میشود ، سرخی از وی پدید می آید که شبیه گزیدگی حشرات میشود ، که اکثر عزیزان اینگونه بوسیدن را تجربه کرده اند یا حد اقل دیده اند ، بطور مثال شایع ، وقتی از شوق روی نوزادی را بوسه میزنید ، چون اندامش مانند گل لطیف است ( گل اندام ) جای بوسه سرخ میشود به مانند گزیدگی
در بیت : مرغ دل صاحب نظران صید نکردی ، الا بکمان مهره ابروی خمیده، که جناب اروجی بدرستی بیان فرمودند و در تکمیل سخن ایشان عرض میکنم که کمان مهره نوع وسیله شکار پرندگان بصورت زنده است ، که از نظر هندسی به کمان زوبین شبیه تر است تا تیروکمان ، بجای تیر از گوی های گرد که اغلب از چوب آبنوس و گاهی استخوان داخل شاخ و در گونه فاخر آن از عاج فیل ساخته می شد که در آن سوراخی باریک بود که دو گوی بوسیله سیم تابیده شده یا ابریشمی باندازه پنج چهارک بهم وصل بوده و هنگام پرتاب به دور پرده می پیچیده و او را زنده صید میکردند
در مصرع اول بیت: روی تو مبیناد مگر دیده سعدی ، فعل ( مبیناد ) فعل مکرر محذوف بشکل است ، که اگر بود چنین می شد ، روی تو مبیناد ، مبیناد مگر دیده سعدی
یعنی اگر روی تو را نبیند ، مگر دیده سعدی نابینا باشد ، در حالی که روی به هرکس کند ، جلوه گاه روی تو در نظر وی نمایان است ، که این حاکی از کمال صاحب نظریست ، چون عاشق صاحب نظر هر جا که بنگرد جمال معشوق متجلیست، آیه: فاینما تولوا فثم وجه الله