غزل شمارهٔ ۴۹۵
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۴۹۵ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۴۹۵ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۹۵ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۹۵ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۹۵ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۹۵ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۹۵ به خوانش سهیل قاسمی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
تو آلبوم الکی محسن نامجو اینو با عنوان "هوشم ببر" خوانده.عالیه!
آلبوم محسن نامجو را نشنیده ام.
اما آلبوم "دستان" استاد محمدرضا شجریان را که شنیدهام؛ دراین آلبوم این شعر سعدی را نیز سروده است. خارق العاده است؛ بی نظیر است، مثل همه کارهای استاد.
با درود بر اساتید شجریان و نامجو و دعای خیر و آفرین و مرحبا بر گنجور:
بنده مصرع اول غزل را داشتم ولی به فکرم نمی رسید از شعرای قدیم باشد. الله الله این غزل را مثل اینکه با زبان امروزی نوشته باشند . خدا رحمت کند سعدی را. فارسی زبانان قدر سعدی و کلیه شعرای قدیم را پیشکسوت هستند بدانید و خداوند خیر بر شاعران قرن اخیر هم بدهد که زبان و شعر را زنده کردهاند. باز هم از گنجور و خدمات عالی آن متشکرم.
اساتید بزرگوار نامجو و شجریان از شعر سعدی علیهالرحمه الهام گرفتهاند. سعدی علیهالرحمه از چه کسی الهام گرفته است. پس باید گفت: کار سعدی علیهالرحمه خارق العاده است؛ بی نظیر است، مثل همه کارهای آن استاد بزرگ.
بیت دوم به این صورت خوانده می شود:
عقلم بدزد لختی،چند اختیار دانش
هوشم ببر زمانی،تا کی غم زمانه
گاهی اوقت از بس به بی عدالتی های این دنیا و چرایی آفرینشمون فکر می کنم و به هیچ نتیجه ای نمی رسم دیوونه می شم.
این جور موقع هاست که این بیت از استاد سخن توی ذهنم مرور می شه:
عقلم بدزد و لختی چند اختیار دانش
هوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه
و می فهمم جایی که من الان وایسادم سعدی چند صد سال پیش بوده.
لطفا میشه این بیت رو برام توضیح بدید
عقلم بدزد لختی چند اختیار دانش
هوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه
جناب آریا
مثل اینکه جناب سعدی دیوانگی را بر عاقل بودن ترجیح می دهد و از درس و مدرسه خسته شده
میگوید چقدر دنبال علم و دانش بروم لا اقل برای مدت کوتاهی عقلم را از من بگیر
و در مصرع دوم میخواهد که هوش او را بگیرند یا بیهوش باشد که غم زمانه را نخورد
با درود
مرسده
چرا رو مرسده بودن خیلی تاکید دارید ؟
عالی و هزاران بار عالی
میشه لطفا معنی کامل این شعر رو بزارید
المیرای گرامی، معنای شعر به گمان من این است:
1: خورشید از مشرق در حال طلوع کردن است، ای ساقی بامدادی از می دیشب جامی بده. مرسوم بوده است آنها که شب را به باده گساری میپرداخته اند، جامی نیز در بامداد می نوشیدند که خماریشان برطرف شود. به آن جام صبوحی میگفتند.
2:با مستی عقلم را برای لختی بدزد، تا چند این افکار من در اختیار دانش باشد و هوشم را ببر تا غم زمانه نخورم.
3: معنی بیت سوم مشخص است. اما منظور این است هنگامی که مست شوم سنگ فتنه بر سرم و تیر طعنه در جانم اثر نخواهد کرد
4: اگر شراب را به بهای جانت بفروشند بخر که در پیش آدم دانا خاک شرابخانه از آب حیات بهتر است. یعنی می را هم ارز آب حیات دانسته است.
5: در این بیت هم میگوید که آنچه که در کوزه شراب است همان آب حیات است که هم طعم آتش دارد (می سوزاننده شرابی قوی و گیراست)، و هم رنگ انار (یعنی رنگش قرمز است ... شراب قرمز)
5:عجیب نیست که صوفی شراب ناب نمینوشد، همانگونه که سیمرغ در آشیانه گنجشک جای نمیگیرد. در اینجا سعدی به گونه ای صوفی را تحقیر کرده که ظرفیت ندارد.
6: ما دیوانگان از بزرگی و ابهت قیامت نمیترسیم یعنی نگران نیستیم از آنکه شراب مینوشیم همانگونه که اسب چوبی شمشیر و تازیانه را تاب میاورد.
7: صوفی کنج خلوت را دوست دارد و سعدی طرف صحرا را و البته آنکه صاحب هنر است بر بی خنر خورده نمیگیرد. در اینجا باز هم سعدی صوفی را به بد سلیقگی (خلوت گزیدن) و بی هنری تحقیر میکند.
به راستی که اثر محسن نامجو با این سروده بی نهایت شنیدنی ست.من که به :گر سنگ فتنه بارد....میرسد به هم میریزم....
شادزی و مهرافزون
سلام
وزن این بیت واسه من نامفهوم بود!اگه میشه راهنماییم کنید.سپاس
گر می به جان دهندت بستان که پیش دانا
ز آب حیات بهتر خاک شرابخانه
ز آب رو باید زاب بخونید تا وزنش درست شه
اگر در ازای می جانت را طلب کردند قبول کن تا معامله صورت گیرد،
چرا که دانایان می دانند حتی خاک در میخانه در زندگی بخشی از آب حیات نیز برتر است!
بهای باده من المومنین انفسهم
هوای خویش بنه گر هوات بیع و شراست
دیوانگان نترسند از صولت قیامت
بشکیبد اسب چوبین از سیف و تازیانه
بشکیبد اسب چوبین از شیب تازیانه
شیب تازیانه یا شلاق همان رشته هایی است که در سر شلاق کار میگذارند و بسیار کشنده و درد آور است و صدای تیزی دارد.گاوچرانهای امریکایی استفاده میکنند.ضربه ای که وارد میکند از هفت تیر هم بیشتر است.
کتک خور اسب چوبین خوب است و درد شیب تازیانه کودکان را نمیفهمد
صوفی و کنج خلوت سعدی و طرف صحرا
صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانه
این "هنر" که امروزه کاربرد بسیار دارد و از آن معنی های گوناگون گرفته شده در اصل به معنی مرد خوب و شایسته بوده چه که شایستگی مردان بیشتر در هنر رزم بوذه و از اینرو برخی آن را به جنگ معنی کرده اند
هنر=هونر=هو+نر
هو=خو=خوب=شایسته=قابل
نرینه شایسته
صوفی و کنج خلوت سعدی و طرف صحرا
صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانه
نمیدونم چه رمزی در این بیته که هر بار خواندش من رو دگرگون میکنه و بال پرواز بهم میده
آیا کسی تجربه نزدیک به این حس من دارد ،در رابطه با این بیت؟
من هم با هر بار شنیدن این بیت خصوصا با صدای محسن نامجو، احساس وصفناپذیری پیدا میکنم. نه اینکه صدای نامجو علت اصلی این حس باشه، بلکه تاثیرگذاری حقیقی ناشی از بیان فوقالعادهی جناب سعدیه و نوای آهنگین نامجو تنها تسهیل کنندهی این اثرگذاریه!
مصرع دوم بیت چهارم بدین صورت نیز آمده و به نظر من بر متن ارجحیت دارد و معنی را بهتر میرساند :
گر می به جان دهندت بستان که پیش دانا
ز آب حیات خوشتر آب شرابخانه.
با تشکر.
اب حیات من است خاک سر کوی دوست
گر دو جهان خرمی است ما و غم روی دوست
.........................................................
گر می به جان دهندت بستان که پیش دانا
ز آب حیات بهتر خاک شرابخانه
خاک شرابخانه شرف دارد به آب حیات پس بماند که آب آن چیست در برابر آب حیات آن
خاک شرابخانه شرف دارد به آب حیات پس بماند که آب آن چیست در برابر آب حیات
خاکش که این است آبش چه باشد.نوش
گنجور عزیز سلام
در بیت ماقبل آخر مصراع دوم
اینطور صحیح است که: نشکیبد اسب چوبین
بشکیبد اشتباه است
بشکیبد درسته
یعنی اسب چوبی دردش نمیاد و تحمل میکنه تازیانه رو
امیر جان نشکیبد اشتباه است و بشکیبد صحیح میباشد. بشکیبد یعنی صبر کند تحمل کند. شکیب یعنی صبر و تحمل. سعدی میفرماید اسب چوبین میتواند شدت تازیانه را تحمل کند چون بی جان هست در حالی که اسب واقعی و جاندار نمیتواند شدت تازیانه را تحمل کند. با سپاس فراوان.
در بیت
"عقلم بدزد لختی چند اختیار دانش
هوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه"
با نظر من دانش اینجا به معنی علم نیست بلکه به معنی حواس داشتن و مست نبودن است.یعنی شاعر از به هوشیار بودن و مست نبودن خسته شده است و به ساقی میگوید تا کی اختیار و کنترل من در دست آگاهی وهوشیاری و دانش(خود آگاهی) باشد.لطفا لختی(کمی) با دادن شراب عقل ما را بدزد
به گمان من -- سعدی میگوید - بی فکری ( که نمونه آن در مدیتیشن صبح زود به دست میاید) از آب حیات بهتر است.
ای ساقی صبوحی درده می شبانه
هوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه
ز آب حیات بهتر خاک شرابخانه
درود بر روان پاک سعدی
سیمرغ عشق، سعدی بر درگهت نشیند
گر هم چو زال پیکی سویش کنی روانه
محسن نامجو در آلبومهای سمفونیک اودیسه ۲۰۲۰، الکی و همچنین یک اجرای زنده به همراه گروه البستان (Al-Bustan Seeds of Culture)، این شعر را در قطعاتی تحت عنوان "هوشم ببر" به صورت زنده اجرا کردهاند. همچنین در آلبوم اولی (Oula) نیز در قطعهی "پروردمت" از این شعر استفاده شده. نامجو در این قطعات به صورتی خلاقانه این شعر را به کار بسته که شخصا برای من بسیار جالب و الهامبخش بود. به دوستان توصیه میکنم که خصوصا اجراهای سمفونیک اودیسه و اجرای گروه البستان را تجربه کنند. با چند جستجوی ساده در یوتیوب میتوانید به ویدیوی اجرای زنده آنها دسترسی داشته باشید.