غزل شمارهٔ ۴۸۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۴۸۴ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۴۸۴ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۸۴ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۸۴ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۸۴ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۸۴ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۸۴ به خوانش سهیل قاسمی
حاشیه ها
به یاد همه ی اوقات دلپذیری که با این شعر و تکرار هر روزه آن کاممان (در میانه آلودگی و شرایط سخت کاری) شیرین و پرحلاوت می گشت...
پیام دادم و گفتم .....
اولین بار این غزل زیبا را در فیلم شبهایی روشن شنیدم و بسیار لذت بردم.
وه...
چه فیلمی بود ... من هم چندی پیش دیدم ... اشک امانم نداد ...خیلی زیبا بود 🥺
با خوندن این غزل بند بند وجودم می لرزه ..دلم میریزه ...قلبم از توی سینه کنده میشه
منم اینو بار اول در فیلم شب های روشن سنیدم... باورم نمی شد مال سعدی باشه... بس که قشنگ بود...
اما هیچ کس لیاقتشو نداشت
جز شاه غزل های سعدی جانه
بیت آخرش چه میکنه با روح و روان آدم
درود بر شما!
فکر میکنم بیت آخر نیاز به تصحیح داشته باشه:
پیام دادم و گفتم بیا خوشم میدار
«پیام» دادی و گفتی که من خوشم بیتو
در خطاب به جناب کسرا شاید توجه نکرده باشید بقیه ی شعرها و غزل ها هم مورد استقبال خانم ها واقع شدند.در واقع شاید بسیاری دیگر از خانم ها فقط حاشیه ننوشته اند وگرنه مطمئن باشید این شعر ها نه تنها که روی مردها تاثیر داره روی خانم ها هم تاثیر داره
#سعدی جان ، واقعا انسان عاجز میشه در برابر قلم سعدی
درود بی انتها به روان سعدی. مهرزاد عزیز: شاید بدانید ابیات بسیاری در ادب پارسی وجود دارند که یک یا چند کلمه از آنان در کتب مختلف بشکل متفاوتی بیان شده اند و در این موارد اشتباهی رخ نداده که نیازمند تصحیح باشد. گرچه خودم همواره این کلمه را «جواب » در کتابها و مقالات دیده ام لیکن از صحبت شما اینگونه متصورم که جاهایی هم «پیام» آمده است که درینصورت بکارگیری هر دو واژه جایز میباشد.
شب از فراق تو مینالم ای پری رخسار
چو روز گردد گویی در آتشم بی تو
مصرع دوم بیت فوق در کتابی چنین آمده بود:
چو روز می رسد اما در آتشم بی تو
چقدر زیباست این غزل ، چقدر فوق العاده
بیت آخرش رو انگار نه انگار سعدی قرن ها پیش گفته، با توجه به مفهوم پیام که امروزه با توجه به در دسترس بودن گوشی های موبایل، با زندگی روزمره مون گره خورده انگار سعدی همین دیروز این بیت رو گفته؛
پیام دادم و گفتم بیا خوشم می دار
جواب دادی و گفتی که من خوشم بی تو
کوتاه و دلربا
قلبمو نوازش میده این غزل... صاف و زلاله... به قشنگی گلبرگ های یک گل
خوانشی که تو فیلم شب های روشن دکلمه شد عالی بود ...
نمیدانم چه چیز دیگری بگویم ولی گاه آنچنان محو غزلیات و اشعار بزرگان میگردم و با خود میگویم این نه در کتب و تعلیمات یافت شود زبان عاشقی معلم نمیخواهد ...
این چه عشقی ست که زبان را به فریاد و دل را به سکوت آورد ؟
به راستی این چه عشقی ست که در دلهای این نیکان و بزرگان بوده که اینچنین قرنها قرن آدمی را حیران کرده است ؟...عاشق بعدی که خواهد بود ؟...زمان هم در انتظار است ...
احتمالا به خاطر حروف قافیه «خوشم» را باید «خَشَم» خواند. درسته؟
بله
سعدی خوش سخن کنون چو رستم آی
که من غرقه خون چون سیاوشم بی تو