غزل شمارهٔ ۴۸۱
صید بیابان عشق چون بخورد تیر او
سر نتواند کشید پای ز زنجیر او
گو به سنانم بدوز یا به خدنگم بزن
گر به شکار آمدهست دولت نخجیر او
گفتم از آسیب عشق روی به عالم نهم
عرصه عالم گرفت حسن جهان گیر او
با همه تدبیر خویش ما سپر انداختیم
روی به دیوار صبر چشم به تقدیر او
چاره مغلوب نیست جز سپر انداختن
چون نتواند که سر در کشد از تیر او
کشته معشوق را درد نباشد که خلق
زنده به جانند و ما زنده به تأثیر او
او به فغان آمدهست زین همه تعجیل ما
ای عجب و ما به جان زین همه تأخیر او
در همه گیتی نگاه کردم و باز آمدم
صورت کس خوب نیست پیش تصاویر او
سعدی شیرین زبان این همه شور از کجا
شاهد ما آیتیست وین همه تفسیر او
آتشی از سوز عشق در دل داوود بود
تا به فلک میرسد بانگ مزامیر او
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صید بیابان عشق چون بخورد تیر او
سر نتواند کشید پای ز زنجیر او
هوش مصنوعی: عشق همچون صید در بیابان است، وقتی که به تیر عشق گرفتار شود، دیگر نمیتواند از زنجیرش فرار کند و سر خود را بالا آورد.
گو به سنانم بدوز یا به خدنگم بزن
گر به شکار آمدهست دولت نخجیر او
هوش مصنوعی: مرا با تیر و نیزهات هدف قرار بده، اگر به شکار آمدهام، پس بگذار بخت من در این کار بیفتد.
گفتم از آسیب عشق روی به عالم نهم
عرصه عالم گرفت حسن جهان گیر او
هوش مصنوعی: گفتم که عشق چه آسیبهایی به من زده است و در این لحظه حتی از عالم بالاتر هم میگذرم، چون زیبایی او میتواند همه چیز را تحت تأثیر قرار دهد.
با همه تدبیر خویش ما سپر انداختیم
روی به دیوار صبر چشم به تقدیر او
هوش مصنوعی: با وجود تمام تلاشها و تدبیرهایی که کردهایم، در نهایت تسلیم شده و به دیوار صبر پناه بردهایم و انتظار داریم تا تقدیر او را ببینیم.
چاره مغلوب نیست جز سپر انداختن
چون نتواند که سر در کشد از تیر او
هوش مصنوعی: اگر کسی در برابر دشمنی نتواند مقاومت کند و از آسیبهای او نجات یابد، بهترین راه برایش تسلیم و عقبنشینی است؛ زیرا در غیر این صورت، آسیب بیشتری خواهد دید.
کشته معشوق را درد نباشد که خلق
زنده به جانند و ما زنده به تأثیر او
هوش مصنوعی: عاشق معشوق به هیچ دردی مبتلا نیست، زیرا انسانهای زنده به زندگی خود مشغولند، در حالی که ما که عاشق هستیم، تمام وجودمان تحت تأثیر اوست.
او به فغان آمدهست زین همه تعجیل ما
ای عجب و ما به جان زین همه تأخیر او
هوش مصنوعی: او از شتاب و عجله ما به شدت نگران و ناامید شده، و این جای تعجب است که ما همچنان با تأخیر و بیتوجهی به او واکنش نشان میدهیم.
در همه گیتی نگاه کردم و باز آمدم
صورت کس خوب نیست پیش تصاویر او
هوش مصنوعی: در همه جای دنیا نگاه کردم و نتیجهگیری کردم که هیچکس نمیتواند به زیبایی او باشد.
سعدی شیرین زبان این همه شور از کجا
شاهد ما آیتیست وین همه تفسیر او
هوش مصنوعی: سعدی با کلام شیرین و دلنشین خود، از کجا این همه احساس و شور و شوق را به ما منتقل کرده است و تمامی این سخنان و تفسیرها نشانهای از اوست.
آتشی از سوز عشق در دل داوود بود
تا به فلک میرسد بانگ مزامیر او
هوش مصنوعی: آتش عشق در دل داوود میسوخت و صدای نغمههای او تا آسمانها میرسید.
خوانش ها
غزل ۴۸۱ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۴۸۱ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۸۱ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۸۱ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۸۱ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۸۱ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۸۱ به خوانش سهیل قاسمی
حاشیه ها
1395/02/07 09:05
ندا
کشته معشوق را درد نباشد که خلق
زنده به جانند و ما زنده به تأثیر او
سعدی بینظیره
1396/08/26 10:10
شمس
باهمه تدبیرخویش ماسپرانداختیم
چاره مغلوب نیست جزسپرانداختن
توکل واعتماد محض به خداوند
شعرفوق العاده است
1397/07/10 23:10
ایرانی
گفتم از آسیب عشق روی به عالم نهم
عرصه عالم گرفت حسن جهان گیر او
در همه گیتی نگاه کردم و باز آمدم
صورت کس خوب نیست پیش تصاویر او.
1398/10/22 10:12
ابراهیم
گفتم از آسیب عشق روی به عالم نهم
عرصۀ عالم گرفت حسن جهان گیر او
عشق، فروتنی و زیبایی از این شعر میباره
این شعر رو میشه هزار بار خوند و هر بار لذت برد
1403/10/09 02:01
جلال ارغوانی
سعدی ودلدار را شبه نبیند خیال
حسن دل انگیز این شعر دل آویز او