گنجور

غزل شمارهٔ ۴۷۷

چه روی و موی و بناگوش و خط و خال است این
چه قد و قامت و رفتار و اعتدال است این
کسی که در همه عمر این صفت مطالعه کرد
به دیگری نگرد یا به خود محال است این
کمال حسن وجودت ز هر که پرسیدم
جواب داد که در غایت کمال است این
نماز شام به بام ار کسی نگاه کند
دو ابروان تو گوید مگر هلالست این
لبت به خون عزیزان که می‌خوری لعل است
تو خود بگوی که خون می‌خوری حلال است این
چنان به یاد تو شادم که فرق می‌نکنم
ز دوستی که فراق است یا وصال است این
شبی خیال تو گفتم ببینم اندر خواب
ولی ز فکر تو خواب آیدم خیال است این
درازنای شب از چشم دردمندان پرس
عزیز من که شبی یا هزار سال است این
قلم به یاد تو در می‌چکاند از دستم
مداد نیست کز او می‌رود زلال است این
کسان به حال پریشان سعدی از غم عشق
زنخ زنند و ندانند تا چه حال است این

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه روی و موی و بناگوش و خط و خال است این
چه قد و قامت و رفتار و اعتدال است این
هوش مصنوعی: این زیبایی و جذابیت چهره و اندام و خصوصیات ظاهری چقدر است. چه قامت و حرکات دلنشینی دارد.
کسی که در همه عمر این صفت مطالعه کرد
به دیگری نگرد یا به خود محال است این
هوش مصنوعی: کسی که در طول زندگی‌اش فقط به مطالعه و تحقیق پرداخته، بعید است به دیگری نگاه کند یا به خود توجه کند، زیرا تمام تمرکز و تلاش او معطوف به یادگیری و دانایی است.
کمال حسن وجودت ز هر که پرسیدم
جواب داد که در غایت کمال است این
هوش مصنوعی: هر کسی که از من درباره زیبایی و کمال وجود تو سوال کرد، پاسخ داد که تو در اوج کمال و زیبایی هستی.
نماز شام به بام ار کسی نگاه کند
دو ابروان تو گوید مگر هلالست این
هوش مصنوعی: اگر کسی در هنگام نماز شام به بام نگاه کند، ابروهای تو را مشاهده کرده و به اشتباه فکر می‌کند که هلال ماه را می‌بیند.
لبت به خون عزیزان که می‌خوری لعل است
تو خود بگوی که خون می‌خوری حلال است این
هوش مصنوعی: تو به رنگ قرمز لبان خود می‌نگری که ناشی از خون عزیزان توست. حال خودت بگو آیا این خون ریخته شده برای تو حلال و مجاز است؟
چنان به یاد تو شادم که فرق می‌نکنم
ز دوستی که فراق است یا وصال است این
هوش مصنوعی: من آنقدر به یاد تو خوشحالم که برایم فرقی ندارد که دوری است یا نزدیکی.
شبی خیال تو گفتم ببینم اندر خواب
ولی ز فکر تو خواب آیدم خیال است این
هوش مصنوعی: شبی تصمیم گرفتم در خواب تو را ببینم، اما نتوانستم از فکر تو رها شوم و خوابم نیا آمد. این فقط یک خیال بوده است.
درازنای شب از چشم دردمندان پرس
عزیز من که شبی یا هزار سال است این
هوش مصنوعی: در طول شب، از کسانی که درد و رنج را تجربه کرده‌اند، بپرس عزیز من که آیا این شب برای تو به اندازه‌ای طولانی است که گویی یک شب یا حتی هزار سال به نظر می‌رسد.
قلم به یاد تو در می‌چکاند از دستم
مداد نیست کز او می‌رود زلال است این
هوش مصنوعی: در دست من فقط قلمی وجود دارد که به یاد تو می‌نویسد و مداد نیست که از آن، چیزی به تحریر درآید. این نوشته، خالص و زلال است.
کسان به حال پریشان سعدی از غم عشق
زنخ زنند و ندانند تا چه حال است این
هوش مصنوعی: برخی افراد به خاطر غم عشق سعدی به او طعنه می‌زنند و از حال او بی‌خبرند؛ نمی‌دانند که چه وضعیت دشواری دارد.

خوانش ها

غزل ۴۷۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۴۷۷ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۷۷ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۴۷۷ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۴۷۷ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۷۷ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۷۷ به خوانش سهیل قاسمی

حاشیه ها

1394/04/12 18:07
کسرا

سلام به همه ی بزرگوارانی که بعد از خواندن این شعر زیبا از سعدی... مثل من مات و مبهوت هنرنمایی این شاعر فرا زمینی هستند... شعرهای سعدی بزرگ چون از دل برخواسته بهتر بر دل مینشیند... برای مثال در این شعر سعدی بزرگ که مقصود خودش را آنقدر بالا میبرد و آنقدر از او تعریف میکند که طرف اگر قبل از شعر زشت ترین مخلوق خدا بوده... بعد از شعر با اعتماد به نفسی مثال زدنی خود را در بین خوبان عالم میبیند و اینها همه اثر از هنرنمایی و شیرین سخنی و البته دانش بالای سعدی بزرگ دارد...
دیگر چه میتوانم از وصف این شعر بگویم جز آنکه مرا ساعتها مبهوت خود کرد...
چنان به یاد تو شادم که فرق می‌نکنم
ز دوستی که فراقست یا وصالست این
روحش شاد ♥
تیر ماه 1394

1396/03/11 20:06
فرخ مردان

این ترکیب "زنخ زدن" جالبه. امروز هم اصطلاح " فک زدن" رو مشابهش داریم.

1396/08/17 09:11

در حاشیه تصحیح فروغی ذکر شده که «این غزل در بسیاری از نسخ نیست».

1403/10/07 01:01
جلال ارغوانی

کلام کامل  سعدی  شنید  هرکس  گفت

سخنی بی نظیر ودر غایت کمال است این