گنجور

غزل شمارهٔ ۴۷۶

صبحم از مشرق برآمد باد نوروز از یمین
عقل و طبعم خیره گشت از صنع رب العالمین
با جوانان راه صحرا برگرفتم بامداد
کودکی گفتا تو پیری با خردمندان نشین
گفتم ای غافل نبینی کوه با چندین وقار
همچو طفلان دامنش پرارغوان و یاسمین
آستین بر دست پوشید از بهار برگ شاخ
میوه پنهان کرده از خورشید و مه در آستین
باد گل‌ها را پریشان می‌کند هر صبحدم
زان پریشانی مگر در روی آب افتاده چین
نوبهار از غنچه بیرون شد به یک تو پیرهن
بیدمشک انداخت تا دیگر زمستان پوستین
این نسیم خاک شیراز است یا مشک ختن
یا نگار من پریشان کرده زلف عنبرین
بامدادش بین که چشم از خواب نوشین بر کند
گر ندیدی سحر بابل در نگارستان چین
گر سرش داری چو سعدی سر بنه مردانه وار
با چنین معشوق نتوان باخت عشق الا چنین

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبحم از مشرق برآمد باد نوروز از یمین
عقل و طبعم خیره گشت از صنع رب العالمین
هوش مصنوعی: صبح روشن و نویدبخش به‌طور تازه‌ای آغاز شده است. در این روز عید نوروز، عقل و فطرت من تحت تأثیر زیبایی‌های آفرینش خداوند قرار گرفته و حیرت‌زده شده‌اند.
با جوانان راه صحرا برگرفتم بامداد
کودکی گفتا تو پیری با خردمندان نشین
هوش مصنوعی: صبح زود وقتی که همراه جوانان به صحرا رفته بودم، یکی از آنها به من گفت که تو سالخورده هستی و بهتر است با افراد با تجربه و دانا باشید.
گفتم ای غافل نبینی کوه با چندین وقار
همچو طفلان دامنش پرارغوان و یاسمین
هوش مصنوعی: به یک نفر می‌گویم که چرا نمی‌بینی، کوه با چه وقار و بزرگی ایستاده است، همانند کودکان که دامنشان پر از گل‌های زیبای ارغوان و یاسمن است.
آستین بر دست پوشید از بهار برگ شاخ
میوه پنهان کرده از خورشید و مه در آستین
هوش مصنوعی: دست خود را در آستین پوشانده و از شکوفه‌های بهاری که بر روی درختان میوه قرار دارند، سایه‌ای را ایجاد کرده که خورشید و ماه را از دید پنهان کرده است.
باد گل‌ها را پریشان می‌کند هر صبحدم
زان پریشانی مگر در روی آب افتاده چین
هوش مصنوعی: هر صبح، باد باعث می‌شود گل‌ها به هم بریزند و در عین حال، این تلاطم را تنها در سطح آب می‌توان دید، که از آنجا این بی‌نظمی را مشاهده می‌کنیم.
نوبهار از غنچه بیرون شد به یک تو پیرهن
بیدمشک انداخت تا دیگر زمستان پوستین
هوش مصنوعی: در آغاز بهار، غنچه‌ها شکفته شدند و با یک نگاه، بیدمشک را به خود آراستند تا دیگر نیازی به پوشیدن لباس گرم زمستانی نباشد.
این نسیم خاک شیراز است یا مشک ختن
یا نگار من پریشان کرده زلف عنبرین
هوش مصنوعی: این نسیم ممکن است بوی خاک شیراز را به همراه داشته باشد، یا عطر مشک ختن را رو به ما بیاورد، یا حتی بوی زلف‌های پریشان نگارم که عطر عنبر را به مشام می‌آورد.
بامدادش بین که چشم از خواب نوشین بر کند
گر ندیدی سحر بابل در نگارستان چین
هوش مصنوعی: صبح را ببین که چگونه چشم از خواب شیرین برمی‌دارد. اگر زیبایی‌های صبح در بابل را در باغ چین ندیدی، هیچگاه نخواهی فهمید.
گر سرش داری چو سعدی سر بنه مردانه وار
با چنین معشوق نتوان باخت عشق الا چنین
هوش مصنوعی: اگر تو هم مانند سعدی سر و ادبیات عالی داری، باید با جرأت و شجاعت در برابر چنین معشوقی قرار بگیری؛ هیچ کس نمی‌تواند به عشق با چنین معشوقی بی‌احساسی کند، مگر اینکه اینگونه رفتار کند.

خوانش ها

غزل ۴۷۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۴۷۶ به خوانش مریم خداوردی
غزل شمارهٔ ۴۷۶ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۴۷۶ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۴۷۶ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۷۶ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۷۶ به خوانش سهیل قاسمی

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"تصنیف چهارگاه(نگار من)"
با صدای سالار عقیلی (آلبوم سعدی نامه)

حاشیه ها

1387/01/18 13:04
مانی پاشائی راد

آلبوم موسیقی "سعدی نامه"، اثر زیبای گروه دستان. تصنیف اول، صدای دلنشین و زیبای سالار عقیلی، این غزل زیبا را در گوش جان طنین انداز می کند...

1400/01/25 13:03
مجید خرمی

درود خوانش اشتباه است متن هم اشتباه دارد ، تو پیرهن درست نیست نو پیرهن!

1400/01/25 14:03

@مجید خرمی:
«تو» به معنی «لا» و «لایه» مطابق متن چاپی تصحیح فروغی صحیح است.
اتفاقا همین بیت شاهد لغتنامهٔ دهخدا در معنی کلمهٔ «تو» است.

1403/09/26 00:11
جلال ارغوانی

همچو سعدی کس نمی بیند به اعجاز سخن

شاعری زیبا کلام و ساحری سحر آفرین