غزل شمارهٔ ۴۷۴
نشان بخت بلند است و طالع میمون
علی الصباح نظر بر جمال روزافزون
علی الخصوص کسی را که طبع موزون است
چگونه دوست ندارد شمایل موزون
گر آبروی بریزد میان انجمنت
به دست دوست حلال است اگر بریزد خون
مثال عاشق و معشوق شمع و پروانهست
سر هلاک نداری مگرد پیرامون
بسوخت مجنون در عشق صورت لیلی
عجب که لیلی را دل نسوخت بر مجنون
چگونه وصف جمالش کنم که حیران را
مجال نطق نباشد که بازگوید چون
همین تغیر بیرون دلیل عشق بس است
که در حدیث نمیگنجد اشتیاق درون
اگر کسی نفسی از زمان صحبت دوست
به ملک روی زمین میدهد زهی مغبون
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست
حدیث دلبر فتان و عاشق مفتون
جفای عشق تو چندان که میبرد سعدی
خیال وصل تو از سر نمیکند بیرون
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نشان بخت بلند است و طالع میمون
علی الصباح نظر بر جمال روزافزون
هوش مصنوعی: نشانههای خوشبختی و طالع نیک در ابتدا روز به زیبایی فزایندهای نگاه میکنند.
علی الخصوص کسی را که طبع موزون است
چگونه دوست ندارد شمایل موزون
هوش مصنوعی: به ویژه کسی که دارای سلیقهای متعادل و هماهنگ است، چگونه میتواند از زیباییهای منظم و موزون نفرت داشته باشد؟
گر آبروی بریزد میان انجمنت
به دست دوست حلال است اگر بریزد خون
هوش مصنوعی: اگر آبرو در جمع شما از بین برود، به خاطر دوستی و محبت، این موضوع قابل قبول است؛ اما اگر خون فردی ریخته شود، این مسئله کاملاً نادرست و غیرقابل قبول است.
مثال عاشق و معشوق شمع و پروانهست
سر هلاک نداری مگرد پیرامون
هوش مصنوعی: عاشق و معشوق مانند شمع و پروانه هستند؛ در نتیجه عشق آنها به یکدیگر خطرناک است، ولی عاشق هیچ وقفهای در عشقش ندارد و فقط به معشوق فکر میکند.
بسوخت مجنون در عشق صورت لیلی
عجب که لیلی را دل نسوخت بر مجنون
هوش مصنوعی: مجنون به خاطر عشق به زیبایی لیلی میسوزد، اما جالب اینجاست که لیلی هیچگاه به خاطر مجنون دل نمیسوزاند.
چگونه وصف جمالش کنم که حیران را
مجال نطق نباشد که بازگوید چون
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم زیبایی او را توصیف کنم در حالی که کسی که حیران است، نمیتواند صحبت کند و دوباره آن را بیان کند؟
همین تغیر بیرون دلیل عشق بس است
که در حدیث نمیگنجد اشتیاق درون
هوش مصنوعی: تغییراتی که در بیرون مشاهده میشود، خود نشاندهنده عشق است و این عشق و اشتیاق درونی آنقدر عمیق و گسترده است که نمیتوان آن را به راحتی در کلمات بیان کرد.
اگر کسی نفسی از زمان صحبت دوست
به ملک روی زمین میدهد زهی مغبون
هوش مصنوعی: اگر کسی از زمان و لحظهای که به صحبت با دوستش میگذرد، در برابر پادشاهی و قدرت دنیایی، به خاطر آن زمان خوشحال باشد، باید بداند که در واقع متضرر شده است.
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست
حدیث دلبر فتان و عاشق مفتون
هوش مصنوعی: ما در مورد دلبر زیبا سخن طولانی گفتیم و هنوز هم داستان او برای ما ادامه دارد. عشق و مجذوبیت ما نسبت به او همچنان باقی است.
جفای عشق تو چندان که میبرد سعدی
خیال وصل تو از سر نمیکند بیرون
هوش مصنوعی: درست است که عشق تو لطمه زیادی به من زده، اما سعدی هرگز نمیتواند فکر وصال تو را از سرش بیرون کند.
خوانش ها
غزل ۴۷۴ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۴۷۴ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۷۴ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۷۴ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۷۴ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۷۴ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۷۴ به خوانش سهیل قاسمی
حاشیه ها
1395/11/16 17:02
نادر..
مثال عاشق و معشوق شمع و پروانهست
سر هلاک نداری مگرد پیرامون
نیز:
هر که ننهادست چون پروانه دل بر سوختن
گو حریف آتشین را طوف پیرامن مکن
..
اما، مگر سرشتمان و سرنوشتمان غیر از این است؟..
1403/09/26 00:11
جلال ارغوانی
چوشعر تو سعدی به جمله آفاق
که دید دلاویز و دلبروگلگون؟