غزل شمارهٔ ۴۷۱
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۴۷۱ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۴۷۱ به خوانش علی مرادی گنجه
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش حمید توانگر
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش سمیه الماسی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
با درود
خواستم پیشنهاد کنم حتما این شعر را با صدای همایون شجریان و به آهنگ سازی علی قمصری تحت عنوان نقش خیال گوش بدید!
تضمین غزل شماره ۴۷۱ سعدی
ساقی انجمن برس بر من وبر سئوال من
کز غم عشق و هجر او رفته زکف مجال من
عشق بتان بسینه خودشمه ای از خصال من
،،،،،،،،
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
،،،،،،،،
تیر خدنگت از کمان جانب ما بُود روان
سینه جلو همی دهم ،ترس ز ما، مبر گمان
کس نرهید کی رهد پیر و یا بود جوان
،،،،،،،،،،
ناله زیر و زار من زارتر است هر زمان
بسکه به هجر میدهد عشق تو گوشمال من
،،،،،،،،،
کوه فقط توان دهد گفته به هر جواب تو
از چه سبب بود ترا از مَنَت اجتناب تو
نغنوی ار به شب مگر باد ربوده خواب تو
،،،،،،،،،،
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من
،،،،،،،،،
دل نشود اسیر هر ناکس و بند هرخسی
از چه بداد این دل عاشق ما نمی رسی
در طلب وصال تو رنج کشیده ام بسی
،،،،،،،،،،،،،،
پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی
میرسد و نمیرسد نوبت اتصال من
،،،،،،،،،،،،
غمزه و نازت هر دمی بر سر ره کمین کند
بر دل ما بروز و شب یاد ترا قرین کند
زلف دو تای مشک رابر گرهش عجین کند
،،،،،،،،،،،،
خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند
هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من
،،،،،،،،،،،،،
دل چو برد زکف مرا هیچ نکرده مسترد
عشق چو خیمه زد بجان بوته غصه پرورد
گردش روز گار گر گام، بکام نسپرد
،،،،،،، ،،،،،،،،،،،
برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و ( غنای تو )،جور تو و احتمال من
،،،،،،،،،،،،
کو ی تو و سرای من نقش منست چون گدا
گر لب لعل او بود بر لب تشنه ام سقا
آب حیات باشد آن بهر بقا بود شفا
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
چرخ شنید نالهام گفت منال سعدیا
کآه تو تیره میکند آینه جمال من
تائید میکنم که این شعر با صدای همایون شجریان تاثیرگذاری دو چندان تری دارد.
فقط اینو با آهنگ همایون گوش بدیننننن
واقعا با صدای همایون یک مجموعه ی عالی رو میسازه این شعر...
می تونید از لینک زیر به آواز همایون شجریان گوش کنید
پیوند به وبگاه بیرونی
سلام
لامپ های اتاق را خاموش کنید.صدای آهنگ را بالا ببریدو از صدای گرم همایون لذت ببرید.
درود خدا بر همایون شجریان
این مرد بزرگ چه زیبا این شعر رو در دستگاه نوا ، و با آواز دلنشینش بازگو کرده. واقعاً زیباست
به نظرم این بیت جا مونده!
تو همون تصنیف ساز و آواز آقای همایون شجریان این بیت هست!
دیده زبان حال من بر تو گشاد رحم کن.... چون که اثر نمی کند در تو زبان قال من
که بعد از
خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند
هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من
و قبل از بیت
برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من
خونده میشه
جالب اینجاست که زیر این غزل زیبای شیخ اجل همه سخن از همایون است و هیچکس نگفت: سعدی شیرین سخن، درود بر تو! روانت شاد!
سپاس که این غزل را برای ما بجا گذاشتی
با درودها و سپاسها
خواستم بگم که این چکامه ی زیبا انگار یک بند پس از " خاطر تو به خون من... "کم دارد.
دیده زبان حال من بر تو گشاد رحم کن
چون که اثر نمیکند در تو زبان قال من
آرزوی پیروزی و کامیابی روز افزون برای شما
با صدای سراج فوق العاده است
در مصرع آخر " کاه تو " یعنی " که آه تو " درست نیت. ( آه تو ) درست، شاعرانه، ادبی، زیبا و قاطعانه تر است
نویسندۀ کامنت فوق
با سلام
باید بگم اگه شاعرها نباشن خواننده چی رو باید بخونه؟
اینکه همایون شجریان در کار خود ماهر است شکی نیست اما خواهشا ارزش شعر رو پایین نیارین
سراج در کدام آلبومش این شعر را خوانده؟ کسی لینک شنیدن یا دانلود آن را دارد؟
سلام
من این شعر زیبا رو با صدای محمدرضا شجریان شنیدم. شعر قشنگی هست. دنبال شاعرش بودم که متوجه شدم از سعدی زیبا سخنه.
معنی و مفهوم دقیق تمام ابیات شعر رو میخواستم لطفاً
تصنیف این غزل با صدای دلنشین سالار عقیلی در آلبوم سعدی نامه اجرا شده است
منظور از احتمال در بیت یکی مانده به آخر چیست؟
@جویبار:
تحمل، بردباری
این مصرع یعنی چی؟
بس که به هجر میدهد عشق تو گوشمال من
هدی جان
میگوید عشق تو با درد هجران مرا مجازات میکند ، بسیار.
مانا باشی
@هدی
و احتمالاً تشبیهی هم به ساز تار میکند که با گوشمال دادنش (چرخاندن گوشیها برای کوک کردن سیمها) ناله های زیر و زار او به گوش میرسد.
پیوند به وبگاه بیرونی
این ویدئو ، اجرای آوازی است از این چکامه ی زیبا ، آمل .
سلام
همه سخنان سعدی اعجاز است (به معنی دقیق اعجاز)
اما گاهی برخی غزل ها یا تک بیتها از این هم فراتر رفته
مثلا:
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من
هر چه دقت کنی باز یه زیبایی جدید در این بیت می بینی و تصویر گری فوق العاده خدوندگار سخن که درود بر روان پاکش
اما اما
انکار نکنیم که اگر سعدیِ آواز ، (استاد شجریان) غزلیات سعدی را برامون نمی خوند ما اینقدر شیفته سعدی بزرگ نمی شدیم
عینهو سنگ طلایی که استخراج می کند و بعد صیقل می دهد و جلا
و به راستی که همایون هم در این غزل کار پدر را کرده است
درود درود درود
با سلام خدمت همه ی دوستان عزیز، هرچند من خودم عاشق موسیقی سنتی هستم و هرگز نمی توانم انکار کنم که اشعار وقتی با آواز استادی و همراه موسیقی شنیده می شوند اثری متفاوت دارند، اما سوای اینها هرکس به فراخور حال خویش اشعار سعدی را بخواند منقلب می شود. بنده بارها اشعار سعدی را در تنهایی خویش خوانده ام و نا خواسته اشکم جاری گشته. ... مثل این بیت:
من دست نخواهم برد الا به سر زلفت
گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی
درود بر سعدی و درود بر همه ی شما دوستان عزیز
سلام. به نظرم در بیت " برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من"، وزن اشکال دارد، آیا "و" پایانی اضافی نیست؟ آیا نباید به این صورت اصلاح شود:
"برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و غنای تو جور تو، احتمال من"
؟
پیرو حاشیهی پیشین،شنیدم که همایون یک بار به صورت "وَحتمال" آن مصراع را میخواند، که در آن صورت هم وزن درست است.
وای چقدر خوبه که شعر رو صوتی رو هم گذاشتید من تازه کشفش کردم
صدای همایون شجریان و شعر سعدی ترکیبی استثنایی ساخته
این شعر استاد سخن با صدای همایون آدم رو به وجد میاره
درود فراوان بر دوستان،
آرایه های ادبی موجود در بیت زیر رو امکان داره شرح بدید:
برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من
سپاس،
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی
میرسد و نمیرسد نوبت اتصال من
چرخ شنید نالهام گفت منال سعدیا
کآه تو تیره میکند آینه جمال من.
شعر سعدی و ساز علی قمصری و صدای همایون چه زیبا کنار هم نسیتن برای بیان اشتیاق دل و سوختنش.کاش دوای این درد پیدا میشد.
سلام. توی بیت یکی مونده به آخر.با توجه بدین مطلب که وجود حرف (و) شعر رو از نظر عروضی غلط میکند و به نحوی حساب کردن اون بعنوان اختیار شاعری غیر معقول بنظر میرسه و احتمالا حرف(و) باید از شعر حذف بشود
دوستان کسانی که از آواز همایون جان نوشته اند و تعریف و تمجید کرده اند قطعا آغاز این ستودن از سراینده شعر بوده که در حاشیه ی نوشته شده (کامنت) ذکر نکرده اند پس بحث در این باره کاملا بیهوده است
با این شعر و صدای فرزند خلف آواز استاد سجریان تا آسمانها می توان رفت
سلام بر همه ادب دوستان عزیز
جند نکته در این غزل سعدی:
۱- غنا به کسر غ درست است. غِناء بر وزن فِعال
۲- معنی احتمال در مصراع «فقر من و غِنای تو جور تو و احتمال من» کشیدن بار جور است. احتمال یعنی حمل کردن.
۳- واو قبل از احتمال باید در واو تو کشته شود تا وزن از بین نرود.
۴- در بین دکلمه ها از نظر من بهترین آنها مربوط به جناب حمید توانگر بود.
۵- گوینده یا خواننده باید اولاً شکل درست خواندن کلمات را بداند و ثانیا معانی ابیات را بداند تا بتواند حق مطلب ادا کند.
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
معنی این بیت از شعر چیه؟ ممنون میشم راهنمایی کنید
المیرا خانم عزیز سلام
وه : در اینجا به معنی شگفتا بکار رفته وه صوت است و کلمهای است که برای تحسین وشگفتی بکار میرود خوشا ،نیکا ،چه نیک وخوش
نقش: عکس وتصویر
خیال: تصور وگمان
معنی بیت میشه: در تعجبم وجای شگفتی است که تصویر تو از ذهن وخیال من پاک نمیشه وآخرش معلوم نیست حالم از شدت عشق وخواستن تو چه خواهد شد یا به عبارتی نمی دونم عاقبت کارم چی میشه
وهمچنین در پاسخ به هدی نازنین
ناله های من در فراق تو هرلحضه زارتر ومحزون تر میشه از بس که عشق تو با غم جدایی من را مجازات میکنه
گوشمال کردن:تنبیه کردن
شاد باشید
تضمین غزل شماره ۴۷۱ سعدی
ساقی انجمن برس بر من وبر سئوال من
کز غم عشق و هجر او رفته زکف مجال من
عشق بتان بسینه خودشمه ای از خصال من
،،،،،،،،
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
،،،،،،،،
تیر خدنگت از کمان جانب ما بُود روان
سینه جلو همی دهم ،ترس ز ما، مبر گمان
کس نرهید کی رهد پیر و یا بود جوان
،،،،،،،،،،
ناله زیر و زار من زارتر است هر زمان
بسکه به هجر میدهد عشق تو گوشمال من
،،،،،،،،،
کوه فقط توان دهد گفته به هر جواب تو
از چه سبب بود ترا از مَنَت اجتناب تو
نغنوی ار به شب مگر باد ربوده خواب تو
،،،،،،،،،،
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من
،،،،،،،،،
دل نشود اسیر هر ناکس و بند هرخسی
از چه بداد این دل عاشق ما نمی رسی
در طلب وصال تو رنج کشیده ام بسی
،،،،،،،،،،،،،،
پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی
میرسد و نمیرسد نوبت اتصال من
،،،،،،،،،،،،
غمزه و نازت هر دمی بر سر ره کمین کند
بر دل ما بروز و شب یاد ترا قرین کند
زلف دو تای مشک رابر گرهش عجین کند
،،،،،،،،،،،،
خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند
هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من
،،،،،،،،،،،،،
دل چو برد زکف مرا هیچ نکرده مسترد
عشق چو خیمه زد بجان بوته غصه پرورد
گردش روز گار گر گام، بکام نسپرد
،،،،،،، ،،،،،،،،،،،
برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و ( غنای تو )،جور تو و احتمال من
،،،،،،،،،،،،
کو ی تو و سرای من نقش منست چون گدا
گر لب لعل او بود بر لب تشنه ام سقا
آب حیات باشد آن بهر بقا بود شفا
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
چرخ شنید نالهام گفت منال سعدیا
کآه تو تیره میکند آینه جمال من
حیفه این شعر رو با صدای عباس خشتکیان گوش نکنید. روح سعدی رو به لرزه وامیداره دیگه ببینید با خودتون چه میکنه!
نیست به روی ودر سخن چون صنم وتو سعدیا
در حد ودر جمال او در حدودر کمال من