گنجور

غزل شمارهٔ ۴۷۱

وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
ناله زیر و زار من زارتر است هر زمان
بس که به هجر می‌دهد عشق تو گوشمال من
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من
پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی
می‌رسد و نمی‌رسد نوبت اتصال من
خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند
هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من
برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من
چرخ شنید ناله‌ام گفت منال سعدیا
کآه تو تیره می‌کند آینه جمال من

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
هوش مصنوعی: نقش تو از ذهن و خیال من جدا نمی‌شود و نمی‌دانم در نهایت جستجو برای تو، حال من به کجا خواهد کشید.
ناله زیر و زار من زارتر است هر زمان
بس که به هجر می‌دهد عشق تو گوشمال من
هوش مصنوعی: ناله و زاری من در هر لحظه، به خاطر دوری تو بیشتر می‌شود، چون عشق تو به من درس عبرت می‌دهد.
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من
هوش مصنوعی: نور ستارگان از چهره‌ات مانند نور آفتاب می‌درخشد و به خاطر زیبایی‌ات، مانند هلال ماه به نظر می‌رسی.
پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی
می‌رسد و نمی‌رسد نوبت اتصال من
هوش مصنوعی: نور صورت تو به هر کسی می‌تابد و بر آنها تأثیر می‌گذارد، اما من همچنان در انتظار فرصتی هستم تا به تو وصل شوم.
خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند
هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من
هوش مصنوعی: اگر دل تو به خاطر من اینقدر مشتاق باشد، حتی اگر این احساس باعث آزار من شود، باز هم به خواسته قلبی‌ام می‌رسم.
برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من
هوش مصنوعی: بگذری و به من توجهی نکنی، اما باید بدانم که فقر من و ثروت تو، ظلم تو و امید من، به زودی سپری خواهند شد.
چرخ شنید ناله‌ام گفت منال سعدیا
کآه تو تیره می‌کند آینه جمال من
هوش مصنوعی: چرخ، صدای ناله‌ام را شنید و گفت: ای سعدی، دیگر ناله نکن، زیرا آه و اندوه تو باعث می‌شود که زیبایی من هم تحت تأثیر قرار بگیرد.

خوانش ها

غزل ۴۷۱ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۴۷۱ به خوانش علی مرادی گنجه
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش حمید توانگر
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۴۷۱ به خوانش سمیه الماسی

حاشیه ها

1389/04/22 17:07
Tania Shokri

با درود
خواستم پیشنهاد کنم حتما این شعر را با صدای همایون شجریان و به آهنگ سازی علی قمصری تحت عنوان نقش خیال گوش بدید!

1403/03/19 15:06
جاوید مدرس اول رافض


 تضمین غزل شماره ۴۷۱ سعدی

ساقی انجمن برس بر من وبر سئوال من
کز غم عشق و هجر او رفته زکف مجال من
عشق بتان بسینه خودشمه ای از خصال من
،،،،،،،،
وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
،،،،،،،،
تیر خدنگت از کمان جانب ما بُود روان
سینه جلو همی دهم ،ترس ز ما، مبر گمان
کس نرهید کی رهد پیر و یا بود جوان
،،،،،،،،،،
ناله زیر و زار من زارتر است هر زمان
بسکه به هجر می‌دهد عشق تو گوشمال من
،،،،،،،،،
کوه فقط توان دهد گفته به هر جواب تو
از چه سبب بود ترا از مَنَت اجتناب تو
نغنوی ار به شب مگر باد ربوده خواب تو
،،،،،،،،،،
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من
،،،،،،،،،
دل نشود اسیر هر ناکس و بند هرخسی
از چه بداد این دل عاشق ما نمی رسی
در طلب وصال تو رنج کشیده ام بسی
،،،،،،،،،،،،،،
پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی
می‌رسد و نمی‌رسد نوبت اتصال من
،،،،،،،،،،،،
غمزه و نازت هر دمی بر سر ره کمین کند
بر دل ما بروز و شب یاد ترا قرین کند
زلف دو تای مشک رابر گرهش عجین کند
،،،،،،،،،،،،
خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند
هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من
،،،،،،،،،،،،،
دل چو برد زکف مرا هیچ نکرده مسترد
عشق چو خیمه زد بجان بوته غصه پرورد
گردش روز گار گر گام، بکام نسپرد
،،،،،،، ،،،،،،،،،،،
برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و ( غنای تو )،جور تو و احتمال من
،،،،،،،،،،،،
کو ی تو و سرای من نقش منست چون گدا
گر لب لعل او بود بر لب تشنه ام سقا
آب حیات باشد آن بهر بقا بود شفا
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
چرخ شنید ناله‌ام گفت منال سعدیا
کآه تو تیره می‌کند آینه جمال من

1389/12/03 15:03
آلاله

تائید میکنم که این شعر با صدای همایون شجریان تاثیرگذاری دو چندان تری دارد.

1390/10/15 21:01
سامان

فقط اینو با آهنگ همایون گوش بدیننننن

1391/03/05 19:06
آرام

واقعا با صدای همایون یک مجموعه ی عالی رو میسازه این شعر...

1391/09/27 22:11
جواد

می تونید از لینک زیر به آواز همایون شجریان گوش کنید
پیوند به وبگاه بیرونی

1392/02/06 22:05
سعید

سلام
لامپ های اتاق را خاموش کنید.صدای آهنگ را بالا ببریدو از صدای گرم همایون لذت ببرید.

1392/04/03 01:07
sami

درود خدا بر همایون شجریان
این مرد بزرگ چه زیبا این شعر رو در دستگاه نوا ، و با آواز دلنشینش بازگو کرده. واقعاً زیباست

1392/11/10 14:02
امین

به نظرم این بیت جا مونده!
تو همون تصنیف ساز و آواز آقای همایون شجریان این بیت هست!
دیده زبان حال من بر تو گشاد رحم کن.... چون که اثر نمی کند در تو زبان قال من
که بعد از
خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند
هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من
و قبل از بیت
برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من
خونده میشه

1393/01/11 15:04
سعید

جالب اینجاست که زیر این غزل زیبای شیخ اجل همه سخن از همایون است و هیچکس نگفت: سعدی شیرین سخن، درود بر تو! روانت شاد!
سپاس که این غزل را برای ما بجا گذاشتی

1393/02/22 15:04
دستان مندنی

با درودها و سپاسها
خواستم بگم که این چکامه ی زیبا انگار یک بند پس از " خاطر تو به خون من... "کم دارد.
دیده زبان حال من بر تو گشاد رحم کن
چون که اثر نمی‌کند در تو زبان قال من
آرزوی پیروزی و کامیابی روز افزون برای شما

1394/05/28 17:07
پروین

با صدای سراج فوق العاده است

1394/09/20 11:12
ناشناس

در مصرع آخر " کاه تو " یعنی " که آه تو " درست نیت. ( آه تو ) درست، شاعرانه، ادبی، زیبا و قاطعانه تر است

1394/09/20 13:12
جعفر

نویسندۀ کامنت فوق

1394/10/19 16:01
نیما

با سلام
باید بگم اگه شاعرها نباشن خواننده چی رو باید بخونه؟
اینکه همایون شجریان در کار خود ماهر است شکی نیست اما خواهشا ارزش شعر رو پایین نیارین

1395/01/15 21:04
شیرین

سراج در کدام آلبومش این شعر را خوانده؟ کسی لینک شنیدن یا دانلود آن را دارد؟

1395/04/25 21:06
یاسر

سلام
من این شعر زیبا رو با صدای محمدرضا شجریان شنیدم. شعر قشنگی هست. دنبال شاعرش بودم که متوجه شدم از سعدی زیبا سخنه.

1395/06/30 12:08
ابوذر

معنی و مفهوم دقیق تمام ابیات شعر رو میخواستم لطفاً

1395/06/03 15:09
سعید

تصنیف این غزل با صدای دلنشین سالار عقیلی در آلبوم سعدی نامه اجرا شده است

1395/06/07 02:09
جویبار

منظور از احتمال در بیت یکی مانده به آخر چیست؟

1395/06/07 02:09
بابک چندم

@جویبار:
تحمل، بردباری

1395/06/16 09:09
هدی

این مصرع یعنی چی؟
بس که به هجر می‌دهد عشق تو گوشمال من

1395/06/16 11:09
مهناز ، س

هدی جان
میگوید عشق تو با درد هجران مرا مجازات میکند ، بسیار.
مانا باشی

1395/10/21 15:12
علیرضا

@هدی
و احتمالاً تشبیهی هم به ساز تار میکند که با گوشمال دادنش (چرخاندن گوشیها برای کوک کردن سیمها) ناله های زیر و زار او به گوش میرسد.

1395/12/10 10:03
عارف

پیوند به وبگاه بیرونی
این ویدئو ، اجرای آوازی است از این چکامه ی زیبا ، آمل .

1396/08/25 02:10
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

سلام
همه سخنان سعدی اعجاز است (به معنی دقیق اعجاز)
اما گاهی برخی غزل ها یا تک بیتها از این هم فراتر رفته
مثلا:
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من
هر چه دقت کنی باز یه زیبایی جدید در این بیت می بینی و تصویر گری فوق العاده خدوندگار سخن که درود بر روان پاکش
اما اما
انکار نکنیم که اگر سعدیِ آواز ، (استاد شجریان) غزلیات سعدی را برامون نمی خوند ما اینقدر شیفته سعدی بزرگ نمی شدیم
عینهو سنگ طلایی که استخراج می کند و بعد صیقل می دهد و جلا
و به راستی که همایون هم در این غزل کار پدر را کرده است
درود درود درود

1396/09/21 03:12
بهروز

با سلام خدمت همه ی دوستان عزیز، هرچند من خودم عاشق موسیقی سنتی هستم و هرگز نمی توانم انکار کنم که اشعار وقتی با آواز استادی و همراه موسیقی شنیده می شوند اثری متفاوت دارند، اما سوای اینها هرکس به فراخور حال خویش اشعار سعدی را بخواند منقلب می شود. بنده بارها اشعار سعدی را در تنهایی خویش خوانده ام و نا خواسته اشکم جاری گشته. ... مثل این بیت:
من دست نخواهم برد الا به سر زلفت
گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی
درود بر سعدی و درود بر همه ی شما دوستان عزیز

1397/01/07 20:04
محمد

سلام. به نظرم در بیت " برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من"، وزن اشکال دارد، آیا "و" پایانی اضافی نیست؟ آیا نباید به این صورت اصلاح شود:
"برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و غنای تو جور تو، احتمال من"
؟

1397/01/07 21:04
محمد

پیرو حاشیه‌ی پیشین،شنیدم که همایون یک بار به صورت "وَحتمال" آن مصراع را می‌خواند، که در آن صورت هم وزن درست است.

1397/04/10 13:07
Faezeh

وای چقدر خوبه که شعر رو صوتی رو هم گذاشتید من تازه کشفش کردم

1397/06/22 08:09
مهرداد خلیلی

صدای همایون شجریان و شعر سعدی ترکیبی استثنایی ساخته
این شعر استاد سخن با صدای همایون آدم رو به وجد میاره

1397/07/10 13:10
مهدی

درود فراوان بر دوستان،
آرایه های ادبی موجود در بیت زیر رو امکان داره شرح بدید:
برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من
سپاس،

1397/07/10 23:10
ایرانی

وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی
می‌رسد و نمی‌رسد نوبت اتصال من
چرخ شنید ناله‌ام گفت منال سعدیا
کآه تو تیره می‌کند آینه جمال من.

1397/12/02 13:03
آلما

شعر سعدی و ساز علی قمصری و صدای همایون چه زیبا کنار هم نسیتن برای بیان اشتیاق دل و سوختنش.کاش دوای این درد پیدا میشد.

1399/04/17 20:07
شایان

سلام. توی بیت یکی مونده به آخر.با توجه بدین مطلب که وجود حرف (و) شعر رو از نظر عروضی غلط می‌کند و به نحوی حساب کردن اون بعنوان اختیار شاعری غیر معقول بنظر میرسه و احتمالا حرف(و) باید از شعر حذف بشود

1399/08/20 10:11
مهرناز

دوستان کسانی که از آواز همایون جان نوشته اند و تعریف و تمجید کرده اند قطعا آغاز این ستودن از سراینده شعر بوده که در حاشیه ی نوشته شده (کامنت) ذکر نکرده اند پس بحث در این باره کاملا بیهوده است

1399/10/18 07:01
مهدی

با این شعر و صدای فرزند خلف آواز استاد سجریان تا آسمانها می توان رفت

1401/11/25 18:01
محمد علی مشایخی (نافذ)

سلام بر همه ادب دوستان عزیز

جند نکته در این غزل سعدی:

۱- غنا به کسر غ درست است. غِناء بر وزن فِعال

۲- معنی احتمال در مصراع «فقر من و غِنای تو جور تو و احتمال من» کشیدن بار جور است. احتمال یعنی حمل کردن.

۳- واو قبل از احتمال باید در واو  تو کشته شود تا وزن از بین نرود.

۴- در بین دکلمه ها از نظر من بهترین آنها مربوط به جناب حمید توانگر بود.

۵- گوینده یا خواننده باید اولاً شکل درست خواندن کلمات را بداند و ثانیا معانی ابیات را بداند تا بتواند حق مطلب ادا کند.

1402/02/13 15:05
المیرا تنابنده

وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
معنی این بیت از شعر چیه؟  ممنون میشم راهنمایی کنید

1402/02/13 21:05
رضا از کرمان

المیرا خانم عزیز سلام

   وه : در اینجا به معنی شگفتا بکار رفته وه صوت است و کلمه‌ای است که برای تحسین وشگفتی بکار میرود خوشا ،نیکا ،چه نیک وخوش

نقش: عکس وتصویر

خیال: تصور وگمان

معنی بیت میشه: در تعجبم وجای شگفتی است که تصویر تو از ذهن وخیال من پاک نمیشه وآخرش معلوم نیست حالم از شدت عشق وخواستن تو چه خواهد شد یا به عبارتی نمی دونم عاقبت کارم چی میشه

وهمچنین در پاسخ به هدی نازنین 

ناله های من در فراق تو هرلحضه زارتر ومحزون تر میشه از بس که عشق تو با غم جدایی من را مجازات میکنه

گوشمال کردن:تنبیه کردن

 شاد باشید 

1403/03/19 15:06
جاوید مدرس اول رافض


تضمین غزل شماره ۴۷۱ سعدی

ساقی انجمن برس بر من وبر سئوال من
کز غم عشق و هجر او رفته زکف مجال من
عشق بتان بسینه خودشمه ای از خصال من
،،،،،،،،
وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
،،،،،،،،
تیر خدنگت از کمان جانب ما بُود روان
سینه جلو همی دهم ،ترس ز ما، مبر گمان
کس نرهید کی رهد پیر و یا بود جوان
،،،،،،،،،،
ناله زیر و زار من زارتر است هر زمان
بسکه به هجر می‌دهد عشق تو گوشمال من
،،،،،،،،،
کوه فقط توان دهد گفته به هر جواب تو
از چه سبب بود ترا از مَنَت اجتناب تو
نغنوی ار به شب مگر باد ربوده خواب تو
،،،،،،،،،،
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من
،،،،،،،،،
دل نشود اسیر هر ناکس و بند هرخسی
از چه بداد این دل عاشق ما نمی رسی
در طلب وصال تو رنج کشیده ام بسی
،،،،،،،،،،،،،،
پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی
می‌رسد و نمی‌رسد نوبت اتصال من
،،،،،،،،،،،،
غمزه و نازت هر دمی بر سر ره کمین کند
بر دل ما بروز و شب یاد ترا قرین کند
زلف دو تای مشک رابر گرهش عجین کند
،،،،،،،،،،،،
خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند
هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من
،،،،،،،،،،،،،
دل چو برد زکف مرا هیچ نکرده مسترد
عشق چو خیمه زد بجان بوته غصه پرورد
گردش روز گار گر گام، بکام نسپرد
،،،،،،، ،،،،،،،،،،،
برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و ( غنای تو )،جور تو و احتمال من
،،،،،،،،،،،،
کو ی تو و سرای من نقش منست چون گدا
گر لب لعل او بود بر لب تشنه ام سقا
آب حیات باشد آن بهر بقا بود شفا
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
چرخ شنید ناله‌ام گفت منال سعدیا
کآه تو تیره می‌کند آینه جمال من

1403/08/10 10:11
کنج عدم

حیفه این شعر رو با صدای عباس خشتکیان گوش نکنید. روح سعدی رو به لرزه وامیداره دیگه ببینید با خودتون چه می‌کنه! 

1403/09/25 23:11
جلال ارغوانی

نیست به روی ودر سخن چون صنم وتو سعدیا

در حد ودر    جمال او     در حدودر کمال من