غزل شمارهٔ ۴۶۱
سهل باشد به ترک جان گفتن
ترک جانان نمیتوان گفتن
هر چه زان تلختر بخواهی گفت
شکرین است از آن دهان گفتن
توبه کردیم پیش بالایت
سخن سرو بوستان گفتن
آن چنان وهم در تو حیران است
که نمیداندت نشان گفتن
به کمندی درم که ممکن نیست
رستگاری به الامان گفتن
دفتری در تو وضع میکردم
متردد شدم در آن گفتن
که تو شیرینتری از آن شیرین
که بشاید به داستان گفتن
بلبلان نیک زهره میدارند
با گل از دست باغبان گفتن
من نمییارم از جفای رقیب
درد با یار مهربان گفتن
وان که با یار هودجش نظر است
نتواند به ساربان گفتن
سخن سر به مهر دوست به دوست
حیف باشد به ترجمان گفتن
این حکایت که میکند سعدی
بس بخواهند در جهان گفتن
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سهل باشد به ترک جان گفتن
ترک جانان نمیتوان گفتن
هوش مصنوعی: سخن گفتن دربارهی ترک چیزی آسان است، اما رها کردن محبوب و عشق واقعی غیرممکن است.
هر چه زان تلختر بخواهی گفت
شکرین است از آن دهان گفتن
هوش مصنوعی: هر چه در مورد تلخیها و ناملایمات بگویی، باز هم از آن دهانی که میگوید، شیرین و دلپذیر است.
توبه کردیم پیش بالایت
سخن سرو بوستان گفتن
هوش مصنوعی: ما در برابر تو عذرخواهی کردهایم و در دل به زیباییهای گلستان و لطافتهای آن میاندیشیم.
آن چنان وهم در تو حیران است
که نمیداندت نشان گفتن
هوش مصنوعی: اینقدر خیال و تصور در تو گرفتار شده است که حتی نمیتواند نشانهای از تو بیان کند.
به کمندی درم که ممکن نیست
رستگاری به الامان گفتن
هوش مصنوعی: در دام و مشکلاتی که در زندگی داریم، به سادگی نمیتوان امید به نجات و رهایی داشت.
دفتری در تو وضع میکردم
متردد شدم در آن گفتن
هوش مصنوعی: در تلاش بودم تا احساسات و افکارم را در تو بنویسم و به خاطر تردیدهایی که داشتم، برایم سخت بود که این کار را انجام دهم.
که تو شیرینتری از آن شیرین
که بشاید به داستان گفتن
هوش مصنوعی: تو آنقدر شیرینی که هیچ چیزی به اندازهی تو نمیتواند داستانی را زیبا کند.
بلبلان نیک زهره میدارند
با گل از دست باغبان گفتن
هوش مصنوعی: بلبلان با زیبایی و لطافت خاصی که دارند، به خاطر گلها از باغبان گلایه میکنند.
من نمییارم از جفای رقیب
درد با یار مهربان گفتن
هوش مصنوعی: من نمیتوانم درد و رنجی که از رفتار ناپسند رقیب به من رسیده را با دوست مهربانم در میان بگذارم.
وان که با یار هودجش نظر است
نتواند به ساربان گفتن
هوش مصنوعی: کسی که در کنار دوست خود است و به او نگاه میکند، نمیتواند به هدایتکننده الاغ بگوید چه کار کند.
سخن سر به مهر دوست به دوست
حیف باشد به ترجمان گفتن
هوش مصنوعی: صحبتهای خصوصی و دلنشین دوستانه باید بین خودشان بماند و نباید به دیگران گفته شود.
این حکایت که میکند سعدی
بس بخواهند در جهان گفتن
هوش مصنوعی: سعدی داستانی را بیان میکند که میگوید بسیاری از مردم در دنیا تمایل دارند حرفهای خود را بیان کنند.
خوانش ها
غزل ۴۶۱ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۴۶۱ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۶۱ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۶۱ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۶۱ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۶۱ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۶۱ به خوانش سهیل قاسمی
حاشیه ها
1402/06/10 23:09
غبار ..
سخن سر به مهر دوست به دوست
حیف باشد به ترجمان گفتن
1403/10/07 22:01
جلال ارغوانی
فقط از زبان سعدی خواه
سخن از یار مهربان گفتن