غزل شمارهٔ ۴۶۰
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۴۶۰ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۴۶۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۶۰ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۶۰ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۶۰ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۶۰ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۶۰ به خوانش سهیل قاسمی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
درود فراوان
تصور میکنم در بیت ششم به جای "وصلم" باید "وصلت" درست باشد
که وصلم دل نمیخواهد =» که دلم وصل نمیخواهد
«وصلم» در زبان محاوره «وصل هم» تعبیر می شود، ولی قاعدتا برای این بیت وصلت درست تر باید باشد، همان طور که در برخی از نسخ نیز اینگونه آمده است.
برای نمونه : پیوند به وبگاه بیرونی
مراد خسرو از شیرین کناری بود و آغوشی
محبت کار فرهادست و کوه بیستون سفتن
مولوی:
ای دل تو که زیبایی شیرین شو از آن خسرو
ور خسرو شیرینی در عشق چو فرهاد آ
فتبارک الله احسن الخالقین....
لقب "شیرین سخن" فقط برازنده حضرت سعدی است! چه زیباست! چه زیباست! چهزیباست!
این شعر زیبا شاهکار حضرت سعدی هست، فقط خواستند قدرت به رخ بکشند. نازنین زبانی در عین محتوای سنگین و سرشار.
شعر سعدی نفس چاق کن است و خدا رو شکر به هیچ وجه مثل دنیای هپروتی مولوی نیست که ارث پدرش رو از زمین و زمان طلبکار است.
سعدی و مولانا دو نفر نبودن دوست عزیز که یکی مخالف دیگری باشه.
سخرانیهای دکتر قمشه ای رو گوش کنیم تا به جهان بینی اشعار این بزرگان بیشتر پی ببریم.
بابک گرامی
درود بر شما، سخن از زبان ما می گویی
فرا تر از ارث پدری است.
نصیحت گفتن آسان است سرگردان عاشق را...
مرا تا پای میپوید طریق وصل میجوید
بهل تا عقل میگوید زهی سودای بیحاصل
عجایب نقشها بینی خلاف رومی و چینی
اگر با دوست بنشینی ز دنیا و آخرت غافل...
بسیار زیباست
با بابک جان و گمنام جان موافقم
سعدی استثناست و در نوع درخشش و تاثیر گذاری هم متفاوت از همگان است
...که وصلم دل نمیخواهد = که وصل دلم نمی خواهد
این جابهجایی ضمیر یکی از قواعد در دستور زبان فارسی است که در نظم و نثر فارسی به کار رفته و «جهش ضمیر» نام دارد.
مراد خسرو از شیرین کناری بود و آغوشی
محبت کار فرهاد است و کوه بیستون سفتن:))
سعدی، سعدی چه کردی با ما، شب روز، سرکار، درخانه، مسافرت، تو جمع و تنهایی همش جلوی چشمم هستی، دقیقاهمیطور که ملک الشعرا بهار گفته:
روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم
شب نباشد که ثنای تو مکرر نکنم
🌹🌹روحت شاد استاد سخن بشر🌹🌹
بیت اول : خلاف دوستی کردی (به جای کردن)
سلام بر بدهکاران به جناب مولانا
... چه داند قیمت نقل ونبات
مردمی که با مفاخر خودشون که دنیا به اونها غبطه میخوره این رفتار قهر آمیز رو دارند مستحق هر مصیبتی هستن باید هم خیابانهاشون مثلا به نام جورج فلوید پورن استار آمریکایی نامگذاری بشه خلایق هرچه لایق یک نمونه از طلب ایشون را میشه بیارید ببینیم چیه اگه نمیتونید کلام بزرگی رو بفهمی عزیزم عیب از ادراک توست نه از اون بزرگوار یا فکر کردین با نوشتن حاشیه توی یک سایت آدم مهمی خواهید شد که هرچی خواستید بدون تعقل مینویسید ویکی مثل خودتون هم تایید میکنه شما از جنس همون متعصبین هستید که حافظ ومثنوی را با انبر برمیداشتن که خدایی نکرده دستشون نجس نشه .آدم حرفی که میزنه باید پاش وایسته کو یک مثال بیار از طلب ارث پدری تا من حرفم رو پس بگیرم .
هزارم درد میباشد که میگویم نهان دارم // ولیکن با که میگویی که نتواند پذیرفتن.
شاد باشید
درود بر جناب رضا از کرمان
اندیشه زنگ برداشت..آیینه هم ریا کرد
وز جَهل این جهان را پروا دگر نباشد
سودای سرفرازی افسانه مانده مارا
زین فوجِ سرشکسته یک مفتخر نباشد
از نیش جهل خوشتر گویا مباد نوشی
در جمعِ خوش خیالان دردا ثمر نباشد
ای بی خبر ز تاریخ..ای همنشین نسیان
پیشینه و تبارت آیا خبر نباشد؟
دیوان شعر ما را بار و بری نگیرد
حافظ اگر شکوفا بر شاخِ ترنباشد
هم باده ام حرام و هم ساقی ام حرامی
در خیمه ام شراب خیام اگر نباشد
نیش است نوش مارا..تلخی نمایدم قند
نوشین بیان چو سعدی همراه گر نباشد
معروفِ عشق مجنون...مشهورِ گنج قارون
چون عشق مولوی جان گنج و گهر نباشد
اسرار جاودانی گفتند و بس نوشتند
هرکو که جان بیاراست آسیمه سر نباشد
در بزم باده نوشان...جامی تهی ست ما را
کز جامِ شعرِ ما هم ..یک کام تَر نباشد
#رضا_مازینی 🍁
رضا جان درود بر شما
طبع روان واحساس لطیف ،نعمتی است که خداوند به هر کس عنایت نمیکند در شعر زیبای شما، قدر دانی وارادت به بزرگان ادب این مرز وبوم به خوبی مشهود است نفست همیشه گرم باشه دوست عزیزم قدر دان این نعمت خدادادی باش شاد وپاینده باشی
به غیر از سعدی دانا که دارد دست بردلها
که میداند چنین گوید؟ که بتواند چنین گفتن؟