غزل شمارهٔ ۴۵۵
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۴۵۵ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۴۵۵ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۵۵ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۵۵ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۵۵ به خوانش محمدرضا جراح زاده
غزل شمارهٔ ۴۵۵ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۵۵ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۵۵ به خوانش سهیل قاسمی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
سلام.
استاد محمدرضا شجریان و استاد فرهنگ شریف , این غزل زیبا را در اثری به نام پیوند مهر در اوج زیبایی اجرا کرده اند.
پیشنهاد می کنم حتما بشنوید...
بادرود.
این شعر سعدی جواب و نصیحتی است به عشق های امروزی وقتی که حضرت می فرمایند:
من ترک مهر اینان در خود نمیشناسم
بگذار تا بیاید بر من جفای آنان
این غزل زیبا اشاره می کنه به عاشق شدن سعدی بر دختر تاجر شکر فروش مصرذی که به علت عدم هماهنگی وضعیت مالی دختر تاجر به کس دیگه ای سپرده میشود
درضمن مصرع دوم بیت یکی مانده به اخر درستش اینه
این استین بر سر وان استین فشانان
که اشاره می کنه در حال که خانواده تاجر به جشن پایکوبی مشغولند سعدی بر سرش میزنه
با توجه به غمی که سعدی داشته
این دست شوق بر سر وان استین فشانان
باید غلط باشه
دلم به حال سعدی شیراز سخت میسوزد
که تاجر شکر مصر، قدر وی نشناخت!
قابل توجه محمد عزیز
آستین بر سر داشتن به معنای بر سر زدن نیست. اینکه در مصراع دوم از بیت دهم "دست شوق بر سر" دیده می شود به کلمه "مگس" در مصراع اول اشاره دارد. اگر دقت کرده باشید مگس وقتی به چیز شیرین می رسد دائما دست بر سر می کشد.
درود احسنت به این نکته دانی
واقعا که شنیدن این غزل با صدای استاد شجریان و تار فرهنگ شریف در آلبوم " پیوند مهر " دیوانه کننده س...
خدایا شکرت که سعدی را آفریدی، شجریان را آفریدی000
امثال این بزرگان با آثارشان باعث آرامش انسا ن میشوند0
شکرفروش مصری حال مگس چه داند
این دست شوق بر سر وان آستین فشانان
آستین فشاندن=معادل امروزی آن دست رو حرکت دادن و برو بابا گفتن
از این سو مگس از سر شور و شوق بر سر میزند و از آن سو شکر فروش با دست افشانی او را دور میکند و به او میفهماند که از او بیزار است.
و در بیت بعد:
شاید که آستینت بر سر زنند سعدی
تا چون مگس نگردی گرد شکردهانان
سعدی گرد شکر دهانان که میگردی چه بسا از تو بیزاری جویند
درک صنایع ادبی واقعا سخته، این شعر پر از صنایع ادبیه و چون در قدیم شکر فروشها اکثرا یا مصری بودن یا از مصر شکر وارد میکردن،شوق خودش رو به شوق مگس برای شکر و معشوق شیرین دهانش را به شکر فروش مصری تشبیه کرده، واقعا تعجب میکنم از حرف برخی دوستان
با سلام
استاد عزیزم شجریان دریچه ای بر من گشود که کسی نمیتوانست حافظ و سعدی و عطار و عراقی ... رو با آوازهای استاد شناختم
عاشق سعدی شدم با آوازهای استاد حقا که خداوندگار غزلهای عاشقانست سعدی
و خداوندگار آواز ،خسرو آواز ایران شجریان
واقعا👌🌹
دلدادگی مگس به شیرینی و تمثیل شکر فروش مصری در حقیقت همان جمال یوسف مصر است و استعاره از انسان کامل میباشد که شیخ اجل دلدادگی خودش رو نسبت به انسان کامل وقت خودش به این شکل عنوان میکنه و شکر فروش مصری در حقیقت انسان کامل هست و سعدی حال خودش رو حالت مگسی میدونه که نمیتونه از اون دور بشه
سلام دوستان گنجوری
کسی میدونه مفهوم این بیت چی میشه؟(اگه ممکنه واضح و شامل توضیح بدید)
"دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوش رو
تا دامنت نگیرد دست خدای خوانان"
اینقدر مغرور نباش و بی مهری نکن تا از سر ناچاری برای شکایت تو دست به دامن خدا نشویم
ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
چه دستها که ز دست تو بر خداوند است
فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست
بیا و بر دل من بین که کوه الوند است
سلام علیکم
در نسخه ای که بنده در اختیار دارم، که به تصحیح مرحوم محمد علی فروغی است، بیت اول بدینگونه است:
خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان
کاین شب دراز باشد در چشم پاسبانان
نسخه قدیمی بنده نوشته
من ترک مهر اینان بر خود نمی پسندم
در برنامه گلهای رنگارنگ شماره522 هم به همین شکل خوانده می شود.
این دو بیت :"شکر فروش مصری حال مگس چه داند،
این دست شوق بر سر وان آستین فشانان
شاید که آستینت بر سر زنند سعدی
تا چون مگس نگردی گرد شکر دهانان"
نهایت درد فراق و همچنین نهایت تواضع عاشق را در مقابل معشوق بیان میکند. همان طور که شکر فروش، حال مگسی را که از شدت اشتیاق به خاطر رسیدن به شهد شیرین چون شکر، دست بر سر میزند، درک نمیکند و با سر آستینش او را از شکر دور میکند، معشوق هم اشتیاق عاشق را درک نمیکند و او را از خود دور میاکند. شایسته است و سزاوار است که سعدی، معشوق تو را ار خود دور کند، چرا که در مقابل معشوق، همانند مگس در مقابل شکر هستی! (تواضع)
بنظر من در 2 بیت آخر این غزل زیبا اشاره ای هم باید به سماجت مگس بکنیم، زیرا مگس با دیدن شیرینی ، با شوق به سمت آن می رود و ممکن است بارها مورد اذیت هم قرار بگیرد اما باز در کار خود سماجت میکند.
شیخ اجل در بیت آخر متذکر میشود که «شاید که آستینت بر سر زنند سعدی» یعنی ممکن است در راه رسیدن به کمال بارها اذیت شوی و سختی ببینی، اما باید مانند مگس سماجت از خود نشان دهی.
آواز جناب ادیب خوانساری به همراه مرتضی محجوبی شاهکار بزرگموسیقی ما در آواز دشتی بر روی این شعر سعدی است
سلام بر دوست داران ادبیات پارسی
واژه "شاید" در بیت آخر به احتمال زیاد به معنای "شایسته است" میباشد و نه به آن معنای رایجش
شکرفروش مصری حال مگس چه داند
این دست شوق بر سر وان آستین فشانان
عزیزان بنظرم در خصوص این بیت میتوان گفت:
فرد شکر فروش از درک شدت علاقه و اشتیاق مگس به شکر(اشاره دارد به میل و اشتیاق وافر عاشق برای وصال معشوق) آگاه نیست،و او صرفاً در پی حفظ مال خود از دست دیگران است از اینروست که حال مگس(عاشق)را درک نمیکند و پیوسته با سرآستین خود مانع نزدیکی اش به شکر(معشوق) میشود.
شاید که آستینت بر سر زنند سعدی
تا چون مگس نگردی گرد شکردهانان
من ترک مهر اینان در خود نمی شناسم بگذار تا بیاید بر من جفای آنان
منظور سعدی عشق بین زن و مرد نبوده ، منظورش پذیرش بی قید و شرط و خاموش بودن حتی وقتی جفا میبینی از مردم تو حالت پذیرش و سکون که به آرامش و تعادل و هماهنگی با جهان هستی میشیم پس این پیوند مهر که تیغ شمشیر (استعاره از تیزی و برندگی داره) هم نمیتونه پیوند اونای که عقل رو در کنار عشق با تعادل و هماهنگی پیش میبرند جدا کنه ، سعدی عزیز از بس که شیرین و خوش سخن هست ما به جنس مخالف اشاره میکنیم البته که بعد از تعادل قطعا همسر ، یار و معشوق خود به خود پیش میاد
در پاسخ به آقای سجاد عزیز
به نظر بنده سراپا تقصیر بیت "دامن ز پای برگیر ..." اشاره دارد به این مطلب که در راه رسیدن به معشوق که همان خداوند است دامن از تعلقات دنیا برگیر، چرا که اگر مشغول دنیا و متعلقات آن شدی خواه ناخواه حق کسی را تضییع خواهی کرد و آنگاه مظوم از ظلم تو به خدا پناه خواهد برد و آه او دامنت را خواهد گرفت و مطرود درگاه الهی خواهی شد. درود
به عقیده من عبارت خدای خوانان ترکیب تحقیر امیزیست برای کسانی که ادعای مذهبی بودن دارند و دامن زپای برگرفتن هم به معنی جدا کردن حساب از دیگرانه و منظور سعدی در بیت دامن زپای برگیر.... اینه که ای خوبروی خوشرو حساب کار خودتو جداکن تا شر افراد کوته فکر مذهبی دامنت رو نگیره، مسلمه که سعدی خیلی هوشمندانه خدای خوانان رو نقطه مقابل خوبرویان خوشرو گذاشته، با هماوایی زیبایی از حرف خ
کلام بزرگانی چون حافظ، سعدی، عطار، عراقی و ... با عبور از حنجره خسروی آواز ایران ترکیبی از عرفان و فرهنگ را برای پارسی زبانان به ارمغان آورده است.
درود بر تمامی آمیختگان عرفان و فرهنگ
نمیدانم این ت آستینت چه نقشی دارد اگر قرار است شکر فروش آستین تکانی بکند آیا این ت منظور آستین سعدی است؟یا نه این ت به معنی با آستین ترا بر سر میزنند معنی میدهد؟
در بیت چهارم: "دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوش رو" احساس می کنم باید "دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوشخو" باشد چون "خوبرو" و "خوشرو" یک مفهوم دارند و بعید است شیخ اجل چنین ترکیب مشابهی را در کنار هم بیآورند. اگر "خوش رو" درست باشد، پس خوشرو به معنای خوش چهره نیست بلکه خوش رونده و خوش خرامان است.
دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوش رو
تا دامنت نگیرد دست خدای خوانان
معنی: ای زیبا روی خرامان (خوش رونده)، هنگام خرامیدن دامنت را کمی (با دست) بالا نگهدار. اگر نه، همین که از کنار خداپرستان رد میشوی، در حالیکه به ظاهر به خدا سجده کرده اند از شدت زیبایی تو، با دست دامن تو را خواهند گرفت.
در این بیت در مصرع دوم از دست و دامن استفاده شده که این دو کلمه در کنار هم بمعنی التماس کردن است، که به این مصرع دو معنی موازی میبخشد. یکی معنی ظاهری و دیگری معنی استعاری ملتمس شدن. کلمه دامن در مصرع اول تکرار شده، این بار صرفاً با یک معنی ظاهری. همینطور دو مصرع با دو کلمه دست و پا به هم پیوند خورده اند.
سلام
معنی بیت دوم چیست؟
منظور از بیت دامن زپای برگیر ای خوب روی خوش رو /تا دامنت نگیرد دست خدای خوانان این است که ای زیبا روی خوش خرام بنشین (دامن ز پای گرفتن کنایه از درآوردن لباس بیرون رفتن است) و در انظار مخرام(منظور ازخوش رو خوش رونده است نه خوش چهره) تا آه کسانی که با دیدن تو دل از کف میدهند و شکایت تو را نزد خدا میبرند دامنت را نگیرد
درود خدمت دوستان .لازم دونستم معانی چند بیت از غزل را بنویسم تا قضیه روشن شود.
بیت 2_ اگر در اندوه عشق یارم ،بگریم و زاری کنم ، عقل من را به سخره می گیرد و می فرماید کار های مشکل (عشق و عاشقی) باید به کاردان و افراد باهوش سپرد.(تقابل عشق و عقل که من زیاد به این قضیه معتقد نیستم)
بیت 10_ شکر فروش مصری استعاره از معشوق شیرین سخن ، مگس استعاره از عاشق و اینکه در دنیای واقعی پشه و مگس مجذوب شکر می شوند که همان شیفتگی و دلدادگی عاشق است . استین فشاندن کنایه از دوری و رد کردن و بی اعتنایی کردن
معنی:شکر فروش مصری از حال و هوای مگس چیزی نمی داند
مگس شوق و اشتیاق دیدار با یارش را دارد و ان (شکر فروش) بی اعتنا است و از عاشق خود دوری می کند.
بیت11_ شاید به معنای شایسته است
آستین مجاز از دست است.
شکر دهانان استعاره از خوبرویان شیرین
معنی: ای سعدی که همچون مگسی شیفته معشوقان شکر دهنی شایسته است که آستین بر سرت زنند(با تکان دادن دست ،تو را از شکر دور کنند (معشوق)).
موفق باشید!
جناب مجید 28
ت بر می گردد به واژه ( سر ) که همان سر مگس تلقی می شود
دوستانی که می گویند واژه ی (شاید) به معنی شایسته و سزاوار ،نیست به بیراهه رفتید ، به زبان سعدی نزدیک نیست این سخنتان سعدی همیشه در برابر معشوق و خواسته هایش تواضع و رضا داشته نه اینکه چو مگسی باشد که از عشق و عاشقی غرضی داشته باشید (سماجت در رسیدن به شکر و معشوق) هر چه معشوق حکم دهد برای سعدی رواست و حکم او دوری بود که ان را پذیرفت!
درود بر عاشقان ادبیات غنی و زیبای فارسی
همیشه شنیدن غزل ها با
صدای استاد شجریان درک بهتری از آن غزل به من می دهد .
درود بر روان پاک استاد سخن و استاد آواز ایران
گر درون سوختهای با تو برآرد نفسی
چه تفاوت کند اندر شکرستان مگسی
همانطور که در این شعر میبینید مثل بلبل به گل و پروانه به شمع، مگس هم که شیفته شکر هست و مهد شکر هم مصر بوده و ربطی به عاشقی سعدی نداره بلکه یک قیاس هستش
مشتاق گل بسازد با خوی باغبانان...!
باسلام و عرض ادب
من بیت
«دامن زپای برگیر ای خوبروی خوش رو
تا دامنت نگیرد دست خدای خوانان»
را اینطور می فهمم که:
شاعر دامن معشوق را طوری تصویر کرده که از بلندی انگار به زمین رسیده است و می گوید دامنت را بالا بگیر که به زمین نگیرد و دست خدای خوانان (گدایان) به آن نرسد تا موجب مزاحمت تو نگردد.برخی گدایان آویزان و دست به دامان رهگذران می شوند
خدایا شکرت که همچو سعدی ها وحافظان ومولانا وعطار نظامی ها فردوسی بزرگ نیما وسایه پروین وارسته فروغی وبهبهانی هارا آفریدی وهزران بار سپاس بیکران که چون شجریان ها ومشکاتیان را آفریدی حسن کسایی حنانه 🙏 هنرمندان موزیسین های بخاک آرمیده شاد که این هنر وشاعران راشناساندند سلامتی کیهان کلهر وعلی زادها درخشانی ها وسلامتی همایون جان شجریان ها که نام ویاد امثال سعدی را جاودان میکنند درود برهمه گنجوری های 💞❤️ حق نگهدار✋✋
با سلام نظر بنده در در مورد بیت «دامن ز پای برگیر» این هست که منظور شیخ اجل سعدی میتونه این باشه که ای خوش چهره ی خرامان فاصله ت را با مردم عادی حفظ کن و مواظب ایمان مردم باش، مبادا کسانی که بدنبال خدا میگردند تورو با خدا اشتباه بگیرند
علی باقری٢٣:٤٩ - ١٣٩٩/٠٥/٠٥خدا خوانان قال:
دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی " خدا خوانان قال" می نویسد : ( ( یعنی آنان که به زبان و قول خدا را می خوانند. بی آنکه حضور قلبی در دعای آنان باشد. قال در فارسی معنی اسمی دارد ولی در اصل عربی از قالَ ( = گفت ) مفرد مذکر غایب فعل ماضی از قول گرفته شده است در مقابل آن" حال" رواج دارد که با ضمیر و دل سروکار دارد و نه با زبان و قول . ) )
( ( ای خداوندان مال! الاعتبار الاعتبار!
ای خداخوانان قال! الاعتذار الاعتذار! ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 322. )
گهواره است تا گور ملک کلام سعدی
خوانند شعرخوبش ،پیران وهم جوانان