گنجور

غزل شمارهٔ ۴۴۸

خوشا و خُرّما وقت حبیبان
به بوی صبح و بانگ عندلیبان
خوش آن ساعت نشیند دوست با دوست
که ساکن گردد آشوب رقیبان
دو تن در جامه‌ای چون پسته در پوست
برآورده دو سر از یک گریبان
سزای دشمنان این بس که بینند
حبیبان روی در روی حبیبان
نصیب از عمر دنیا نقد وقت است
مباش ای هوشمند از بی نصیبان
چو دانی کز تو چوپانی نیاید
رها کن گوسفندان را به ذئبان
من این رندان و مستان دوست دارم
خلاف پارسایان و خطیبان
بهل تا در حق من هر چه خواهند
بگویند آشنایان و غریبان
لب شیرین لبان را خصلتی هست
که غارت می‌کند هوش لبیبان
نشستم با جوانمردان اوباش
بشستم هر چه خواندم بر ادیبان
که می‌داند دوای درد سعدی
که رنجورند از این علت طبیبان

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوشا و خُرّما وقت حبیبان
به بوی صبح و بانگ عندلیبان
هوش مصنوعی: چه خوب و خوش است وقتی که یاران و عزیزان در کنار هم هستند، وقتی که صبح با عطر دل‌انگیز و صدای خوش آوای بلبلان همراه می‌شود.
خوش آن ساعت نشیند دوست با دوست
که ساکن گردد آشوب رقیبان
هوش مصنوعی: ساعت خوشی است که دوست در کنار دوستش باشد، زیرا در آن زمان، بی‌قراری و قیل‌وقال رقبای دیگر آرام می‌شود.
دو تن در جامه‌ای چون پسته در پوست
برآورده دو سر از یک گریبان
هوش مصنوعی: دو نفر هستند که به طور نزدیک با هم مرتبط‌اند، مانند دو دانه پسته که در یک پوسته قرار دارند و از یک نقطه مشترک بیرون آمده‌اند.
سزای دشمنان این بس که بینند
حبیبان روی در روی حبیبان
هوش مصنوعی: عاقبت دشمنان این است که ببینند دوستان در برابر هم قرار دارند و با هم هستند.
نصیب از عمر دنیا نقد وقت است
مباش ای هوشمند از بی نصیبان
هوش مصنوعی: بهره‌گیری از عمر کوتاه دنیا تنها در لحظه حال است. پس ای فرد باهوش، از افرادی که از این لحظه بی‌بهره‌اند، دوری کن.
چو دانی کز تو چوپانی نیاید
رها کن گوسفندان را به ذئبان
هوش مصنوعی: اگر می‌دانی که از تو فایده‌ای نخواهد آمد، بهتر است که گوسفندانت را به دست گرگ‌ها بسپاری.
من این رندان و مستان دوست دارم
خلاف پارسایان و خطیبان
هوش مصنوعی: من این آدم‌های خوش‌گذران و بی‌خیال را دوست دارم، در حالی که دیگران که تظاهر به دینداری و سخنرانی می‌کنند را نمی‌پسندم.
بهل تا در حق من هر چه خواهند
بگویند آشنایان و غریبان
هوش مصنوعی: بگذار تا هر چه که می‌خواهند درباره من بگویند، چه آشناها و چه غریبه‌ها.
لب شیرین لبان را خصلتی هست
که غارت می‌کند هوش لبیبان
هوش مصنوعی: لب‌های شیرین و دلپذیر ویژگی‌ای دارند که می‌تواند عقل و هوش دیگران را به سادگی تحت تأثیر قرار دهد و از آن‌ها برباید.
نشستم با جوانمردان اوباش
بشستم هر چه خواندم بر ادیبان
هوش مصنوعی: نشستم در کنار مردان بزرگ و با خرد، و هر چه آموخته بودم را فراموش کردم و خود را به جمع افراد بی‌ادب و بی‌فرهنگ سپردم.
که می‌داند دوای درد سعدی
که رنجورند از این علت طبیبان
هوش مصنوعی: کسی که به واقعیات زندگی آگاه است، می‌داند چه چیزی می‌تواند به دلیلی که باعث رنج و ناراحتی مردم شده، کمک کند. درمان درد آن‌ها تنها در دست پزشکان نیست، بلکه نیاز به درک عمیق‌تری از وضعیت وجود دارد.

خوانش ها

غزل ۴۴۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۴۴۸ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۴۸ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۴۴۸ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۴۴۸ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۴۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۴۸ به خوانش سهیل قاسمی

حاشیه ها

1395/10/28 06:12
محب

مصرع اول از نظر وزنی با مشکل روبه روست
مثلا اگر اینگونه بود مشکل بر طرف می شد
خوشا خرما و وقتی با حبیبان

1395/12/05 08:03
بی قرار

خوشا و خرّما به ضم خاء و تشدید و فتح راء

1395/12/05 08:03
بی قرار

خوشا و به ضم واو

1396/03/28 11:05
۷

شبی خواهم که پنهانت بگویم
نهان از آشنایان ور غریبان
چنان در خود کشم چوگان زلفت
کز او غافل بود گوی گرببان
ولیکن هر گناهی را جزایی ست
گناه عشق را جور رقیبان

1396/03/10 13:06
فرخ مردان

این استاد سعدی معلومه خودش خیلی گرگ بوده ها !

1399/07/02 19:10
سعدی جان

لبیبان به معنای خردمندان است
ذئبان به معنای دوگرگ است
بسیاااار زیباست این شعر

1403/10/09 02:01
جلال ارغوانی

ز شعرت سعدیا شاهد در آواز

درید از شعر تو زاهد گریبان