گنجور

غزل شمارهٔ ۴۳۶

عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم
دوست در خانه و ما گِرد جهان گردیدیم
خود سراپرده قدرش ز مکان بیرون بود
آن که ما در طلبش جمله مکان گردیدیم
همچو بلبل همه شب نعره زنان تا خورشید
روی بنمود، چو خفاش نهان گردیدیم
گفته بودیم به خوبان که نباید نگریست
دل ببردند و ضرورت نِگران گردیدیم
صفتِ یوسفِ نادیده بیان می‌کردند
با میان آمد و بی نام و نشان گردیدیم
رفته بودیم به خلوت که دگر مِی نخوریم
ساقیا باده بِده کز سَرِ آن گردیدیم
تا همه شهر بیایند و ببینند که ما
پیر بودیم و دگرباره جوان گردیدیم
سعدیا لشکر خوبان به شکار دل ما
گو میایید که ما صیدِ فلان گردیدیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم
دوست در خانه و ما گِرد جهان گردیدیم
هوش مصنوعی: مدت‌های زیادی را برای یافتن هدف خود تلاش کرده‌ایم، اما در نهایت دوست ما در خانه‌اش بود و ما دور دنیا گشتیم.
خود سراپرده قدرش ز مکان بیرون بود
آن که ما در طلبش جمله مکان گردیدیم
هوش مصنوعی: آن کسی که صفاتش فراتر از هر مکان و زمانی است، خود به تنهایی دارای ارزش و عظمت است، اما ما در جستجوی او، همه جا را به دنبال او جستجو کردیم.
همچو بلبل همه شب نعره زنان تا خورشید
روی بنمود، چو خفاش نهان گردیدیم
هوش مصنوعی: مثل بلبل که تمام شب آواز می‌خواند، وقتی خورشید ظاهر شد، ما به مانند خفاش در سایه پنهان شدیم.
گفته بودیم به خوبان که نباید نگریست
دل ببردند و ضرورت نِگران گردیدیم
هوش مصنوعی: ما به زیبا رویان گفته بودیم که نباید به آن‌ها نگاه کنیم، اما آن‌ها دل‌های ما را بردند و حالا به اجبار نگران و مضطرب شده‌ایم.
صفتِ یوسفِ نادیده بیان می‌کردند
با میان آمد و بی نام و نشان گردیدیم
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که ویژگی‌های یوسف را به گونه‌ای توصیف می‌کردند که خودمان را در میانه شیوه بیان آن فراموش کردیم و شناسایی نشدیم. به عبارت دیگر، به قدری تحت تأثیر زیبایی و ویژگی‌های یوسف قرار گرفتیم که نام و نشانی از خودمان باقی نماند.
رفته بودیم به خلوت که دگر مِی نخوریم
ساقیا باده بِده کز سَرِ آن گردیدیم
هوش مصنوعی: ما به جایی آرام و دور از هیاهو رفته بودیم تا دیگر شراب نداشته باشیم، اما به ما بگو ساقی، دوباره از روی آن حال و هوا به ما باده بده.
تا همه شهر بیایند و ببینند که ما
پیر بودیم و دگرباره جوان گردیدیم
هوش مصنوعی: به همه شهر خبر بدهید که ما درگذشته پیر بودیم، اما اکنون دوباره جوان و سرزنده شده‌ایم.
سعدیا لشکر خوبان به شکار دل ما
گو میایید که ما صیدِ فلان گردیدیم
هوش مصنوعی: ای سعدی، لشکر زیبایان به دنبال دل ما آمده‌اند، زیرا ما طعمه فلان فرد شده‌ایم.

خوانش ها

غزل ۴۳۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۴۳۶ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۳۶ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۴۳۶ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۴۳۶ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۴۳۶ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۳۶ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1394/04/26 00:06
روفیا

سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد

1394/04/26 00:06
روفیا

؟؟؟!!!

1394/08/29 08:10
پویان

با سلام
پاسخ به سوال شما البته در حوزه تخصصی اهل فن هست، و نظر ایشان صائب است. اما بنده که صرفا علاقه مند به ادبیات هستم به نظرم می رسد که بله کاملاً محتمل هست که حضرت حافظ در هنگام سرودن غزل :
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد....
این غزل از شیخ اجل را مد نظر داشته، خصوصا که شواهد زیادی مبنی بر آشنایی خواجه با غزلیات شیخ وجود دارد.همچنین این اتفاقی نادر یا تازه در ادبیات نیست و در بسیار از موارد شعرا یک مفهوم را از شاعری دیگر وام می گرفتند و آن را به شیوه ی دیگری بیان می کردند.

1395/05/18 11:08
میلادی رومی

خانم روفیای عزیز بسیار تشکر که با نطراتتون حال امثال ما را خوب میکنید.!
خدایتان مزد دهد.1 :)

1398/01/08 11:04
مجید

سالها از پی مقصود به جان گردیدیم
یار در خانه و ماگرد جهان گردیدیم
هم سراپرده قدرش ز مکان بیرون بود
آن ما در طلبش کون و مکان گردیدیم

1399/09/18 17:12
سامان

روفیا...بسیار توجه جالبی کردید...حالها رفت...

1403/09/17 04:12
جلال ارغوانی

هست گفته سعدی وعجب درپی شهدند عالم

آب در کوزه وما تشنه لبان  گردیدیم

 

1403/09/20 12:12
محمدمتین عبدالهی

سپاس استاد شجریان که با صدای تو ،این غزل زیبا را شناختم .

برنامه‌ی دل‌انگیزان ،به همراهی استاد عبادی ، در سه‌گاه .

دوستت دارم