غزل شمارهٔ ۴۳۰
به تو مشغول و با تو همراهم
وز تو بخشایش تو میخواهم
همه بیگانگان چنین دانند
که منت آشنای درگاهم
ترسم ای میوه درخت بلند
که نیایی به دست کوتاهم
تا مرا از تو آگهی دادند
به وجودت گر از خود آگاهم
همه در خورد رای و قیمت خویش
از تو خواهند و من تو را خواهم
بلبل بوستان حسن توام
چون نیفتد سخن در افواهم
میکشندم که ترک عشق بگو
میزنندم که بیدق شاهم
ور به صد پارهام کنی زین رنگ
بنگردم که صبغة اللهم
سعدیا در قفای دوست مرو
چه کنم میبرد به اکراهم
میل از این جانب اختیاری نیست
کهربا را بگو که من کاهم
غزل شمارهٔ ۴۲۹: تو مپندار کز این در به ملامت برومغزل شمارهٔ ۴۳۱: امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به تو مشغول و با تو همراهم
وز تو بخشایش تو میخواهم
هوش مصنوعی: من مشغول تو هستم و در کنارت قرار دارم و از تو میخواهم که مرا ببخشی.
همه بیگانگان چنین دانند
که منت آشنای درگاهم
هوش مصنوعی: همهی غریبهها میدانند که من برای آشنا و نزدیکانم ارزشی ویژه قائل هستم.
ترسم ای میوه درخت بلند
که نیایی به دست کوتاهم
هوش مصنوعی: میترسم ای میوه از درخت بلند، که به دست من که کوتاه است نرسی.
تا مرا از تو آگهی دادند
به وجودت گر از خود آگاهم
هوش مصنوعی: وقتی که به من خبر از وجود تو دادند، حتی اگر خودم هم از وجودم آگاه باشم، باز هم متوجه تو شدم.
همه در خورد رای و قیمت خویش
از تو خواهند و من تو را خواهم
هوش مصنوعی: همه به دنبال ارزش و نظر خودشان هستند، اما من فقط تو را میخواهم.
بلبل بوستان حسن توام
چون نیفتد سخن در افواهم
هوش مصنوعی: من در باغ خوشبختی تو مانند بلبل هستم، اما چگونه میتوانم سخن بگویم وقتی که در دل من چیزی برای بیان نیست؟
میکشندم که ترک عشق بگو
میزنندم که بیدق شاهم
هوش مصنوعی: مرا به خاطر عشق میکشند و برای ترک آن به من آسیب میزنند.
ور به صد پارهام کنی زین رنگ
بنگردم که صبغة اللهم
هوش مصنوعی: اگر مرا به صد تکه هم تقسیم کنی، باز هم به این رنگ نگاه میکنم که رنگ الهی است.
سعدیا در قفای دوست مرو
چه کنم میبرد به اکراهم
هوش مصنوعی: سعدی، دنبالهرو دوستت نباش؛ چرا که در این مسیر، ممکن است به خواستهای ناخواسته گرفتار شوی.
میل از این جانب اختیاری نیست
کهربا را بگو که من کاهم
هوش مصنوعی: من نمیتوانم ارادهام را در این زمینه به کار ببرم، اما میتوانم به کهربا بگویم که من در کارش هستم.
خوانش ها
غزل ۴۳۰ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۴۳۰ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۳۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۳۰ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۳۰ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۳۰ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۳۰ به خوانش سهیل قاسمی
حاشیه ها
1392/02/13 07:05
امین کیخا
شعر دارنده توعی بی خویشتنی است و نا خوداگاهی در مهر ورزیدن
1392/02/13 11:05
امین کیخا
نوعی
1395/10/25 11:12
علی عباسی
سعدیا در قفای دوست مرو_چه کنم؟میبرد به اکراهم
میل ازین جانب اختیاری نیست کهربا را بگو که من کاهم
بسیار زیباست؛درجای دیگرباچنین تصویری میگوید:
چند گویی که مهرازو بردار_خویشتن را به صبر ده تسکین
کهربا را بگوی تا نبرد_چه کند کاه پاره ی مسکین
.
مولانا هم چ زیبا میگوید:خاک پای تو را به دست آرم_تا از او کیمیا بیاموزم
آفتاب تو را شوم ذره_معنی والضحی بیاموزم
کهربای تو را شوم کاهی_جذبه کهربا بیاموزم
1396/09/18 20:12
سلام
احتمالا "بنگرندم" به جای "بنگردم" باشه،چون وزن به هم ریخته
1402/06/01 11:09
غبار ..
سعدی چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو
ای بیبصر من میروم(؟) او میکشد قلاب را..
1403/09/17 03:12
جلال ارغوانی
سعدی از سخن بود کوهی
پیش باد توولی کاهم