غزل شمارهٔ ۴۲۰
ما همه چشمیم و تو نور ای صنم
چشم بد از روی تو دور ای صنم
روی مپوشان که بهشتی بود
هر که ببیند چو تو حور ای صنم
حور خطا گفتم اگر خواندمت
ترک ادب رفت و قصور ای صنم
تا به کرم خرده نگیری که من
غایبم از ذوق حضور ای صنم
روی تو بر پشت زمین خلق را
موجب فتنهست و فتور ای صنم
این همه دلبندی و خوبی تو را
موضع ناز است و غرور ای صنم
سروبنی خاسته چون قامتت
تا ننشینیم صبور ای صنم
این همه طوفان به سرم میرود
از جگری همچو تنور ای صنم
سعدی از این چشمه حیوان که خورد
سیر نگردد به مرور ای صنم
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما همه چشمیم و تو نور ای صنم
چشم بد از روی تو دور ای صنم
هوش مصنوعی: ما همه مانند چشم هستیم و تو نور ما هستی، پس ای معشوق، نگاه بد از روی تو دور باشد.
روی مپوشان که بهشتی بود
هر که ببیند چو تو حور ای صنم
هوش مصنوعی: چهرهات را پنهان مکن، چون هر کس تو را ببیند بهشتی میشود، ای معشوق زیبا.
حور خطا گفتم اگر خواندمت
ترک ادب رفت و قصور ای صنم
هوش مصنوعی: در صورتی که از تو تعریف کردهام، ممکن است در بیان خود اشتباه کرده باشم. این کار باعث شده که ادب را زیر پا بگذارم و کمکاری کنم، ای معشوق من.
تا به کرم خرده نگیری که من
غایبم از ذوق حضور ای صنم
هوش مصنوعی: نکنه از اینکه من در کنار تو نیستم شکایت کنی، ای محبوب، چون دلیل غیبت من، شوق و ذوقی است که فقط در حضور تو احساس میشود.
روی تو بر پشت زمین خلق را
موجب فتنهست و فتور ای صنم
هوش مصنوعی: وجود تو بر روی زمین باعث آشفتگی و تزلزل خلق شدهای، ای دلبند.
این همه دلبندی و خوبی تو را
موضع ناز است و غرور ای صنم
هوش مصنوعی: این همه محبت و زیبایی که تو داری، نشانهای از ناز و بزرگواریات است، ای معشوق.
سروبنی خاسته چون قامتت
تا ننشینیم صبور ای صنم
هوش مصنوعی: تو مانند گلابی خوشبو هستی و تا زمانی که نشینی و آرام نگیری، ما نخواهیم توانست به حس دلنشینی که به دلمان میزنی، دست یابیم.
این همه طوفان به سرم میرود
از جگری همچو تنور ای صنم
هوش مصنوعی: من در دل خود طوفانی به راه انداختهام، همچون تنی که درونش آتش زبانه میکشد. ای معشوق، این حال و روز من است.
سعدی از این چشمه حیوان که خورد
سیر نگردد به مرور ای صنم
هوش مصنوعی: سعدی میگوید که کسی که از این چشمهی زنده کنندهی عشق و حیات بنوشد، هرگز از آن سیر نخواهد شد. ای معشوق، عشق تو آنقدر عمیق و خالص است که هیچگاه نمیتوان از آن دل کند.
خوانش ها
غزل ۴۲۰ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۴۲۰ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۲۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۲۰ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۲۰ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۲۰ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۴۲۰ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1393/02/17 08:05
علیرضا پیشگو
قسمتی ازین شعر در تصنیفی از شهرام ناظری اجرا شده.
1395/06/10 14:09
استادافتخاری بسیار عالی این غزل واجراکردن
1401/09/03 19:12
یوسف شیردلپور
ازدوستان عاشقان موسیقی اصیل ایران میخواهم این غزل را گوش کنند اجرای خصوصی استاد محمد موسوی وشجریان نقش ضمیر
بی نهایت این غزل زیباست زیبایی ومعنای آن صد چندان میشود اگر ان را بااجرای ماندگار خسرو خوبان استاد شجریان بشنوید 💕💕
1403/10/03 23:01
جلال ارغوانی
چون سخن سعدی خوش گو شدی
باعث عیشی وسرور ای صنم
1404/01/24 23:03
محمود صبورنیا
نوا
سروبنی خاسته چون قامتت
تا ننشینیم صبور ای صنم
قدت مانند سروبلند قامت قیام کرده تاما هم برای اقامه نماز پشت سرت قیام کنیم وننشینیم