غزل شمارهٔ ۴۰۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۴۰۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۴۰۷ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۰۷ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۰۷ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۰۷ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۰۷ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۴۰۷ به خوانش نازنین بازیان
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
پیشنهاد میکنم این شعر رو با صدای همایون شجریان توو آلبومنا شکیبا به آهنگسازی ارسلان کامکار گوش بدید.
جناب وفایی عزیز ، این آلبومِ بسیار بسیار زیبا به آهنگسازی استاد اردشیر کامکار است
یکی از بهترین کارهای دشتی که شنیدم از آلبوم بی نظیر شکیبا
دوستان صاحبنظر در مورد قرائت و مفهوم بیت هشتم:
«کشتی من که در میان آب گرفت و غرق شد
گر بود استخوان برد باد صبا به ساحلم»
چه نظری دارند؟
آیا با قرائت فایل صوتی موافقید یا آن را اشتباه میدانید؟ مفهوم بیت برای من گنگ است.
آقای حمیدرضا محمدی عزیز
بنده با خوانش موجود موافق هستم و بیت را اینگونه تفسیر میکنم:
... باشد که استخوانهای مرا باد صبا به ساحل برساند
با سلام و عرض ادب خدمت دوستداران عرصه ی ادب
لطفا معنی بیت زیر را بیان نمایید:
باد به دست آرزو در طلب هوای دل
گر نکند معاونت دور زمان مقبلم
با سپاس فراوان
باد به دست یعنی چیزی (مگر باد) در دست نداشتن
باد هواست یا مثل بادست یعنی هر چیز گذرا و رفتنی که سرمایه کسی به شمار نمیرود
باد به دست آرزو یعنی کسی که آرزوهایش برباد است/تهیدست و بیچیز
مقبل:در اینجا هم به معنی آینده است و هم خوش اقبال
معاونت:همکاری و یاری
آرزوهایم همه هیچ و برباد است در رسیدن به آنچه دلم میخواهد اگر یاری نکند گردش روزگار پیش رو (آینده) یا (خوش اقبال نباشم)
اگر چرخ روزگار به همین گونه که هست بچرخد بیچاره ام بیچاره
کشتی من که در میان، آب گرفت و غرق شد
[(گر بود استخوان)برد]، باد صبا به ساحلم
اگر استخوانی از من ماند باد صبا سوی ساحل(تو) می آورد.
ولی شاید نماند که چینی ها بدجور کفروبی میکنند با استخوان و بی استخوان،زنده و مرده
زنده بودم مرا تحویل نگرفتی تا هلاک شدم.حالا بگیر و از دست نوکیسه ها نجاتم بده مباد که به چین و ماچین ببرند.
درود جناب حمید رضا،
به گمان من بیت مورد نظر می تواند به طریقی خوانده شود که معنی زیر را تداعی نماید:
کشتی من که دیگر در میان آب دریا غرق شده است و من هیچ امیدی به نجات از این درد (عشق) ندارم. اگر هم استخوانی از بدن من برجای بماند، به لطف باد صبا به ساحل (دوست) خواهد رسید.
مصرع اول باید با حالتی ناامیدانه خوانده شود که جبر آدمی را در برابر "بخت حاصل شده" به تصویر بکشد.
سپاس،
@مهدی:
با تشکر از راهنمایی دوستان و خصوصا جناب مهدی عزیز، خوانش تصحیح شده جایگزین شد.
با سلام در بیت چهارم مصراع دوم فکر میکنم با همه "صبر" اگر به خود ره ندهی چه حاصلم صحیح باشد
چقدر این بیت قشنگه
کشتی من که در میان آب گرفت و غرق شد
گر بود استخوان برد باد صبا به ساحلم
سلام خدمت دوستان عزیز.
اگه ممکنه معنی این بیت رو بفرمائید.
پیشاپیش از لطفتون سپاسگزارم 🙏🏻
مثل تو را به خون من ور بکشی به باطلم
کس نکند مطالبت زان که غلام قاتلم
سلام
معنی تحت اللفظی این بیت (۷) مورد نظر سوفی ،بنظر بنده این میشه :
اگر به ناحق خون منو بریزی از مثل تو، هیچکس مطالبه دیه وخون بهای منو نمیکنه چرا ، چون من غلام تو هستم یا به گفته سعدی غلام قاتل خودم هستم
باسپاس شاد باشید
سپاسگزارم 🙏🏻 نظرتون خیلی مفید بود، کاملاً متوجه شدم.
سعدی واین سخنوری بر گل رویت ای پری
از اثرات روی تو دفتر عشق حاصلم