غزل شمارهٔ ۴۰۶
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۴۰۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۴۰۶ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۰۶ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۰۶ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۰۶ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۰۶ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۰۶ به خوانش سهیل قاسمی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
سلام من 15 روز دیگه کنکور دارم و چند بیت از این غزل شعف آور را هنگام مطالعه دیدم و گشتم و کاملش رو اینجا پیدا کردم.
واقعا از شما ممنونم برای کنکورم دعا کنید... :)
امیدوارم به هدفتان رسیده باشید.
فکر کنم "می رود و نمی رود ناقه به زیر محملم" صحیح باشد
همین رو نوشته
نکته ای که عرض می کنم شاید برای اولین بار مطرح می شود امّا قابل تأمّل است.
در بیت اوّل منطقی است که به جای "می روم" یا حتّی "می رود" لغت "می رمد" قرار گیرد چرا که سعدی در وصف گرانی بار فراق از عدم تحمّل شتر در زیر این بار سخن گفته است. ضمناّ دقت بفرمایید در نسخ خطی "می رود" و "می رمد" بسیار شبیه به هم نوشته می شود و احتمال خطای نسخه بردار را در هنگام نسخه برداری افزایش می دهد.
با اجرای زیبای جناب شهرام ناظری در آلبوم ب"ی قرار" ایشان.
تعجب می کنم که برای این شعر نسبت به بقیه اشعار سعدی حاشیه ای نوشته نشده، واقعا زیباست این غزل از استاد غزل سعدی علیه الرحمه.
بارکشیده جفا ، پرده دریده هوا
راه ز پیش و دل ز پس واقعهایست مشکلم
پرده دریده:بی آبرو=رسوا
هوا=هوس=عشق
اینهمه بار ستم کشیده ام و رسوا گشته ام با این همه راه در پیش است و دلم در پس گیر کرده و چشم به یار دارم در ماجرای سختی افتاده ام
معادل خودمونی=یه دل میگه برم،برم،یه دلم میگه نَرَم،نَرَم. طاقت نداره دلم،دلم، بی تو چه کنم
گر نظری کنی کند کشته صبر من ورق
ور نکنی چه بر دهد بیخ امید باطلم
اگر نگاهی به من بیندازی بردباری و صبری که کاشته و پرورد ه ام به برگ و ثمر میرسد و اگر نکنی ثمره درخت امید و آرزویم هیچ هیچ است.
حاصل عمر صرف شد در طلب وصال تو
با همه سعی اگر به خود ره ندهی چه حاصلم
با تو همه برگها مهیاست
بی تو همه هیچ حاصل من
بعد از تو هزار نوبت افسوس
بر دور حیات باطل من
این دو بیت اول بعد در یکی از کاهای استاد علی نقی وزیری با صدای الهه..دربرنامه گلهای رنگارنگ در مایه دشتی به بهترین شک ممکن تصنیف شده وخونده شده..درواقع آهنگ با این شعر شرو میشه:ای ساربان آهسته رو..بعد چند دقیقه ای ارکستر بی نظیر گلها هنرنمایی میکنه ودو بیت اول همین شعر اضاف میشه به آهنگ..بسیار زیبا وشنیدنی هست
در بیت اول
می رمد و نمی رود ناقه به زیر محملم درست است
بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
میروم و نمیرود ناقه به زیر محملم
صدیق تعریف به اشتباه "میروم" را "میرود" میخواند که خیلی بی معنی است.
معنی بیت که مصرع نخست آن معنی نمیخواهد:
دارم با جان کندن بار سنگین جدایی از دوستان را کشان کشان میبرم باری که شتر ماده با آن هیکل تنومندش از زیر آن قد راست نمیکند.
بار مرا اگر روی ناقه بگذارند بلند نمیشود.
موضوع غزل سختی و سنگینی بار جدایی و صبر همراه با آرزویی که برآورده شدنش سخت سخت مینماید ولی با این همه دل خوش دارم که:
در نومیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است
نظامی
.. معرفت قدیم را، بُعد، حجاب کی شود؟
گر چه به شخص غایبی، در نظری مقابلم ...
دقت نظر نادر در درست خواندن این بیت بسیار عالی است و معنی آن را آشکار می کند .
لطفا" علامت گذاری پیشنهادی نادر را در متن بیت اعمال نمایید . متشکرم .
بسیار زیبا...
با نهایت قدردانی از سایت بسیار عالی و ارزشمند گنجور و تشکر از مجید عزیز برای اصلاح بسیار درست و بجای کلمهٔ می رود در مصرعِ دوّمِ بیتِ اوّل به می رمد. صد البته٬ می رمد صحیح است و معنی را می رساند.
با نهایت قدردانی از سایت بسیار عالی و ارزشمند گنجور و تشکر از مجید عزیز برای اصلاح بسیار درست و بجای کلمهٔ" می رود "در مصرعِ دوّمِ بیتِ اوّل به "می رمد". صد البته٬ "می رمد "صحیح است و معنی را می رساند.
درود
نادر.. عزیز و هم نام، به بخش حاشیه ها خوش آمدید!
با عرض سلام و نهایت خضوع به پیشگاه اهل نظر. من تخصصی در رشته زبان و ادب فارسی ندارم، به عنوان یک علاقمند و خوشه چین دلبسته به این گنج بیکران و آسمانی، برداشت و فهمم این است که، «میروم» از هر جهت که به شعر نظر شود، درست تر و دقیق تر می نماید1- به ظرافت هنری و لطافت آرایه تضاد «میروم و نمیرود» التفات فرمایید. من در مقام رفتن هستم و علت نرفتن، من نیستم، مرکب و ناقه است که مانع رفتن است. چرا؟! از سرناسازگاری و نابفرمانی؟! خیر، شتر و مرکب هم رام است و اهل رمیدن نیست، چون در زیر محمل من است. پس علت چیست؟! سنگینی بار دل من( درد فراق دوستان) که طاقت حرکت ناقه در زیر محمل را از او ربوده و قدرت بر خاستن و حرکت و رفتن را باز ستانده است. دوستان ارجمند تصویر صحنه را این گونه ترسیم فرمایند که گوینده داخل محمل و بر پشت ناقه در مقام حرکت است، ولی مانعی پدیدار میشود و آن عظمت و سنگینی بار فراق دوستان است که هر دو را زمین گیر کرده است هم ناقه را و هم حامل بار فراق را. در این صورت عظمت و سنگینی آن «بار فراق» بهتر و بیشتر نمایان می شود. و آن آرایه ادبی هم در جای مناسب خود نسشته و دلربایی می کند و ذهن مخاطب را به پویش فکری وامیدارد که چطور «میروم» و «نمی رود» در کنار هم قرار گرفته اند. درود و بدرود
شتر به جهد و جفا برنمیتواند خاست
که بار عشق تحمل نمیکند محمل ( سعدی)
وفا جان عالی نوشتی
فقط ، علاقمند را بنویس علاقه مند
و میروم را هم این گونه بنویس می روم .
با احترام به نظر بقیه ی بزرگواران ؛ در بیت اول غزل کلمه می رمد احتمالاً نمی تواند درست باشد چرا که ، هنگامی سوار شتر می شوند که شتر نشسته است و شتر اگر بارش سنگین باشد نمی تواند بر خیزد تا چه رسد به این که برمد . البته در این زمینه خوب است از آنان که با شتر سر و کار دارند هم سؤال شود . از طرفی از همه عزیزان خواهش می کنم به بیت زبر از غزل 471 سعدی توجه کنند. پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی
میرسد و نمیرسد نوبت اتصال من
با سلام خدمت همه دوستان
دو تن از یاران به نامهای بهتیس و وفا به درستی وبا دلایل منطقی پاسخ آقای نادر را در مقایسه میان" میروم" و " می رمد" داده اند. خواهش کلی من اینست که اگر دوستی نظری ابراز میکند، و دوست یا دوستان عزیز دیگری با آوردن دلیل یا دلایل، او را قانع میکنند و از نظر اولیه اش منصرف میسازند، حتمآ این مهم را، در این صفحه اعلام بدارد، تا دوستان دیگر هم در تصمیم گیری، راحت تر باشند. با تشکر
ذکر تو از زبان من فکر تو از جنان من
چون برود که رفتهای در رگ و در مفاصلم...
ای که مهار میکشی صبر کن و سبک مرو
کز طرفی تو میکشی، وز طرفی سلاسلم...
راه ز پیش و دل ز پس، واقعهایست مشکلم...
سعدی خوش سخن منم در دل باغ عاشقی
این سخن لطیف بین زعشق توگشت حاصلم
دو بیت پایانی رو اگر ممکن هست معنی کنه
درود
ای سعدی آیا دست از عاشقی برنمیداری واین روش و سنت را ترک نمیکنی ؟ (در پاسخ به این سوال سعدی میگه) چگونه میتوانم خصلتی که در گل وجودی من تنیده شده وبا گوشت وپوست وخون من عجین شده را ترک وفراموش کنم .
من با تمامی خردورزی ودانشم در مقابل ساخت دارویی برای رفع ودرمان بیماری عاشقی ناتوان، و در چارهگری عشق ناآگاهم.
شاد باشی
متشکرم🌹