گنجور

غزل شمارهٔ ۳۹۶

من این طمع نکنم کز تو کام برگیرم
مگر ببینمت از دور و گام برگیرم
من این خیال نبندم که دانه‌ای به مراد
میان این همه تشویش دام برگیرم
ستاده‌ام به غلامی گرم قبول کنی
و گر نخواهی کفش غلام برگیرم
مرا ز دست تو گر منصفی و گر ظالم
گریز نیست که دل زین مقام برگیرم
ز فکرهای پریشان و بارهای فراق
که بر دل است ندانم کدام برگیرم
گرم هزار تعنت کنی و طعنه زنی
من آن نیم که ره انتقام برگیرم
گرم جواز نباشد به بارگاه قبول
و گر مجال نباشد که کام برگیرم
از این قدر نگریزم که بوسی از دهنت
اگر حلال نباشد حرام برگیرم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من این طمع نکنم کز تو کام برگیرم
مگر ببینمت از دور و گام برگیرم
هوش مصنوعی: من هرگز توقع ندارم که از تو چیزی دریافت کنم، مگر آنکه تو را از دور ببینم و از حرکت بایستم.
من این خیال نبندم که دانه‌ای به مراد
میان این همه تشویش دام برگیرم
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم به این خیال باشم که درمیان این همه آشفتگی و هیاهو، موفق به گرفتن دانه‌ای به دلخواه خواهم شد.
ستاده‌ام به غلامی گرم قبول کنی
و گر نخواهی کفش غلام برگیرم
هوش مصنوعی: من در مقام خدمتگزاری ایستاده‌ام و اگر بپذیری من را، خوشحال می‌شوم. و اگر راضی نباشی، من آماده‌ام که کفش‌هایم را بردارم و بروم.
مرا ز دست تو گر منصفی و گر ظالم
گریز نیست که دل زین مقام برگیرم
هوش مصنوعی: اگر تو با انصاف باشی یا حتی اگر ظلم کنی، من نمی توانم از تو دور شوم و دل را از این عشق آزاد کنم.
ز فکرهای پریشان و بارهای فراق
که بر دل است ندانم کدام برگیرم
هوش مصنوعی: از پیچیدگی‌های ذهنی و بار سنگین دوری که بر دل نشسته، نمی‌دانم کدام یک از این مشکلات را باید بر دوش بگیرم و مواجه شوم.
گرم هزار تعنت کنی و طعنه زنی
من آن نیم که ره انتقام برگیرم
هوش مصنوعی: اگر هزاران بار اذیت کنی و به من طعنه بزنی، من آنقدر محکم هستم که اقدام به انتقام کنم.
گرم جواز نباشد به بارگاه قبول
و گر مجال نباشد که کام برگیرم
هوش مصنوعی: اگر مجوز ورود به درگاه پذیرش نباشد و نتوانم خواسته‌ام را برآورده کنم، دلخوشی‌ای نخواهم داشت.
از این قدر نگریزم که بوسی از دهنت
اگر حلال نباشد حرام برگیرم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که از هر حدی فراتر می‌روم و حتی اگر بوسه‌ای از تو حلال نباشد، آن را به عنوان حرام می‌پذیرم. یعنی شخص احساس می‌کند که به خاطر عشق و محبت، حتی امور حرام را نیز قبول می‌کند.

خوانش ها

غزل ۳۹۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۳۹۶ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۳۹۶ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۳۹۶ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۹۶ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۹۶ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۳۹۶ به خوانش سهیل قاسمی

حاشیه ها

1399/03/14 22:06
مهدی مجتهدپور

بیت دوم از مصرع سوم به گمان من سکته ی وزنی دارد. ضمن اینکه از نظر معنایی هم ضعیف است. در نسخه ی زنده یاد عباس اقبل آشتیانی نیز به همین شکل ثبت شده. آیا کسی ضبط دیگری از این مصرع دارد؟

1402/06/11 17:09
سفید

 

گرم هزار تعنت کنی و طعنه زنی

من آن نیَم که ره انتقام برگیرم...

 

1403/10/07 14:01
جلال ارغوانی

کلام تو سعدی حجت است برهمگان 

به پیش روی تو دست از کلام بر گیرم‌