غزل شمارهٔ ۳۹۱
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۳۹۱ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۳۹۱ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۳۹۱ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۹۱ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۳۹۱ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۹۱ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۹۱ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
در عبارت "سر بنده و آستانت" فکر می کنم "و" اضافی است . اگر و را حذف کنیم وزن درست می شود.
---
پاسخ: وآستانت را گویا باید سر هم بخوانیم «واستانت» در این حالت وزن درست است و جمله هم نقص ندارد.
مکنید دردمندان گله از شب جدایی
به
مکنید دردمندان گله از سیاهی شب
ترکیب "شب جدایی" اینجا نامناسب و نامانوس است و ظاهرا مصحح آنرا از فصای دیگری وام گرفته است.
بیت نخست بدین گونه نیز دیده شده است:
به تو ام نظر حرامست و بسی گناه دارم....
وعهده......
بیت 8 مصرع دوم:
درست» که دگر نه شوق خورشید و نه مهر ماه دارم
چه شبست یا رب امشب که ستارهای برآمد
که دگر نه عشق خورشید و نه مهر ماه دارم
خدایا امشب چه شبی هست که ستاره ای را دربر دارم که دیگر دوست ندارم ماه باشد و خورشید سرک بکشد(کاش صبح نشود)
در مصرع اول بیت ششم اینگونه آمده است
تن من فدای جانت سر بنده *و *آستانت...که سربنده آستانت صحیح است وحرف واو به غلط نگاشته شده است .
«به ترک گفتن» که در بیت 5 به کار رفته در کلام گذشتگان متداول بوده و همان معنی «ترک گفتن» امروزی را میدهد. نمونه از حافظ:
«فغان که آن مه نامهربان مهرگسل
به ترک صحبت یاران خود چه آسان گفت»
چو به ترک سر بگفتم
حمید رضای عزیز در زبان فارسی امروزی " ترک... گفتن" به کار نمی رود،
"ترک ... کردن" به کار می رود، حروف اضافه و کار بردهای آن ها هم در بسیاری جاها متفاوت است
سلام چرا غزل 392 ندارید؟
اشتباه شماره گذاریست یا به دلیلی حذف شده این غزل؟
---
پاسخ: مشکل فنی بود، حل شد.
به اولین بیت وآخرین بیت دقت کنید.
معماری شعر با اقتدار شروع می شود و با صلابت تمام در بیت آخر پایان می یابد.
من اگر نظر حرام است ، بسی گناهکارم
بیت پایانی، مجدّدا اشاره به بیت آغازین داره
که این رو در فن بلاغت اصطلاحا میگن: " ردّ العجز إلی الصدر "
میشود بزرگواری لطف کرده و معنی بیت آخر و ارتباطش با بیت اول را توضیح دهد؟ پیشاپیش سپاس.
سرشاعران شیرین سخن است سعدی اما
سرمازجوراورفت ونگفت گناه دارم