غزل شمارهٔ ۳۹۰
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۳۹۰ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۳۹۰ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۳۹۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۹۰ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۳۹۰ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۹۰ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۹۰ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
باسلام
دقیقا همچون شعری در دیوان خلاق المعانی ( اسماعیل اصفهانی) به اهتمام حسین بحرالعلومی انتشارات دهخدا در صفحه 739 عزل شماره 73 با تفاوت جزیی آورده شده است. ایشان از قصیده سرایان بزرگ اواخر قرن ششم و ثلث اول قرن هفتم است.
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
در راه غمت کنم هزینه
گر یک دل و گر هزار دارم
این خسته تنی چو موی باریک
از زلف تو یادگار دارم
من کانده تو کشیده باشم
اندوه زمانه خوار دارم
در آب دو دیده غرقه گشتم
و اومید لب و کنار دارم
دل بردی و رفتی و همین بود
من با تو بسی شمار دارم
دشنام همی دهی مرا باش
من با دو لب تو کار دارم
گر دریابم شبی ز بوسش
حقا که دو مه فگار دارم
درود جناب معتبر زاده
در مصرع اخر منظور از دو مه فگار چیست؟
معنی واژه دو مه و خوانشش را در هیچ کجا پیدا نکردم ممنون میشم اگر پاسخ بدید.
سلام . منظور سعدی در مصرع دوم بیت آخر شعر چیست ؟ من با دو لب تو کار دارم . منظور از دو لب چیست ؟
عذرخواهی میکنم . یک بیت مانده به پایانی
جناب عندلیبی،
تجاهل می فرمایید؟؟!!
می خواهید بگویید نمی دانید شیخ با دولب طرف مربوطه چه کاری می تواند بدارد؟؟!!
دشنام همیدهی به سعدی
من با دو لب تو کار دارم
،
میفرماید : دشنام از دو لب تو شنیده ام ، دَماز از لبهای تو در میآورم
اسماعیل اصفهانی هم موضوع را روشن کرده ، میگوید :
گر دریابم شبی ز بوسش
حقا که دو مه فگار دارم
موضوع بسیار کش دار است
تفسیر عرفانی:
هیچ!لابد میخواهد لبخوانی کند و دیگر هیچ!
با وجود علاقه و احترام فراوان به سعدی و صرفا جهت انبساط خاطر:
به نظر میرسد سعدی از طنز بسیار گیرای بیت
"دشنام همی دهی؟ مرا باش!
من با دو لب تو کار دارم!"
در این شعر کمال الدین اسماعیل اصفهانی، نتوانسته است بگذرد و با تغییر تنها همین بیت و سند زدنش به اسم خود، کل شعر را لوطی خور کرده است.
در آب دو دیده از تو غرقم
و امید لب و کنار دارم
لب و کنار یعنی لب و آغوش ولی با آوردن آب و غرق در نیم بیت نخست کنار معنی ساحل هم میدهد که به این ایهام آماده گویند.یعنی با آوردن آب و غرق ذهن آماده پذیرش کنار و ساحل است.
ای بسا شیخ قصد بدی نداشته است
بازی لب لب من لب لب تو باقالی به چند من ؟
را شنیده اید؟
این سروده بیگمان سعدیانه است و نمونه سخن اصفهانی نیست
تنها سروده سعدی اینگونه است
در راه غمت کنم هزینه
گر یک دل و صد هزار دارم
دشنام چه میدهی به سعدی
من با دو لب تو کار دارم
-
تا دستها کمر نکنی بر میان دوست
بوسی به کام دل ندهی در دهان دوست
میشه لطفاً مفهموم این بیت رو اگر کسی میدونه برام توضیح بده ممنون میشم
«دل بردی و تن زدی همین بود
من با تو بسی شمار دارم »
سلام
تن زدن = خاموش شدن
تن زن ای ناصح پرگو که دل بازیگوش
جز به هنگامه طفلانه نگیرد آرام
شمار داشتن= با کسی محاسبه وپرسش و پاسخ وحساب وکتاب داشتن
درسته که دل من را بردی والان دم نمی زنی ولب بستی ولی باشه من بعدا از تو باز خواست خواهم کرد.
شاد باشی
بی نهایت سپاسگزارم بابت تحلیل زیباتون😍👌
خیلی لطف کردید ❤️
ای دهر توبا وجود سعدی
کم گوی گل وبهار دارم