گنجور

غزل شمارهٔ ۳۸۴

نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم
برفت در همه عالم به بی دلی خبرم
نه بخت و دولت آنم که با تو بنشینم
نه صبر و طاقت آنم که از تو درگذرم
من از تو روی نخواهم به دیگری آورد
که زشت باشد هر روز قبله دگرم
بلای عشق تو بر من چنان اثر کرده‌ست
که پند عالم و عابد نمی‌کند اثرم
قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند
میان آن همه تشویش در تو می‌نگرم
به جان دوست که چون دوست در برم باشد
هزار دشمن اگر بر سرند غم نخورم
نشان پیکر خوبت نمی‌توانم داد
که در تأمل او خیره می‌شود بصرم
تو نیز اگر نشناسی مرا عجب نبود
که هر چه در نظر آید از آن ضعیفترم
به جان و سر که نگردانم از وصال تو روی
و گر هزار ملامت رسد به جان و سرم
مرا مگوی که سعدی چرا پریشانی
خیال روی تو بر می‌کند به یک دگرم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم
برفت در همه عالم به بی دلی خبرم
نه تنها خیال تو با رفتنت از دیده ام کنار نرفته، بلکه خبر شیدایی و بی قراری ام به تمامی جهان رسیده.
نه بخت و دولت آنم که با تو بنشینم
نه صبر و طاقت آنم که از تو درگذرم
نه آنقدر خوشبخت و ثروتمندم که بتوانم همنشین تو شوم، نه آنقدر صبر و تحمل دارم که بتوانم از تو بگذرم.
من از تو روی نخواهم به دیگری آورد
که زشت باشد هر روز قبله دگرم
هوش مصنوعی: من هرگز به کسی دیگر نگاه نخواهم کرد، زیرا دیدن چهره‌ی تو برایم زیبا و دلنشین است و نسبت به وجود دیگری هر روز احساس زشتی می‌کنم.
بلای عشق تو بر من چنان اثر کرده‌ست
که پند عالم و عابد نمی‌کند اثرم
هوش مصنوعی: عشق تو تا حدی بر من تأثیر گذاشته است که هیچ نصیحتی از عالمان و عابدان بر من اثر نمی‌کند.
قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند
میان آن همه تشویش در تو می‌نگرم
هوش مصنوعی: در روز قیامت، وقتی که مرا در میان آن همه آشفتگی و حسابرسی به پیشگاه خداوند می‌برند، همه توجه من به تو خواهد بود.
به جان دوست که چون دوست در برم باشد
هزار دشمن اگر بر سرند غم نخورم
هوش مصنوعی: به خاطر دوستی که در کنارم است، حتی اگر هزار دشمن در برابر من قرار بگیرند، نگران نخواهم بود.
نشان پیکر خوبت نمی‌توانم داد
که در تأمل او خیره می‌شود بصرم
هوش مصنوعی: نمی‌توانم ویژگی‌های زیبایی بدن تو را بیان کنم، زیرا چشمانم هنگام فکر کردن به آن به شدت محسور می‌شوند.
تو نیز اگر نشناسی مرا عجب نبود
که هر چه در نظر آید از آن ضعیفترم
هوش مصنوعی: اگر تو هم مرا نشناسی، تعجبی ندارد، چون هر چیزی که در نظر می‌آید، از من ضعیف‌تر است.
به جان و سر که نگردانم از وصال تو روی
و گر هزار ملامت رسد به جان و سرم
هوش مصنوعی: من هرگز از وصال تو روی برنمی‌گردانم، حتی اگر هزاران ملامت و سرزنش بر من نازل شود. زندگی و خودم را هم فدای عشق تو می‌کنم.
مرا مگوی که سعدی چرا پریشانی
خیال روی تو بر می‌کند به یک دگرم
هوش مصنوعی: مرا نفرمایید که چرا به خاطر چهره‌ی تو همیشه در فکر و خیال هستم و افکارم به هم می‌ریزد.

خوانش ها

غزل ۳۸۴ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۳۸۴ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۳۸۴ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۸۴ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۳۸۴ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۸۴ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۸۴ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1390/07/28 23:09
عیسی

این جانب عبارت "بی دلی" در بیت یکم را در یک نسخه ی قدیمی "بی خودی" مشاهده دکرده ام.

1395/06/03 11:09
نجوای گم‌شده

با سلام و عرض ادب
ابیاتی از غزل زیبای فوق را مرحوم ایرج بسطامی به زیبایی خوانده اند که شنیدن آن برای اهالی موسیقی خالی از لطف نیست.

1395/07/16 07:10
ضحا

بر می کند به یک دگرم، در بیت آخر،دقیقا چه معنایی می دهد؟
سپاس

1395/07/16 09:10
مهناز ، س

گرامی ضحا
خیال روی تو بر می‌کند به یک دگرم
به نظرم می گوید : مرا دگرگون و پریشان می کند ، یا من دیگر خودم نیستم ، از خود بیخود می شوم
مانا باشی

1399/11/17 19:02
میلاد

درود
این چکامه را استاد شهرام ناظری در کنسرتی که با اساتید به سرپرستی استاد فرامرز پایور داشته اند، اجرا کرده اند (آواز ابوعطا گوشه رامکلی)
لطفا در قسمت هنرمندان درج بفرمایید

1402/08/13 06:11
سفید

 

قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند

میان آن همه تشویش، در تو می‌نگرم

 

1403/02/10 20:05
محسن رضایی

با سلام

بسیار زیبا بود 

1403/10/06 16:01
جلال ارغوانی

 

سعدی به عشق تو دارد سر شعر وسخنوری

حرارت عشق توافتاد در سخن وبه سرم