غزل شمارهٔ ۳۷۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۳۷۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۳۷۹ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۳۷۹ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۷۹ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۳۷۹ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۷۹ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۷۹ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
سلام. این غزل با غزل بعدی به کوشش جمع آوری محمد علی فروغی، غزل یکپارچهای را ایجاد کرده است.
این شعر با همکاری هنرمندان : عبدالوهاب شهیدی ، جلیل شهناز ، حسن ناهید و جهانگیر ملک در گلهای تازه شماره 50 در مایه بیات اصفهان اجرا شده است.
این اجرا را از گوگل درایو گوش کنید :
پیوند به وبگاه بیرونی
در آلبوم وشتن، حمیدرضا نوربخش این غزل را به زیبایی اجرا کرده است:
پیوند به وبگاه بیرونی
استاد غلامحسین بنان در قطعه "من پس از عشق تو" این شعر را در آواز ابوعطا به زیبایی وصف ناپذیری اجرا کرده است.
به تمنای تو در آتش محنت چو خلیل
به نظرم مناسب تر است تا نظر دوستان؟؟؟
مرحوم استاد شجریان این غزل را در نوا خواندهاند و فقط بیت اوّلش موجود است. در کنسرت آلمان غربی همراه با گروه عارف، جواب آواز را هم مرحوم مشکاتیان میدهد. حیف و صد حیف که رادیوی آلمانی فقط مطلعش را پخش کرده. ای کاش ای کاش روزی این آواز پیدا بشود. این یادداشت را اینجا میگذارم، شاید یکوقت یکجایی این آواز پیدا شد...
سایت خصوصی تحت عنوان 'نوبت عاشقی' آن کنسرتِ منتخبِ رادیو آلمان را منتشر کرده است.
جناب نوید خسرونانی
درست میفرمایید بنده هم بارها وبارها اجرای دیده مشتاق استاد شجریان را گوش کردم وهربار لذت بردم اما ازاین غزل زیبا فقط یک مصرع هست که
همان یک قطعه هم روح آدمی را تادنیای بیکران به پرواز درمیاره
نام ویاد حضرت سعدی واستاد شجریان جاودان است
با همین مضمون:
شهری متحدثان حسنت
الا متحیران خاموش
« آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم صورت بی جـــــــــــــان بودم »
همه شب تا به سحـــــــر در پی دیــــدار رُخت
بیدل و خسته از این هیکل بی جان بودم
چه کنم دست خودم نیست که می اندیشم
آخر از دوری تو قمــــــــــری خوشخـــوان بودم
سالها در طلبت عاشــــــــق و آواره ی دشـــــــت
و چه خوش دل به وصال گل و ریحان بودم
نام زیبای تــــــــو را بر دل هر کـــــــوه و کمـــــــــــر
به خیال صنمی خوشدل و خوشخوان بودم
سحرم هاتف غیبی خبر از وصـــــل تــــــو داد
متوســل به غـــــــزل ، حافـــــــــظ دوران بودم
یا چو سعدی به برِ زلف پریشـــان شده ات
بیدل و خسته از آن زلف پریشـــــــان بودم
به گدایی درت مفلس و بیچــــــــــــاره و زار
دست چو کفگیرِ گدا ، طالبِ احسان بودم
یکدم از خاطــــــر من خاطـــــر تو محو نشد
در پیِ ثبت دلـــــــــم در بر جانـــــــــــــــان بودم
آمدی با همه ی نــــــــــاز و فریبـــــــــایی خود
به فریبـــــــــــــایی تو حافظ قــــــــــــرآن بودم
تـــــــــــو به دنبال گلســــــــــــتان خیالت بودی
من به فکر خودم و کلبه ی احزان بودم
یوسف گمشده ام گر چه نیامد به وطن
« بی قــرار »از طلبش عاشق دوران بودم
#رضارضایی « بیقرار »
استاد بنان هم این غزل رو اجرا کرده اند
بیت اول
تا: به محض اینکه، همین که...
بیت دوم
در توضیح صورت بیجان بودن بیت قبل گفته شده، اگر مرا صورتی بیجان دیدی که سکوت کرده، چنین نیست که فراموش شبب شود که از یاد تو خاموش شوم، بلکه از فکر کردن در اوصاف تو سرگشته و حیران شدم و تحیر باعث سکوت من شد!
بیت سوم
دور از تو در میان گلزار حتی شبی به خواب نرفتم که هرجایی بودم، انگار بیابان و خارزار است و آسودگی نداشتم.
بیت پنجم
در آتش رنج عشق تو بودم، اما از شدت عشق و علاقهام به تو حال ابراهیم ع را داشتم که گویا میان باغ و گل و ریحانم.
تا ابد سعدی خوش گویی ز حسنت گوید
از ازل من به درت مست وغزل خوان بودم