گنجور

غزل شمارهٔ ۳۷۷

شکست عهد مودت نگار دلبندم
برید مهر و وفا یار سست پیوندم
به خاک پای عزیزان که از محبت دوست
دل از محبت دنیا و آخرت کندم
تطاولی که تو کردی به دوستی با من
من آن به دشمن خون خوار خویش نپسندم
اگر چه مهر بریدی و عهد بشکستی
هنوز بر سر پیمان و عهد و سوگندم
بیار ساقی سرمست جام باده عشق
بده به رغم مناصح که می‌دهد پندم
من آن نیم که پذیرم نصیحت عقلا
پدر بگوی که من بی‌حساب فرزندم
به خاک پای تو سوگند و جان زنده دلان
که من به پای تو در مردن آرزومندم
بیا بیا صنما کز سر پریشانی
نماند جز سر زلف تو هیچ پابندم
به خنده گفت که سعدی از این سخن بگریز
کجا روم که به زندان عشق دربندم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شکست عهد مودت نگار دلبندم
برید مهر و وفا یار سست پیوندم
هوش مصنوعی: عهد دوستی و محبت که با معشوق داشتم، شکسته شد و این باعث از بین رفتن عشق و وفاداری‌ام به او گردید. ارتباط من با یارم به خاطر این بی‌وفایی تضعیف شده است.
به خاک پای عزیزان که از محبت دوست
دل از محبت دنیا و آخرت کندم
هوش مصنوعی: من تمام محبت و عشق خود را به خاک پای عزیزان می‌ریزم و از محبت دنیا و آخرت دست می‌کشم.
تطاولی که تو کردی به دوستی با من
من آن به دشمن خون خوار خویش نپسندم
هوش مصنوعی: دوستی که تو با من به نمایش گذاشتی، حتی از دشمنی خون‌خوار خودم هم برایم ناخوشایندتر است.
اگر چه مهر بریدی و عهد بشکستی
هنوز بر سر پیمان و عهد و سوگندم
هوش مصنوعی: هرچند که تو محبت را ترک کردی و پیمان خود را شکستی، هنوز هم به وعده و سوگند خود پایبندم.
بیار ساقی سرمست جام باده عشق
بده به رغم مناصح که می‌دهد پندم
هوش مصنوعی: ساقی، برایم با شور و شادی شراب عشق را بیاور. هرچند که نصیحت‌کنندگان برایم نصیحت می‌کنند، من این پندها را نادیده می‌گیرم.
من آن نیم که پذیرم نصیحت عقلا
پدر بگوی که من بی‌حساب فرزندم
هوش مصنوعی: من کسی هستم که نصیحت خردمندان را می‌پذیرم. پدر، بگذار بگویم که من فرزندی هستم که بدون حساب و کتاب رفتار می‌کنم.
به خاک پای تو سوگند و جان زنده دلان
که من به پای تو در مردن آرزومندم
هوش مصنوعی: به خاک پای تو قسم خورده و به جان کسانی که زنده‌اند و دل‌هایشان پر از عشق است، من آرزو دارم که به خاطر تو حتی در مرگ هم تسلیم شوم.
بیا بیا صنما کز سر پریشانی
نماند جز سر زلف تو هیچ پابندم
هوش مصنوعی: بیا و نزد ما بیا، زیرا از شدت بی‌قراری و پریشانی، هیچ چیزی جز موهای زیبای تو نمی‌تواند مرا به خود مشغول کند.
به خنده گفت که سعدی از این سخن بگریز
کجا روم که به زندان عشق دربندم
هوش مصنوعی: با خنده گفت که سعدی، از این حرف دور شو، کجا بروم وقتی که در دام عشق گرفتارم؟

خوانش ها

غزل ۳۷۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۳۷۷ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۳۷۷ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۷۷ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۳۷۷ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۷۷ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۷۷ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1393/12/24 01:02
علیرضا مرادیفرد

باسلام
بیت آخر
کجاروم کا از این دام عشق بر بندم

1394/07/06 20:10
کسرا

یکی از شاهکارهای بی نظیر استاد شجریان اجرای این شعر با آواز خوبش در برنامه شماره 147 گلهای تازه... محشره.. غوغایی کرده توو این برنامه

1394/08/06 18:11
فرزاد

این غزل درابتدا توسط ادیب خوانساری و دردستگاه سه گاه اجراشده واستاد شجریان این آواز را کپی کرده اند البته قصدم این نیست که ارزش کار اسناد را زیر سوال ببرم وفقط جهت اطلاع دوستان عرض کردم

1394/09/26 10:11
معین

من یک آواز با تکنوازی ویلن در سه گاه از این شعر شنیده ام که نمیدانم خواننده اش کیست خیلی ممنون می شوم اگر کسی اطلاع دارد به من بگوید. این آواز دقیقاً مشابه آواز استاد شجریان و البته خیلی پرشورتر و استادانه تر خوانده شده و در پایان هم تصنیف زهره را خوانده است. من انرا سالها قبل از یک رادیوی خارجی شنیده ام و هنوز هم زنگ جادوئی صدای خواننده اش در گوشم طنین انداز است. هر کس اهل جستجو است بگردد اصل ان را پیدا کند ارزشش را دارد.

1394/09/26 12:11
شمس شیرازی

پیمان،
آواز زهره را روانشاد داریوش رفیعی جوانمرگ خوانده است، شاید اگر نام اورا جستجو کنید ،بیابید

1394/09/16 14:12
خداوندگار آواز: سیاوش

این اثر یکی کارهای مشقی حضرات استاد شجریان و لطفی بود که بنا به خواست استاد نورعلی خان برومند و به تآسی از استاد خوانساری اجرا شده و ناپختگیهایی در آن مشهود است که مربوط به آغاز دوران حرفه ای این عزیزان است. بنابراین خرده گیری بر یک کار صرفا تمرینی که هیچوقت هم منتشر نشده کار پسندیده ای نمیتونه باشه.

1395/05/08 23:08
عامی

تصنیف این شعر در افشاری در آلبوم غوغای عشق بازان رو حتما بشنوید همراهی همایون با استاد عالیه

1395/07/12 08:10
۷

پیوند به وبگاه بیرونی
داریوش رفیعی/زهره

1396/01/12 23:04
۷

اجرای این غزل از بهترین کارهای استاد شجریان بوده است.
پیوند به وبگاه بیرونی

1396/04/17 02:07
امین

با درود. در بعضی نسخه ها در بیت آخر بجای سخن ، خطر اومده و به نظر من خطر بهتره. بدین صورت : به خنده گفت که سعدی ازین خطر بگریز / کجا روم که به زندان عشق در بندم.

1396/06/28 09:08

« مودت »
(مَ وَ دَّ) [ ع . مودة ] (مص ل .) دوستی ، رفاقت .
[ فرهنگ فارسی معین ]

1397/07/08 18:10
۷

به خنده گفت که سعدی از این سخن بگریز
کجا روم که به زندان عشق دربندم
سخن درست همین سخن است و از پی خطر مرو
همه غزل از آغاز تا پایان به همین سخن بند است یعنی بی خیال سخن عشق و داستان شو که جانت را میستاند بگو ای کسانی که بر من خرده میگیرید و ای خواجگان نه چندان عاقل به زندان عشق دربندم
مرا از خطر مترسانید که سخن چیز دیگری است.

1399/07/16 04:10
کاوان

دارم اجرای این شعر رو توسط شجریان و لطفی گوش میدم.خیلی قشنگه تو دستگاه سه گاه.اووووفففف.محشره.مخصوصا این بیت تطاولی.....

1401/10/24 22:12
یوسف شیردلپور

فوق العاده است درودها برشما واستاد شجریان💕💕🙏🙏

1401/09/06 07:12
یوسف شیردلپور

دواجرای متفاوت هریکی ازدیگری سر تر

توسط استاد بی بدیل شجریان 

یکی گلهای تازه 147

وغوغای عشق بازان که غوغاییست براستی نام ویاد شاعران وادبیات پارسی باوجود موسیقی دانان وخواندگان وبویژه شجریان زنده وجاودان شد روحشان شاد خسرو آواز💕🙏

 

 

1403/10/24 03:12
شهریار آریایی

به خاک پای عزیزان که از محبّت دوست

دل از محبّت دنیا و آخرت کندم

حضرت در بیت دوّم سوگند می‌خورد که آخرت و وعده‌ی دین به جهان دیگر را نمی‌خواهد و نمی‌پذیرد و به جای آن خواهانِ عشق به معشوق و مُحبّتِ دوست است.

***

بیار ساقی سرمست جام باده عشق

بده به رغم مُناصح که می‌دهد پندم

حضرت در بیت پنجم می‌فرماید که می‌خواهد از باده‌ی عشق سرمست شود و عاشقی کند و پند و نصیحتِ واعظان به پارسایی و پرهیزگاری در وی اثری ندارد.

***

سعدی زمینی‌ترین شاعر در همه‌ی سنّت شعر پارسی است و آنهایی که برچسب‌های عارف و عابد به او می‌زنند و در پِیِ آن هستند که گرایشات معنوی(آسمانی) و جدا از آن، اسلامی و قرآنی به وی نسبت دهند؛ شایسته و بایسته است که این ابیات و مضامین را در سخن او و به خصوص در غزلیّاتش لحاظ کنند و در آنها درنگ نمایند. در همین غزل در مصراع پایانی حضرت سعدی تاکید می‌کند که به زندان عشق دربند است. با وجود این همه تصریح و تاکید بر عشق و عاشقی و ردّ وعظِ واعظانِ دین،  این خطای بزرگی است که بعضی مومنان سخت‌کیش ایشان را "عارف الهی" بدانند.

 

 

1403/10/05 11:01
جلال ارغوانی

 

سعدی به گفت وروی مهان دل چه می بندی

به گفته  زیبای  خویش گو که دل بندم