غزل شمارهٔ ۳۶۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۳۶۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۳۶۷ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۳۶۷ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۶۷ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۳۶۷ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۶۷ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۶۷ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
وزن صحیح این بیت به صورت «فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن» است که به اشتباه بخش اول آن در وزن درج شده، فعلاتن قید شده است.
پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود
با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم...
چقدر زیبا و دلنواز...
حضرت سعدی 1 بیت دیگر هم از شعری دیگری دارند که همین معنی رو میده تقریبا...
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی...
این 2 بیت از شاهکارهای سعدی بزرگوار است... 2 بیت هم معنی اما متفاوت...
برای کسانی که به تفسیر علاقه دارند:
تفسیر این غزل از زبان غلامحسین ابراهیمی دینانی
پیوند به وبگاه بیرونی
انسان تنها حیوانی است که چیزی دارد که دیگر حیوانات ندارند
و آن چیز ابداع است
نوآوری و آفرینش از مختصات لاینفک و انسان است و نا محدود
میمونها نیز انگشت شصت دارند و پایشان هم از انسان ها کارآمدتر است ولی نوآوریشان محدود است
با احترام به نظر دینانی
نوآوری و آفرینش از مختصات لاینفک انسان است و نا محدود
7 گرامی
به نکته خوبی اشاره کردید. شصت دست انسان متمایز از سایر نخستیان و تکامل یافته تر است. در پایه آن مفصلی زینی وجود دارد ( saddle joint ) که اجازه حرکت به شصت دست کم در دو صفحه را می دهد.
شصت انسان نه تنها در امتداد صفحه کف دست حرکت می کند بلکه عمود بر این صفحه نیز از کف دست دور و به آن نزدیک می شود.
این ویژگی انسان را آماده کسب مهارت های دستی فراوان نموده است. ضمن اینکه مرکز فرماندهی آن در مغز را نیز بسیار وسعت داده است.
ایده ای نیز وجود دارد که می گوید نام این گونه جانوری ( man، human ) از واژه لاتین man به معنای دست آمده است.
manual یعنی دستی و manipulation یعنی دستکاری!
ولی نمی توان سایر برتری های آدمی بر دیگر جانوران را نیز انکار کرد.
واقعا همیشه برای من این موضوع جای پرسش داشته که اگر به فرض شست انسان را شامپانزه داشت و اصلا جای این دو از پیدایش آنها فرق میکرد امروزه کدام برتری داشت؟شست و در کل پنجه شامپانزه از آن انشان بود و برعکس آن
من میگویم شامپانزه در گنجور جایی مشغول نوشتن اینها بود
درود دوستان..
آشفته بازاریست این غزل..
انسان حیوان ناطق
انسان حیوان خلاق
انسان حیوان ابزارساز
طی سالیان مغز میمون و بدنش به انسان تکامل یافته است. گمان نمی کنم کسی بداند کدام اول تکامل یافت، مغز یا دست؟
اصلا چرا و چگونه بعضی گونه ها این میان پدید آمدند؟ چرا بعضی گونه های بینابینی منقرض شدند و بعضی همان میمونی که بودند باقی ماندند؟ گونه های شبه انسان بتدریج طی هزاران یا میلیونها سال پدید آمدند یا طی یک یا چند فقره جهش ژنتیکی؟
یک نگاه به عکس هایی از دختران ناصرالدین شاه و سوگلی اش جیران نشان می دهد تکامل حتی طی یک قرن نیز آثار کاملا مشهودی بر جای می گذارد.
کمند خسرو صیدافکنان را
غزالی شوخ جیران نام باشد
ما که هر چه بیشتر غزال جستیم کمتر یافتیم!
در گذشته علم مکانیک را علم الحیل می خواندند. و ابزار یا وسیله یا device به نوعی حیله بود. حیله ای که بدان وسیله کارها آسانتر صورت می گرفت.
گوش دادن به سخن دینانی آموزنده بود ولی همه جور مغلطه نموده
میگن آدمی اسم نادانی های خود را نسبت به یایر موجودات و عقل آنها غریزه میخونه.
موافقم بدون 06 ما 0 تشریف داشتیم
این راه ترکستان عجب بیراهه ایست.
با حسین موافقم ، حیوانات خلاقیت ندارند .
دست و پا آنقدر ها هم در خلاقیت و نو آوری تأثیر ندارند .مغز کار خودش را می کند.
شست آن روز شصت شدن آغازید که نیاکان از درخت فرود آمدند، دل به دریازده سر به صحرا نهادند.
ور نه امروز می بایست چون عموزادگان به جوریدن شپشهای یکدیگر سر گرم می کردیم.
جناب دکتر پس چرا بیت یکی مونده به آخر رو تفسیر نکردی؟
دوستان در زمان قاجار سوگلی های سلطان و در بالای همه انیس الدوله برای خود سبیل میکشیدند و خود را به شکل دیگر درمی آوردند.
شاید نقشه شاه شاهان ناصر خان بوده یا هر چیز دیگر که بر ما پوشیده است.
پیوند به وبگاه بیرونی
هشدار:
بیماران قلبی فکر نگاه کردن به انیس بانو را از سر برون کنند.
آخر مشکل فقط سبیل که نبود.
ژست، تناسب اندام، چهره، کل ترکیب!
خدایا پناه می برم به تو از بدگویی پشت سر اموات!
علف باید به دهان بزی شیرین بیاید
که گویا چنین بوده
دوست جان
دست از بدگویی پشت سر مردگان بردارید،
به خود پناه ببرید و به یاد بدارید:
دسته ای سبزه بر سر آب بقا نه تنها ناگزیر که هم بسیار زیباست!!.
دوستان گرامی بجای اینکه در مورد غزل شیرین سعدی حاشیه بنویسند یه سری چیزهایی نوشتند که اصلا ربطی به موضوع این غزل زیبا نداره. آخه من نمیدونم قاجار و میمون و شامپانزه و بز و انگشت شست چه ربطی به این غزل سعدی داره؟؟؟
انگشت شصت
بسیار مبحث بی مورد و مفرحی بود
این نصیحت من به شما دوستداران ادب فارسی
اگر اشعار مولوی حافظ و سعدی یا عطار را میخوانید
حتما قبل از ان اشنایی هرچند متخصر با تصوف و عرفان داشته
و با دیدگاه ماتریالیستی این اشعار را فهم و نقد نکنید
که هیچ چیز غیر از پوچی درونتان از برون عاید نمی شود.
این غزل در باره عالم ذر می باشد
سلام
اجرای بسیار زیبایی ازین شعر توسط خسرو آواز، استاد فقید محمدرضا شجریان هست که توصیه میکنم دوستان با گوش دل این اثر رو گوش کنند.
گلهای تازه، شماره 125
دستگاه: همایون
آواز: محمدرضا شجریان
نوازندگان: جلیل شهناز(تار)،اصغر بهاری(کمانچه)،فرامرز پایور(سنتور)،حسن ناهید(نی)، محمد اسماعیلی(تنبک)
گوینده: رضا معینی
سلام
تو به یک جرعهٔ دیگر ببری از دستم
قبلاً فکر میکردم منظور این مصراع یک جرعه بیشتر است تا اینکه متوجه شدم که منظور یک جرعه از نوع دیگر است. شاید در جواب تعارف ساقی گفته که لازم نیست خودم دارم، تو آن را میبری، بده به دوستان لازم دارن، دمت گرم
درود سعدی...
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
در مصراع دوّم از بیت دوّم، میگوید:
که حریفان ز "مُل" و من ز "تأمُّل" مستم
میخواسته "مُل" و "تامُّل" همآهنگ باشند و به خیال خودش شیرینکاریِ ادبی بکنه؛ ولی این خیلی خُنَک است و اصلا جالب نیست.
تن سعدی زخاک است وگرفتار زمین
زین سخن گفتن زیبا به فلک من جستم