گنجور

غزل شمارهٔ ۳۶۳

روزگاریست که سودازده روی توام
خوابگه نیست مگر خاک سر کوی توام
به دو چشم تو که شوریده‌تر از بخت من است
که به روی تو من آشفته‌تر از موی توام
نقد هر عقل که در کیسه پندارم بود
کمتر از هیچ برآمد به ترازوی توام
همدمی نیست که گوید سخنی پیش منت
محرمی نیست که آرد خبری سوی توام
چشم بر هم نزنم گر تو به تیرم بزنی
لیک ترسم که بدوزد نظر از روی توام
زین سبب خلق جهانند مرید سخنم
که ریاضت کش محراب دو ابروی توام
دست موتم نکند میخ سراپرده عمر
گر سعادت بزند خیمه به پهلوی توام
تو مپندار کز این در به ملامت بروم
که گرم تیغ زنی بنده بازوی توام
سعدی از پرده عشاق چه خوش می‌گوید
ترک من پرده برانداز که هندوی توام

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روزگاریست که سودازده روی توام
خوابگه نیست مگر خاک سر کوی توام
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در حسرت دیدن تو هستم و دیگر جایی برای خواب ندارم جز خاکی که در کوی تو قرار دارد.
به دو چشم تو که شوریده‌تر از بخت من است
که به روی تو من آشفته‌تر از موی توام
هوش مصنوعی: چشم‌های تو به قدری بی‌تاب و پریشان هستند که سرنوشت من هم به پای آن‌ها می‌لنگد. من نیز به خاطر تو به حدی دچار آشفتگی هستم که به اندازه‌ی موهای تو درهم و برهم شده‌ام.
نقد هر عقل که در کیسه پندارم بود
کمتر از هیچ برآمد به ترازوی توام
هوش مصنوعی: هر دانشی که در ذهنم دارم، در مقایسه با تو هیچ ارزش و اعتباری ندارد.
همدمی نیست که گوید سخنی پیش منت
محرمی نیست که آرد خبری سوی توام
هوش مصنوعی: هیچ رفیقی نیست که با من گفتگو کند و هیچ دوستی نیست که خبری از تو به من برساند.
چشم بر هم نزنم گر تو به تیرم بزنی
لیک ترسم که بدوزد نظر از روی توام
هوش مصنوعی: اگر چشم بر هم نزنم و تو به من آسیب بزنی، اما می‌ترسم نگاهی به من بیندازی که از چهره‌ات بر می‌آید.
زین سبب خلق جهانند مرید سخنم
که ریاضت کش محراب دو ابروی توام
هوش مصنوعی: به همین دلیل، همه موجودات به سخن من توجه دارند و پیرو این کلام هستند، زیرا من در تلاشم که به زیبایی و عبادت دو ابروی تو برسم.
دست موتم نکند میخ سراپرده عمر
گر سعادت بزند خیمه به پهلوی توام
هوش مصنوعی: اگر زندگی به من اجازه ندهد که دست از تلاش بردارم، به محض اینکه خوشبختی به سراغت بیاید، آن را در کنار تو خواهم یافت.
تو مپندار کز این در به ملامت بروم
که گرم تیغ زنی بنده بازوی توام
هوش مصنوعی: نگران نباش که از این در به عنوان سرزنش و انتقاد می‌آیم، چون وقتی تو با تیغ خود به من آسیب می‌زنی، در واقع من به تو وابسته‌ام و در حالت ضعف هستم.
سعدی از پرده عشاق چه خوش می‌گوید
ترک من پرده برانداز که هندوی توام
هوش مصنوعی: سعدی درباره عشق و احساسات عاشقانه صحبت می‌کند و از طرفی بیان می‌کند که معشوقش باید پرده‌ها را کنار بزند. او خود را به صورت یک هندوی شاد و عاشق توصیف می‌کند که به زیبایی و جذابیت عشق اشاره دارد.

خوانش ها

غزل ۳۶۳ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۳۶۳ به خوانش مهدی سروری
غزل شمارهٔ ۳۶۳ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۳۶۳ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۶۳ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۳۶۳ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۶۳ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۶۳ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1392/12/08 14:03
حووا

سلام. من معنی بیت هفتم رو متوجه نشدم. ممکنه توضیح بدین؟

1393/02/08 17:05
دکتر ترابی

دست موت ( مرگ ) مرا میخ خیمه و خرگاه مرگ نخواهد کرد ، اگر سراپرده بخت در کنار تو ام خرگاه بگشاید.
در کنار تو بودن زندگی جاوید است.
هر گز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما.

1393/07/12 20:10
فاضلی

جناب دکتر ترابی عزیز
در مصرع اول بیت هفتم ... منظور از نکند میخ فعل نهی کندن است : دست مرگ میخ سرا پرده عمر (زندگی ) مرا نخواهد توانست بکند اگر... در کنار معشوق زندگی کنم.

1393/07/13 01:10
دکتر ترابی

حق با شماست فاضلی عزیز ، و من چرا به چنین برداشت دور از ذهنی رسیدم ؟ پیریست ؟

1393/09/02 16:12

به نظر اینجانب مصرع دوم بیت آغازین به جای "سر" باید "ره" باشد، بدین ترتیب:
خوابگه نیست مگر خاک ره کوی توام
یعنی خوابگاهی نیست، غیر از اینکه خاک راه کوی تو خوابگاه من باشد.
با تشکر
علی شوره زاری
کارشناسی ارشد علوم کتابداری و اطلاع رسانی

1395/11/17 00:02
بابک خیابانی

در بیت آخر منظور از هندو چیست؟
با تشکر

1395/11/17 02:02
مهناز ، س

گرامی خیابانی
هندو به مانای غلام سیاه است که ارزانترین غلامان بوده اند ، و سیاهی را گاه به هندو تشبیه می کنند
توضیح: ترکان آسیای مرکزی سفید رو و زیبا بوده اند و در مقابل غلامان هندی زشت و سیاه .
مکن ترکی ای میل من سوی تو
که ترک توام بلکه هندوی تو
که من غلام تو هستم حتا غلام سیه روی تو،
نظامی
من سرگشته هم از اهل سلامت بودم
دام راهم شکن طره هندوی تو بود
طرّه ی هندو= طره ی سیاه
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
حافظ
به خال سیاهش حاتم بخشی کرده
مانا باشی

1395/12/20 01:03
وفایی

فرهنگ معین :
هندو یعنی اهل هند ،مجازا یعنی غلام و نوکر
همچنین به معانی پاسبان و نگهبان ، سیاه ( زلف هندو یعنی زلف سیاه معشوق) ، خال رخسار معشوق ، کافر و ملحد و دزد نیز هست .

1399/01/14 15:04
حمید

در پاسخ به دوست عزیزی که عرض کردند "خاک ره کوی توام" صحیح است، بنظر بنده کوی در اینجا به معنای راه و مسیر هست و نه محله و برزن، و "سر کوی" یعنی سر راه، در حالیکه "ره کوی" معنای راهِ راه میدهد که معقول نیست

1399/07/16 17:10
معتمد

من بیت زین سبب خلق جهانند مرید سخنم معنیش رو متوجه نشدم و حسن تعلیلش .
میشه کمک کنبن

1399/12/26 17:02
امیر

معتمد گرامی سعدی می فرماید:اگر مردمان جهان علاقه مند به شعر من هستند و با ان انس می گیرند و سر لوحه زندگی اشان هست به این دلیل هست که من در محراب ابروانت به گوشه نشینی و ریاضت پرداخته ام. ریاضت به معنای تحمل جور و سختی برای تهذیب نفس است. در واقع می توان گفت علت رستگاری سعدی تواضع و بی خویشی در برابر یار هست و به امر او مطیع که حسن تعلیل هم در بیت موجوده

1400/09/26 13:11
امید رهایی

شنیدن این شعر زیبا در آواز افشاری با صدای محمد منتشری که واقعا شاهکاری آوازی هست خالی از لطف نیست

1401/11/28 21:01
عذرا حسامی

لطفا معنی بیت سوم را میفرمایید؟.

 

1401/11/28 22:01
رضا از کرمان

سلام خدمت سرکار خانم حسامی

 دراینجا سعدی علیه‌الرحمه عقل ودانش رابه سرمایه ونقدینگی تشبیه کرده که در کیسه وانبان پندارش ذخیره نموده است و درمقابل ترازوی معشوق قابل توزین نیست وهیچ مینماید.

شاد وسربلند باشید 

1403/10/07 00:01
جلال ارغوانی

 

شاه شیرین سخنان سعدی خوش گویم ومن

بسته  حلقه  آن  زلف  سمند بوی  توام