غزل شمارهٔ ۳۶۰
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۳۶۰ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۳۶۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۶۰ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۳۶۰ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۳۶۰ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۶۰ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۳۶۰ به خوانش نازنین بازیان
حاشیه ها
شمع بخواهد نشست بازنشین ای غلام
روی تو دیدن به صبح روز نماید تمام
شمع خاموش میشود برخیز زیرا آغاز روز من با دیدن جهره آفتابی تو باشد.
مطرب یاران برفت ساقی مستان بخفت
شاهد ما برقرار مجلس ما بردوام
مطرب و ساقی مجلس رفتند ولی شاهد من هنوز هست و مجلس ما ادامه دارد
اولم اندیشه بود تا نشود نام زشت
فارغم اکنون ز سنگ چون بشکستند جام
در آغاز از رسوایی میترسیدم ولی اکنون که بی آبرو شدم بی خیال بی خیالم
منظور از - ای غلام - در بیت اول کیست؟
سعدی دارد چه کسی را خطاب میکند که بنشیند و روزش را روشن بکند؟
منظور شیخ از غلام همان غلام است،
ماناهای گوناگون غلام را جستجو کنیفد.
پی نوشت :
و مانای اصلی غلام " پسر زیباروی و امرد " است
ساز و آواز افشاری
استاد علیرضا افتخاری
کمانچه: استاد داود گنجهای
هر که در آتش نرفت بیخبر از سوز ماست
سوخته داند که چیست پختن سودای خام
@ostad_alireza_eftekhari
@Khosousi
سلام.
در مورد بیت اول که برخی دوستان نظر دادن:
غلام به معنی شخصی که صورت سپید یا بدون مو دارد.
میگه شمع خاموش خواهد شد؛ لطفا باز بنشین که روی تو مثل شمع تابان است.
بیت دوم، با توجه به بیت اول؛ دو معنی میتواند داشته باشد:
۱. دیدن روی تو در صبح، باعث میشود گذر زمان از دست برود، به طوری که گویی روز تمام شده و شب فرار رسیده است.
۲. روی تو از خورشید هم روشنتر است. با دیدن روی تو، گویی روز تمام شده و آفتابی روشنتر طلوع کرده است (روشنایی روز در مقابل روی تو مثل شب در مقابل روز است؛ گویی که صورت تو با روشناییاش، روز را تمام کرده است، همانطور که روز، با روشنیاش، شب را تمام میکند).
کرد سخن باکمال داد به اواحترام
مالک ملک سخن سعدی شیرین کلام