گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵۷

حکایت از لبِ شیرین‌دهانِ سیم‌اندام
تفاوتی نکند گر دعا‌ست یا دشنام
حریفِ دوست که از خویشتن خبر دارد
شراب صرف محبت نخورده است تمام
اگر ملول شوی یا ملامتم گویی
اسیر عشق نیندیشد از مَلال و مَلام
من آن نی‌ام که به جور از مراد بگریزم
به آستین نرود مرغ پای‌بسته به دام
بسی نمانْد که پنجاه ساله عاقل را
به پنج روز به دیوانگی برآید نام
مرا که با توام از هر که هست باکی نیست
حریف خاص نیندیشد از ملامت عام
شب دراز نخفتم که دوستان گویند
به سرزنش، «عجباً لِلْمُحِبِّ، کَیفَ یَنام؟ـ
تو در کنار من آیی، من این طمع نکنم
که می‌نیایدت از حُسن، وصف در اوهام
ضرورت است که روزی بسوزد این اوراق
که تاب آتش سعدی نیاورد اقلام

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حکایت از لبِ شیرین‌دهانِ سیم‌اندام
تفاوتی نکند گر دعا‌ست یا دشنام
هوش مصنوعی: قصه‌ای که از لب‌های شیرین شخصی با اندامی زیبا ناشی می‌شود، تفاوتی ندارد که ستایش باشد یا نكوهش؛ زیبایی کلام و تاثیر آن مهم‌تر از محتواست.
حریفِ دوست که از خویشتن خبر دارد
شراب صرف محبت نخورده است تمام
هوش مصنوعی: دوستی که به خودش آگاهی دارد، به کسی نیست که فقط به خاطر عشق بنوشد.
اگر ملول شوی یا ملامتم گویی
اسیر عشق نیندیشد از مَلال و مَلام
هوش مصنوعی: اگر غمگین شوی یا از من انتقاد کنی، بدان که عاشق واقعی هرگز به غم و ناراحتی فکر نمی‌کند.
من آن نی‌ام که به جور از مراد بگریزم
به آستین نرود مرغ پای‌بسته به دام
من آن کسی نیستم که به خاطر مشکلات و سختی‌ها از خواسته‌ام فرار کنم، همانند مرغی که پایش به دام بسته شده، نمی‌تواند به راحتی آزاد شود.
بسی نمانْد که پنجاه ساله عاقل را
به پنج روز به دیوانگی برآید نام
هوش مصنوعی: بسیار اتفاق می‌افتد که فردی که پنجاه سال عمر کرده و به عقل و خرد رسیده، در یک لحظه دیوانگی او را نامی تازه ببخشد.
مرا که با توام از هر که هست باکی نیست
حریف خاص نیندیشد از ملامت عام
هوش مصنوعی: من که در کنار تو هستم، از هیچ‌کس نگران نیستم. رقیب خاصی ندارم که به انتقاد عمومی فکر کند.
شب دراز نخفتم که دوستان گویند
به سرزنش، «عجباً لِلْمُحِبِّ، کَیفَ یَنام؟ـ
هوش مصنوعی: شب را بیدار ماندم تا دوستان به من سرزنش کنند، شگفتا برای عاشق که چگونه می‌تواند بخوابد؟
تو در کنار من آیی، من این طمع نکنم
که می‌نیایدت از حُسن، وصف در اوهام
هوش مصنوعی: آیا تو به کنار من می‌آیی؟ من هرگز بر این خیال نمی‌کنم که زیبایی‌ات، وصفش در خیال‌هاست.
ضرورت است که روزی بسوزد این اوراق
که تاب آتش سعدی نیاورد اقلام
هوش مصنوعی: روزنامه‌ها و نوشته‌ها باید روزی از بین بروند، زیرا قدرت تحمل آتش و سوزش را ندارند و نمی‌توانند مانند آثار سعدی مقاومت کنند.

خوانش ها

غزل ۳۵۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۳۵۷ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۳۵۷ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۵۷ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۳۵۷ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۳۵۷ به خوانش حجت الله عباسی
غزل شمارهٔ ۳۵۷ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۵۷ به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1396/03/07 06:06
فرخ مردان

منظور از آستین در اینجا "راه،طریق" هست.

1396/03/21 05:06
سیمین

ساز و آوازی از دو هنرمند بی نظیر
تار:استاد حاج علی اکبر خان شهنازی
آواز:استاد اقبال السلطان(شهردار تبریز در دوره ی مشروطه)
شعر:حضرت سعدی
دستگاه شور

برگرفته شده از"موسیقی سنتی"(sonnati-music.blog.ir )

1396/04/13 13:07

در بیت اول در بعضی نسخه‌ها به جای «سیم‌اندام» آمده «شیراندام» و جالب این که در کتاب «بدین شیرین سخن گفتن» گزیدهٔ غزلهای سعدی به انتخاب و توضیح اساتید یوسفی و یاحقی این بدل ترجیح داده شده (احتمالا به دلیل تناسب واژگانی شیرین و شیراندام) و آن را (شیراندام را) «دارای اندام نیرومند و متناسب، دارای سینهٔ پهن و کمر باریک»! معنی کرده. در هر حال «سیم‌اندام» یعنی کسی که بدنش مانند سیم (=نقره) سپید باشد. می‌گوید از زبان چنین شخصی (شیرین دهان سیم‌اندام یا حتی بسته به ذائقه شیراندام!) هر چیزی اعم از دعا یا دشنام بیرون بیاید نیکوست.
بیت 2: «شراب صرف» به نقل از لغتنامه «شراب بی آب» و «شراب خالص» را گویند.
بیت 3: ملام = ملامت
مصرع 2 بیت 4: به نقل از کتاب یاد شده در بیت اول: «مرغی که در دام گرفتار است با تکان دادن آستین نمی‌رود» کنایه از این که دست خودم نیست که به خاطر ستم از دست تو بروم و گرفتارم.
بیت 5: «برآید نام» یعنی مشهور شود. چیزی نمانده که عاقل پنجاه ساله در عرض پنج روز به دیوانگی و نداشتن عقل مشهور شود.
بیت 7: جملهٔ عربی: «جای شگفتی است که عاشق چگونه خوابش می‌برد»
مصرع 2 بیت 8: از بس خوبی وصفت در وهم و خیال هم نمی‌گنجد.
بیت 9: اقلام جمع قلم به معنی قلمی که با آن می‌نویسند باید باشد که با اوراق در مصرع اول تناسب دارد. می‌گوید این کاغذها قطعا روزی می‌سوزند زیرا قلمها تاب تحمل آتش سعدی (=آتشی که در درون سعدی شعله ور است) را ندارند.

1403/10/06 00:01
جلال ارغوانی

 

خوش است گفته سعدی که بر درت میرد

خوش است نگارا چنین رفتن وچنین انجام