غزل شمارهٔ ۳۵۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۳۵۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۳۵۷ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۳۵۷ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۵۷ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۳۵۷ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۳۵۷ به خوانش حجت الله عباسی
غزل شمارهٔ ۳۵۷ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۵۷ به خوانش نازنین بازیان
حاشیه ها
منظور از آستین در اینجا "راه،طریق" هست.
ساز و آوازی از دو هنرمند بی نظیر
تار:استاد حاج علی اکبر خان شهنازی
آواز:استاد اقبال السلطان(شهردار تبریز در دوره ی مشروطه)
شعر:حضرت سعدی
دستگاه شور
برگرفته شده از"موسیقی سنتی"(sonnati-music.blog.ir )
در بیت اول در بعضی نسخهها به جای «سیماندام» آمده «شیراندام» و جالب این که در کتاب «بدین شیرین سخن گفتن» گزیدهٔ غزلهای سعدی به انتخاب و توضیح اساتید یوسفی و یاحقی این بدل ترجیح داده شده (احتمالا به دلیل تناسب واژگانی شیرین و شیراندام) و آن را (شیراندام را) «دارای اندام نیرومند و متناسب، دارای سینهٔ پهن و کمر باریک»! معنی کرده. در هر حال «سیماندام» یعنی کسی که بدنش مانند سیم (=نقره) سپید باشد. میگوید از زبان چنین شخصی (شیرین دهان سیماندام یا حتی بسته به ذائقه شیراندام!) هر چیزی اعم از دعا یا دشنام بیرون بیاید نیکوست.
بیت 2: «شراب صرف» به نقل از لغتنامه «شراب بی آب» و «شراب خالص» را گویند.
بیت 3: ملام = ملامت
مصرع 2 بیت 4: به نقل از کتاب یاد شده در بیت اول: «مرغی که در دام گرفتار است با تکان دادن آستین نمیرود» کنایه از این که دست خودم نیست که به خاطر ستم از دست تو بروم و گرفتارم.
بیت 5: «برآید نام» یعنی مشهور شود. چیزی نمانده که عاقل پنجاه ساله در عرض پنج روز به دیوانگی و نداشتن عقل مشهور شود.
بیت 7: جملهٔ عربی: «جای شگفتی است که عاشق چگونه خوابش میبرد»
مصرع 2 بیت 8: از بس خوبی وصفت در وهم و خیال هم نمیگنجد.
بیت 9: اقلام جمع قلم به معنی قلمی که با آن مینویسند باید باشد که با اوراق در مصرع اول تناسب دارد. میگوید این کاغذها قطعا روزی میسوزند زیرا قلمها تاب تحمل آتش سعدی (=آتشی که در درون سعدی شعله ور است) را ندارند.
خوش است گفته سعدی که بر درت میرد
خوش است نگارا چنین رفتن وچنین انجام