گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵۶

چو بلبل سحری برگرفت نوبت بام
ز توبه خانه تنهایی آمدم بر بام
نگاه می‌کنم از پیش رایت خورشید
که می‌برد به افق پرچم سپاه ظلام
بیاض روز برآمد چو از دواج سیاه
برهنه بازنشیند یکی سپیداندام
دلم به عشق گرفتار و جان به مهر گرو
درآمد از درم آن دلفریب جان آرام
سرم هنوز چنان مست بوی آن نفس است
که بوی عنبر و گل ره نمی‌برد به مشام
دگر من از شب تاریک هیچ غم نخورم
که هر شبی را روزی مقدر است انجام
تمام فهم نکردم که ارغوان و گل است
در آستینش یا دست و ساعد گلفام
در آبگینه‌اش آبی که گر قیاس کنی
ندانی آب کدام است و آبگینه کدام
بیار ساقی دریای مشرق و مغرب
که دیر مست شود هر که می خورد به دوام
من آن نیم که حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام
به هیچ شهر نباشد چنین شکر که تویی
که طوطیان چو سعدی درآوری به کلام
رها نمی‌کند این نظم چون زره درهم
که خصم تیغ تعنت برآورد ز نیام

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو بلبل سحری برگرفت نوبت بام
ز توبه خانه تنهایی آمدم بر بام
هوش مصنوعی: مانند بلبل سحر که آهنگی خوش در دل شب می‌زند، من نیز از دنیای تنهایی‌ام رها شدم و به بام رسیده‌ام.
نگاه می‌کنم از پیش رایت خورشید
که می‌برد به افق پرچم سپاه ظلام
هوش مصنوعی: من به افق نگاه می‌کنم و می‌بینم که نور خورشید پرچم سربازان تاریکی را می‌برد و دور می‌کند.
بیاض روز برآمد چو از دواج سیاه
برهنه بازنشیند یکی سپیداندام
هوش مصنوعی: روز روشن و سپید آغاز شده است، مانند این که سیاهی شب با چهره‌ای برهنه و بدون پوشش از بین رفته است و در این میان هیچ چیز به جز زیبایی و روشنی باقی نمانده است.
دلم به عشق گرفتار و جان به مهر گرو
درآمد از درم آن دلفریب جان آرام
هوش مصنوعی: دل من در عشق به شدت متأثر شده و جانم به محبت وابسته است. از دروازه‌ام آن معشوق دلربا وارد شده که آرامش جانم را به ارمغان آورده است.
سرم هنوز چنان مست بوی آن نفس است
که بوی عنبر و گل ره نمی‌برد به مشام
هوش مصنوعی: سرم هنوز آن‌قدر تحت تأثیر بوی نفس او هستم که هیچ عطری مانند بوی عنبر و گل نمی‌تواند به مشامم برسد.
دگر من از شب تاریک هیچ غم نخورم
که هر شبی را روزی مقدر است انجام
هوش مصنوعی: دیگر من از شب‌های تاریک هیچ نگرانی ندارم، زیرا هر شب به پایان می‌رسد و روزی روشن در انتظار است.
تمام فهم نکردم که ارغوان و گل است
در آستینش یا دست و ساعد گلفام
هوش مصنوعی: تمامی آنچه را که مشاهده می‌کنم به خوبی درک نمی‌کنم، آیا رنگ ارغوانی و گلهای زیبا در آستینش وجود دارد یا اینکه دست و ساعدش مانند گل‌های خوشبو و زیبا است؟
در آبگینه‌اش آبی که گر قیاس کنی
ندانی آب کدام است و آبگینه کدام
هوش مصنوعی: در ظرف شفافش، آبی وجود دارد که اگر بخواهی آن را مقایسه کنی، نمی‌توانی تشخیص دهی که آب کدام است و ظرف کدام.
بیار ساقی دریای مشرق و مغرب
که دیر مست شود هر که می خورد به دوام
هوش مصنوعی: از ساقی بخواه که باری دیگر می و غذای زندگی را بیاورد، چون هر کسی که مدام شراب بنوشد، در نهایت مست و سرخوش خواهد شد.
من آن نیم که حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام
هوش مصنوعی: من کسی هستم که نمی‌توانم بین چیزهای خوب و بد تمایز قائل شوم. نوشیدنی با تو برایم مجاز است، اما آب بدون حضور تو برایم بس تلخ و ممنوع است.
به هیچ شهر نباشد چنین شکر که تویی
که طوطیان چو سعدی درآوری به کلام
هوش مصنوعی: هیچ شهری به شیرینی تو نیست، تویی که با کلامت مانند طوطی‌ها، زیبایی و لطافت را به نمایش می‌گذاری.
رها نمی‌کند این نظم چون زره درهم
که خصم تیغ تعنت برآورد ز نیام
هوش مصنوعی: این نظم همچون زره‌ای است که انسان را رها نمی‌کند و در برابر دشمنی که با نیرنگ و کینه به میدان آمده، از او دفاع می‌کند.

خوانش ها

غزل ۳۵۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۳۵۶ به خوانش مهدی سروری
غزل ۳۵۶ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۵۶ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۳۵۶ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۳۵۶ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۵۶ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۵۶ به خوانش فاطمه زندی

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"آواز راک"
با صدای سالار عقیلی (آلبوم هوای آفتاب)

حاشیه ها

1393/06/15 14:09
سید صابر موسوی

سلام
آخرین زحاف این وزن مقصور است که به اشتباه محذوف درج شده
"مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان" که به اشتباه رکن آخر فعلن ثبت گردیده

1394/02/27 17:04
روفیا

بیت آخر به زیبایی از کارکردهای نظم و زیبایی و هارمونی در جهان هستی می گوید .
که همچون زره در هم تنیده ای کارکرد محافظتی دارد . و به خصم که آهنگ عیبجویی دارد اجازه شمشیر کشیدن نمی دهد .
دهکده ایست زیبا و اراسته با خیابان های پاکیزه و خانه هایی دوست داشتنی با بالکن هایی اذین بسته به گلهای رنگارنگ ...
ایا کسی به خود اجازه می دهد زباله های متعفن و بد منظر را در این خیابان رها کند ؟
ولی اگر این زره نظم و زیبایی در نقطه ای سوراخ شود مثلا کسی لباس هایش را در بالکن اویزان کند همین سوراخ در زره به خصم زشتی و ناهماهنگی اجازه شمشیر کشیدن می دهد تا در پایان قلب زیبایی را نشانه بگیرد .

1397/03/15 20:06
روفیا

من آن نیم که حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام
:
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

1399/06/19 13:09
عبدالرضا موسوی

این بیت منتسب به حافظ است و در برخی از نسخ به نام سعدی نوشته شده است

1399/06/19 13:09
شهلا

بیت سوم عالیست

1400/07/19 00:10
کوروش

منظور از آب و آبگینه چیه در این بیت  ؟؟؟

در آبگینه‌اش آبی که گر قیاس کنی

ندانی آب کدام است و آبگینه کدام

؟؟؟

 

1404/04/11 17:07
Delkhaste

هر چند سه سال از این حاشیه گذشته است ولی نظر خود را می‌گویم

«آب» در اینجا یعنی شراب و «آبگینه» یعنی شیشه.

می گوید : معشوق تنگ شرابی به دست داشت و شرابِ درون آن به حدی پاک و مصفا بود که اگر بسنجی، نمی‌توان شراب را از شیشه تشخیص داد.

1401/10/18 17:01
نیشتر

سلام «بام» در مصرع اول به معنی «بامداد» و در مصرع دوم به معنی «پشت بام» بکار رفته  

1403/10/06 00:01
جلال ارغوانی

به درگه او رو بلبل غزل سرا سعدی

به تحنیت ودرود و مبارکی وسلام 

1403/11/23 17:01
Raz.zaR

بیت اول، ز نوبه‌خانه تنهایی درست است نه توبه‌خانه، سرای نوبتیان بوده