گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵۲

جانا هزاران آفرین بر جانت از سر تا قدم
صانع خدایی کاین وجود آورد بیرون از عدم
خورشید بر سرو روان دیگر ندیدم در جهان
وصفت نگنجد در بیان نامت نیاید در قلم
گفتم چو طاووسی مگر عضوی ز عضوی خوب‌تر
می‌بینمت چون نیشکر شیرینی از سر تا قدم
چندان که می‌بینم جفا امّید می‌دارم وفا
چشمانت می‌گویند «لا» ابروت می‌گوید «نعم»
آخر نگاهی بازکن وآن گه عتاب آغاز کن
چندان که خواهی ناز کن چون پادشاهان بر خدم
چون دل ببردی دین مبر هوش از من مسکین مبر
با مهربانان کین مبر لاتقتلوا صید الحرم
خار است و گل در بوستان هرچ او کند نیکوست آن
سهل است پیش دوستان از دوستان بردن ستم
او رفت و جان می‌پرورد این جامه بر خود می‌درد
سلطان که خوابش می‌برد از پاسبانانش چه غم
می‌زد به شمشیر جفا می‌رفت و می‌گفت از قفا
سعدی بنالیدی ز ما مردان ننالند از الم

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانا هزاران آفرین بر جانت از سر تا قدم
صانع خدایی کاین وجود آورد بیرون از عدم
هوش مصنوعی: دوست من، بر تو هزاران درود می‌فرستم، از سر تا پای تو که خالق الهی هستی و این حقیقت با جودت از عدم به وجود آمده است.
خورشید بر سرو روان دیگر ندیدم در جهان
وصفت نگنجد در بیان نامت نیاید در قلم
هوش مصنوعی: در این دنیا، هیچ چیز زیباتر از درختان سرو را زیر نور خورشید ندیده‌ام و توصیف زیبایی تو در کلام نمی‌گنجد و قلم نمی‌تواند نام تو را به خوبی بنویسد.
گفتم چو طاووسی مگر عضوی ز عضوی خوب‌تر
می‌بینمت چون نیشکر شیرینی از سر تا قدم
هوش مصنوعی: گفتم آیا تو مثل طاووس زیبایی؟ مگر اینکه عضوی از یک بدن زیباتر از بقیه اعضا ببینی؟ تو مانند نیشکر هستی که از سر تا پا شیرینی را در خود دارد.
چندان که می‌بینم جفا امّید می‌دارم وفا
چشمانت می‌گویند «لا» ابروت می‌گوید «نعم»
هوش مصنوعی: هرچقدر که ظلم و بی‌وفایی می‌بینم، هنوز هم امیدوار به صداقت و وفای تو هستم. چشمان تو جواب منفی می‌دهند، اما ابرویت می‌گوید بله.
آخر نگاهی بازکن وآن گه عتاب آغاز کن
چندان که خواهی ناز کن چون پادشاهان بر خدم
هوش مصنوعی: در پایان، نگاهی به من بینداز و سپس سرزنش را آغاز کن. هرچقدر که می‌خواهی به ناز و افاده رفتار کن، مانند پادشاهان که بر خدمتکاران خود تسلط دارند.
چون دل ببردی دین مبر هوش از من مسکین مبر
با مهربانان کین مبر لاتقتلوا صید الحرم
هوش مصنوعی: وقتی دل مرا بردی، دین و ایمانم را از من سگیر نکن. مرا از خودت دور نکن و با مهربانی‌ات، کینه‌ای به دل نگیر. همچنین، جانوران حرام را مکش.
خار است و گل در بوستان هرچ او کند نیکوست آن
سهل است پیش دوستان از دوستان بردن ستم
هوش مصنوعی: در باغ، هم خار وجود دارد و هم گل. هر چه او انجام دهد، زیبا و خوب است. اما برای دوستان، تحمل ستم از سوی دوستان به راحتی اتفاق می‌افتد.
او رفت و جان می‌پرورد این جامه بر خود می‌درد
سلطان که خوابش می‌برد از پاسبانانش چه غم
هوش مصنوعی: او رفت و روحش به یاد آن لباس، در حال مراقبت و پرستش است. در حالی که پادشاه خوابش می‌برد و از نگهبانانش نگران نیست.
می‌زد به شمشیر جفا می‌رفت و می‌گفت از قفا
سعدی بنالیدی ز ما مردان ننالند از الم
هوش مصنوعی: او با شمشیر ستم می‌زد و می‌گفت سعدی، از پشت سر به تو ناله کرد، اما مردان نباید از درد و رنج شکایت کنند.

خوانش ها

غزل ۳۵۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۳۵۲ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۵۲ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۳۵۲ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۳۵۲ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۵۲ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۵۲ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1390/07/08 19:10
مجید فاضل

جانا هزاران آفرین درست است
چاپ چهارم 1370 خطیب رهبر

1391/02/06 11:05
سحر

بیت آخر این غزل آدم رو مجنون میکنه و مختصات حال عاشق صادق رو بیان میکنه

1391/07/21 00:10
مصاحبان

شاید "الم" ایهام باشدکه در معنای دور آن،تلمیحی به آیه ی شریفه ی " الم یعلم بانّ الله یری" یا " الم نشرح لک صدرک " یا ... که به فراخور تفسیر شعر و بهره گیری از آیه ی شریفه هر یک مفهوم کلی خاص خود را می یابد.

1392/03/02 14:06
مرتضی

دوستان عزیز، "الم" در زبان عربی به معنای درد می باشد و با توجه به مفهوم بیت، شاعر از قول معشوق بیان می کند که: مردان از درد ناله نمی کنند.
در آیاتی که به آنها اشاره شد، کلمه "الم" کلمه ای مرکب است از حرف "أ" به معنی "آیا" و کلمه "لم" که معنای فعل بعد از خود را منفی می کند. مثلا "الم نشرح لک صدرک" بدین معناست که "آیا سینه تو را گشاده نساختیم؟"
همانطور که مشاهده می کنید کلمه "الم" در بیت پایانی، هیچ ارتباطی به آیات مذکور ندارد. آنچه شما به عنوان ایهام یا تلمیح برشمردید، شبیه این است که بگوییم در مصرع
"شیراز معدن لب لعل است و کان حسن"
حافظ با استفاده از صنعت ایهام، ارادت خود را به امام حسن نشان داده که شبها برای فقرا شیر می برده است.
تأسف انگیز است دیدن بعضی حاشیه های سخیف و مبتذل در ذیل این شاهکار قرن ها ادبیات پارسی.

1392/08/03 17:11
احسان

در مورد بیت چهارم به نظر می‌سه «ابروت می‌گوید که لا، چشمانْت می‌گوید نعم» که در بعضی نسخه‌های دیگه هست فصیح‌تر باشه.
معمولا جواب منفی رو با ابرو بالا انداختن و جواب مثبت رو با بستن چشم می‌دن.

1392/09/17 12:12
احسان

بیت اول، «جانا» هزاران آفرین... درست است.

1393/04/24 09:06
یوسف

حق با مرتضی است.

1394/03/08 15:06
محمود اسلامی

بنظر اینجانب دربیت چهارم مصرع دوم بمنظور صریحتر وسلیستر شدنبهتر است این مصرع جانشین شود
ابروت همی گوید که لا چشمت همی گوید نعم

1394/05/16 10:08
پیام

این شعر در آلبوم شهرعشق (حسین عمومی و پریسا ) بسیار بسیار زیبا خوانده شده و شنیدنی است .

1394/07/08 03:10
مه مطهر

به نظرم هر چند بیت چهارم به شکلی که دوستان گفتند سلیس تر است ولی از سویی پارادوکس زیابیی دارد و این طور می توان معنی کرد که معشوق اخم کرده اینطور ابروها به سمت پایین کشیده می شود و زیبایی شعر بیشتر نمایان میشود البته موافقم که در برخی نسخ همان است که بقیه اشاره کردند

1394/12/18 01:03
امیرحسین

در بیت اول "جانا هزاران آفرین" درست است
و همچنین "آورده بیرون از عدم"

1395/06/03 16:09
سعید

تصنیف این غزل با صدای دلنشین سالار عقیلی در آلبوم سعدی نامه اجرا شده است

1395/10/05 15:01

سلام در نسخه ی کلیات که بنده در اختیار دارم، و تصحیح مرحوم فروغی ذکاء الملک است، مصرع اول را اینطور آنجا دیده ام:
«جانا هزاران آفرین بر جانت از پا تا قدم»
ممنون

1395/10/05 16:01

با سلام مجدد
با عذرخواهی فراوان
مصرع ذکر شده به صورت صحیح درج نشد
مقصود بنده این بود:
«جانا هزاران آفرین بر جانت از سر تا قدم»

1396/04/06 13:07

لاتقتلوا صید الحَرَم (جانوران قابل شکار در سرزمین حرم را نکشید) در بیت 6 احتمالا اشاره به آیهٔ 95 سورهٔ مائده دارد:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْتُلُوا الصَّیْدَ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ ...»
یعنی:
«ای کسانی که ایمان آورده‏ اید در حالی که محرمید شکار را مکشید ...»
در لغتنامه دربارهٔ صید حرم آمده:
«صید حرم . [ ص َ / ص ِ دِ ح َ رَ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) وحشی که در سرزمین حرم باشد کشتن و شکار کردن آن حرام است و اطلاق حرم بر زمین حوالی مکه ٔ معظمه کنند به این حدود اربعه : بطرف مشرق از مکه تا شش کروه و بجانب شمال دوازده کروه و بسمت مغرب هیجده کروه و بسوی جنوب بیست و چهار کروه . (غیاث اللغات ) :
خون صاحبنظران ریختی ای کعبه ٔ حق
قتل اینان که روا داشت ؟ که صید حرمند.
سعدی .
دگر بصید حرم تیغ برمکش زنهار
وز آن که با دل ما کرده ای پشیمان باش .
حافظ.
یارب مگیرش ارچه دل چون کبوترم
افکند و کُشت و عِزّت صیدحرم نداشت .
حافظ.»

1396/04/06 15:07
نادر..

حمید رضای عزیز، نوشته زیبایتان خاطره ای را برایم زنده کرد..
سالها پیش در محضر استاد اجلّی عزیز، یکی از دوستان نمونه خطی تمرینی با خود آورده بود .. بیتی زیبا بود از سروده هایش که در خاطرم مانده:
مرغ دل را صید کرد اندر حرم
رحم بر حال کبوترها نکرد..

1396/04/06 15:07
nabavar

درین حیطه نیز بیتی از بر دارم :
..
اگر سرشک پی شستن غبار غم است
بجای هر مژه‌ام دیده‌ای هنوز کم است
شکسته بال‌تر از من میان مرغان نیست
دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است

1396/04/06 16:07
nabavar

تنها مکانی که نام مطلق حرم دارد ، همان حریم کعبه است
ولی به بقیه ی اماکن متبرکه را نیز مردم حرم میدانند که فقط برای احترام است

1396/04/08 00:07
nabavar

پوزش
ولی بقیه ی اماکن متبرکه را نیز مردم حرم می دانند

1397/05/12 10:08
مصطفی کریمی

دوستان فرهیخته و ادب دوست ایرانزمین_
هزاران آفرین بر شما بااین تحلیل و تجزیه .به خود ببالیم بخاطر اینهمه ذوق و فرهیختگی صاحب نظران _درود برشما
بسته پیشنهادی من گوش جان دادن به تصنیفی باهمین مطلع از آقارسالار عقیلی هست.

1398/10/04 11:01
مهرداد

خورشید بر سرو روان هرگز ندیدم در جهان
هرگز درست است نه دیگر

1399/07/15 13:10
رضا

بنظر میرسد منظور از آوردن لاتقتلو صید الحرام این باشد..صیدی که بهت پناه آورده را نمی کشند

1399/11/10 03:02
محمود

بنظرم چشمانت می گویند لا ابروت میگوید نعم درسته و خیلی هم زیباست به این دلیل که وقتی معشوق برای عاشق ناز می کند ،دقیقا چشمانش را کمی باز کرده و ابروانش یکی بالا و دیگری کمی به سمت پایین می آید و چنانچه به نوشتار کلمه نعم دقت بکنید ابروت می گوید نعم در آن حالت که اشاره شد کلمه نعم متصور می شود.با تشکر

1399/12/25 00:02
امیر حسین

چشمانت می گوید که لا ابروت می گوید نعم دوستان به دنبال تشبیه ظاهری می گردند و به خطا می روند بنده گمانم بر این است که چون چشمان تو به من جواب لا می دهند ابرو که کمان است و خونریز به من نعم می گوید و ترتیب کاملن درست است

1400/02/03 09:05
حسن

بعضی فکر میکنن باید هر بیت سعدی یا حافظ رو به جایی از قران یا حدیث بچسبانن یا توی واژه اش خیلی سخت بگیرن در صورتی که سعدی به روان گویی مشهور هست الم در بیت سعدی خیلی راحت تصور میشه ازکه عاشق از تندی کردن معشوق دردش نمیگیره اگه بگیره عاشق نیست سعدی بنالیدی زما عشاق ننالند از هم

1403/10/06 00:01
جلال ارغوانی

سعدی شیرین خوان  منم آوازه خوبان منم

خواهی بری جان از تنم دردت به جانم می خرم