غزل شمارهٔ ۳۴۱
گرم قبول کنی ور برانی از بر خویش
نگردم از تو و گر خود فدا کنم سر خویش
تو دانی ار بنوازی و گر بیندازی
چنان که در دلت آید به رای انور خویش
نظر به جانب ما گرچه منت است و ثواب
غلام خویش همیپروری و چاکر خویش
اگر برابر خویشم به حکم نگذاری
خیال روی تو نگذارم از برابر خویش
مرا نصیحت بیگانه منفعت نکند
که راضیم که قفا بینم از ستمگر خویش
حدیث صبر من از روی تو همان مثل است
که صبر طفل به شیر از کنار مادر خویش
رواست گر همه خلق از نظر بیندازی
که هیچ خلق نبینی به حسن و منظر خویش
به عشق روی تو گفتم که جان برافشانم
دگر به شرم درافتادم از محقر خویش
تو سر به صحبت سعدی درآوری هیهات
زهی خیال که من کردهام مصور خویش
چه بر سر آید از این شوق غالبم دانی
همانچه مورچه را بر سر آمد از پر خویش
غزل شمارهٔ ۳۴۰: هر کسی را هوسی در سر و کاری در پیشغزل شمارهٔ ۳۴۲: یار بیگانه نگیرد هر که دارد یار خویش
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرم قبول کنی ور برانی از بر خویش
نگردم از تو و گر خود فدا کنم سر خویش
هوش مصنوعی: اگر مرا بپذیری یا اگر مرا از خود برانی، من هرگز از تو دور نخواهم شد و حتی اگر لازم باشد جانم را برای تو فدای تو میکنم.
تو دانی ار بنوازی و گر بیندازی
چنان که در دلت آید به رای انور خویش
هوش مصنوعی: اگر تو بخواهی با محبت و نوازش با کسی رفتار کنی یا اینکه او را رها کنی، این کار را به گونهای انجام بده که مطابق با درک و احساس دل خودت باشد.
نظر به جانب ما گرچه منت است و ثواب
غلام خویش همیپروری و چاکر خویش
هوش مصنوعی: اگرچه نگاه محبتآمیز تو به سمت ما، امتیاز و پاداش بزرگی است، اما به هر حال وظیفه تو است که به خدمتگزار و برده خود رسیدگی کنی و او را پرورش دهی.
اگر برابر خویشم به حکم نگذاری
خیال روی تو نگذارم از برابر خویش
هوش مصنوعی: اگر به من بیتوجهی کنی و در حق من بیعدالتی ورزی، من هم به خودم اجازه نمیدهم که در فکر و خیال تو باشم.
مرا نصیحت بیگانه منفعت نکند
که راضیم که قفا بینم از ستمگر خویش
هوش مصنوعی: من نیازی به نصیحت دیگران ندارم، چون خودم از ستمگری که به من آسیب میزند راضیام حتی اگر این ظلم به صورت پنهانی باشد.
حدیث صبر من از روی تو همان مثل است
که صبر طفل به شیر از کنار مادر خویش
هوش مصنوعی: صبر من بر دوری تو شبیه است به صبر کودک که برای نداشتن شیر از مادرش تحمل میکند.
رواست گر همه خلق از نظر بیندازی
که هیچ خلق نبینی به حسن و منظر خویش
هوش مصنوعی: اگر همه مردم را از دید خود دور کنی، این کار پسندیده است، زیرا در آن صورت هیچکس را به زیبایی و جلوه خود نمیبینی.
به عشق روی تو گفتم که جان برافشانم
دگر به شرم درافتادم از محقر خویش
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو تصمیم گرفتم جانم را فدای تو کنم، ولی حالا احساس میکنم که به خاطر کوچکی و حقارت خودم خجالت میکشم.
تو سر به صحبت سعدی درآوری هیهات
زهی خیال که من کردهام مصور خویش
هوش مصنوعی: اگر بخواهی با سعدی گپی بزنی، این خیال خام است که فکر کنی من تصویر واقعی خودم را ساختهام.
چه بر سر آید از این شوق غالبم دانی
همانچه مورچه را بر سر آمد از پر خویش
هوش مصنوعی: این بیت به بیان یک احساس عمیق و شوق شگرف اشاره دارد. شاعر میگوید که این شوقی که در دلش وجود دارد، میتواند عواقبی مشابه آنچه برای یک مورچه از پر خود پیش میآید، داشته باشد. در واقع، او به این نکته اشاره میکند که ممکن است این شوق و اشتیاق او به نقطهای برسد که نتایج غیرقابل پیشبینی یا حتی ناگوار به دنبال داشته باشد.
خوانش ها
غزل ۳۴۱ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۳۴۱ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۳۴۱ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۳۴۱ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۴۱ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۴۱ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۴۱ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"(شور) (۰۶:۳۷ - ۰۸:۵۵) نوازندگان: ناشناخته (ضرب / تنبک) ; خالدی، مهدی (ویولن) خواننده آواز: بنان، غلامحسین سراینده شعر آواز: سعدی شیرازی (نامعلوم) مطلع شعر آواز: گرم قبول کنی ور برانی از بَرِ خویش"
(آلبوم گلهای جاویدان » شمارهٔ ۹۳)
حاشیه ها
1396/03/06 08:06
فرخ مردان
"پر در آوردن مورچه" نشان رسیدن زمان مرگ مورچه است.
از فرهنگ دهخدا:
دشمن خواجه به بال و پر مغرورمباد
که هلاک و اجل مورچه بال و پر اوست
(فرخی)
1403/10/05 22:01
جلال ارغوانی
نظر ببین که چه خوش گفت سعدی پاک نظر
نظر به سوی کس نکند جز به دلبر خویش